سابقه و هدف: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع میتواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی با نقش میانجی میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد 18 تا 65 سال مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیکهای درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آنها تعداد 200 نفر به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای ورود مورد نظر انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامههای فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)، ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994)، مقیاس اندازهگیری شدت دردونکورف (1990) به کاربرده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS-AMOS 24 تحلیل شدند. نتایج: یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج بیانگر این بود که اثر مستقیم ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی (۰1/۰p<،625/۰-β=) و اثر مستقیم ناگویی هیجانی بر میزان درد (۰1/۰p<،273/۰β=) و اثر مستقیم میزان درد بر کیفیت زندگی (۰5/۰p<،147/۰-β=) معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی از طریق میزان درد معنیدار است (۰5/۰p<،040/۰-β=).نتیجه گیری: شناسایی متغیرهای مرتبط با درد مزمن می تواند راهگشای مداخلات مربوط به ارتقای کیفیت زندگی مبتلایان باشد.