[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۹ نتیجه برای Icu

حسن حسنی، ناصر سلسبیلی، احمد حسینی، حسین حسنی، شمس شریعت تریقان،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به شیوع استئوآرتریت و عوارض شناخته شده آن و اهمیت شناخت اتیولوژی بیماری و نقش غضروف مفصلی با بروز بیماری و عدم مطالعه هیستوپاتولوژی غضروف مفصلی براساس درجه بندی پرتوشناسی، این تحقیق به منظور تعیین رابطه ضخامت غضروف مفصلی با استئوآرتریت و درجه های آن بر روی مراجعه کنندگان به بیمارستان شهید معیری و پزشکی قانونی تهران در سال ۱۳۷۸ انجام گرفت.

مواد و روش ها: تحقیق به روش مورد-شاهدی در ۳۰ بیمار که به علت شکستگی گردن فمور و Total hip arthroplasty جراحی شده اند و ۵ نمونه از افراد سالم صورت پذیرفت. نمونه سر استخوان فمور انسان با فرمالین ۱۰% ثابت شد. سپس نمونه ها موازی با فمور گردن فمور از بالا به پایین برش زده و به شش قطعه تقسیم گردید. از قطعات تهیه شده پرتونگاری به عمل آمد و براساس روش های Jeffery و Meachim به گروه طبیعی و درجه های ۱ تا ۴ پرتونگاری تقسیم بندی شد. پس از دکلسیفیکاسیون نمونه ها بر روی هر قطعه دو برش Midcoronal زده و پس از طی مراحل آب گیری، بلوک گیری پارافینه مقطع زده شده مقاطع با روش H&E رنگ آمیزی و اندازه گیری ضخامت غضروف مفصلی با گراتیکول چشمی (شماره ۱۸) انجام پذیرفت و با t-test مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

یافته ها: تحقیق روی نمونه سالم از جسد انسان و در گروه سنی ۲,۷±۲۶.۴ و بر روی ۳۰ بیمار، شامل ۲۰ بیمار که به علت شکستگی گردن فمور و ۱۰ بیمار که به علت استئوآرتریت تحت درمان جراحی قرار گرفته اند انجام شد. میزان ضخامت قسمت های سر فمور مبتلایان به استئوآرتریت کمتر از گروه شاهد بود. در قسمت جلو سر فمور بین گروه شاهد و گروه های مورد اختلاف معنی دار نبود. ضخامت غضروف مفصلی در قسمت میانی در گروه شاهد ۰.۵۵±۲.۱۲ ولی در درجه سه ۰.۸۳±۰.۵۲ بود (P<۰.۰۵). ضخامت غضروف در قسمت عقبی در گروه شاهد ۰.۴۲±۱.۴۷ و برای درجه سه برابر ۰.۸۱±۰.۶۶ بود (P<۰.۰۱).

نتیجه گیری و توصیه ها: ضخامت غضروف مفصلی در مبتلایان به استئوآرتریت کمتر از افراد سالم می باشد بویژه در بخش های بالایی و عقبی سر فمور. تحقیق برای تعیین قدرت یافته های پرتوشناسی در تشخیص تغییرات ضخامت غضروف مفصلی براساس هیستولوژی و نیز استفاده از وسایل کمکی برای کاهش فشار در قسمت های بالایی و عقبی سر فمور توصیه می گردد.


علیرضا شریف، امیر حسین امامی، طاهره مازوچی، سید غلامعباس موسوی، محمد رضا شریف، جواد وردی، مصطفی یارندی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به شیوع عفونت بیمارستانی و عوارض شناخته شده آن و وجود گزارشات مبنی بر وجود آلودگی کاتترهای وریدی بیماران بستری و به منظور تعیین شیوع آلودگی میکروبی کاتترهای وریدی و عوارض مرتبط با آن و میزان مقاومت آن ها به آنتی بیوتیک های رایج، این تحقیق روی افراد بستری در بخش ICU بیمارستان شهید بهشتی کاشان سال ۱۳۷۹ انجام گرفت.

مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی روی بیمارانی که به طور مستمر مراجعه و کاتتر آن به هر دلیل خارج می شد، انجام گرفت. سه سانتی متر پلاستیکی آن با روش آسپتیک جدا شده و داخل لوله محتوی تابوگلیکولات انداخته می شد و در صورت رشد نمونه تا ۷ روز، بر روی محیط آگار پاساژ داده می شد، نوع باکتری رشد کرده مشخص شده و آنتی بیوگرام انجام می گردید. نقش سن، جنس، طول مدت استفاده از کاتتر و مدت اقامت در ICU ، فلبیت محل کاتتر و موقعیت مکانی کاتتر به عنوان عوامل مرتبط با بروز آلودگی تعیین گردید.

یافته ها: در این پژوهش از ۱۰۰ کاتتر داخل عروقی کشت داده شده که از ۳۶ بیمار جدا شده بود، میزان آلودگی ۲۹% بود. از این میان، استافیلوکوک کواگولاز منفی به میزان ۱۸% شایع ترین باکتری در کشت ها بود. سن، طول مدت بستری، طول مدت استفاده از کاتتر و وجود فلبیت و موقعیت مکانی کاتتر روی آلودگی نقش نداشته اند ( NS ).

نتیجه گیری و توصیه ها: گرچه استافیلوکوک کواگولاز منفی در اکثریت موارد عامل عفونت بالنی نمی باشد و در اثر آلودگی با فلور پوست ایجاد می شود و شیوع واقعی آلودگی کاتترها کمتر می گردد (۱۱%) باز هم آلودگی میکروبی کاتترهای وریدی مسئله ای جدی است که بررسی علت یا علل واقعی آن توصیه می گردد.  


صمد نوری زاد، مهرداد مهدیان، حمید رضا سیدی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه‌ و هدف‌: با توجه‌ به‌ حجم‌ زیاد لوله‌ گذاری‌ مشکل‌ و عوارض‌ شناخته‌ شده‌ آن‌ و نیز به‌ علت‌ تناقضاتی‌ که‌ در نتایج‌ مطالعات‌ قبلی‌ در مورد ارزش‌ تستهای‌ پیش‌بینی‌ کننده‌ لوله‌گذاری‌ مشکل‌ وجود دارد، این‌ مط‌العه‌ بر روی‌ بیماران‌ مراجعه‌ کننده‌ جهت‌ عمل‌ جراحی‌ به‌ بیمارستان‌ متینی‌ کاشان‌ در سال‌ ۱۳۷۷ انجام‌ شد.

مواد و روشها: پژوهش‌ بصورت‌ توصیفی‌ بر روی‌ ۳۷۹ بیمار مراجعه‌ کننده‌ به‌ بیمارستان‌ انجام‌ گردید. در ویزیت‌ قبل‌ از عمل‌، ابتدا تست‌ مالامپاتی‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و بیمار در یکی‌ از درجات‌ I تا IV این‌ ط‌بقه‌بندی‌ قرار داده‌ می‌شد. سپس‌ فاصله‌ تیرومنتال‌ (فاصله‌ بین‌ برجستگی‌ تیروئید تا چانه‌ وقتی‌ که‌ سر اکستانسیون‌ کامل‌ دارد) بوسیله‌ خط‌کش‌ اندازه‌گیری‌ و ثبت‌ می‌گردید. پس‌ از القاء‌ بیهوشی‌ با تیوپنتال‌ سدیم‌ به‌ میزان‌ ۵mg/kg و سوکسنیل‌ کولین‌ mg/kg ۱,۵ و اکسیژناسیون‌ بیمار، لارنگوسکوپی‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و منظره‌ لارنگوسکوپیک‌ بر اساس‌ طبقه‌بندی‌ Cormack بعنوان‌ روش‌ تشخیصی‌ مثبت‌ ثبت‌ می‌گردید. بیمارانی‌ که‌ در درجات‌ III و IV مالامپاتی‌ قرار می‌گرفتند یا فاصله‌ تیرومنتال‌ آنها کمتر از ۶ سانتیمتر بود به‌ عنوان‌ بیماران‌ در معرض‌ خطر ((لوله‌گذاری‌ مشکل‌)) در نظر گرفته‌ می‌شد و بیمارانی‌ که‌ منظره‌ لارنگوسکوپیک‌ آنها در درجات‌ ۳ و ۴ کورمک‌ قرار می‌گرفت، تحت‌ عنوان‌ موارد لوله‌گذاری‌ مشکل‌ تلقی‌ می‌گردیدند. در پایان،‌ حساسیت‌، ویژگی‌، ارزش‌ اخباری‌ مثبت‌ و منفی‌ این‌ تستها در تشخیص‌ موارد لوله‌گذاری‌ مشکل‌ محاسبه‌ گردیدند.

یافته‌ها : از ۳۷۹ بیمار مورد بررسی‌ در این‌ پژوهش‌ ۲/۴۷% مرد و ۸/۵۲ زن‌ بودند که‌ میانگین سنی‌ آنها ۴/۲۲۱ ± ۱/۴۵ سال بود. در ۲۹ بیمار (۷/۷%) لوله‌گذاری‌ مشکل‌ وجود داشت‌، ارزش‌ پیش‌ بینی‌ مثبت‌ تست‌ مالامپاتی‌ ۱۲% و ارزش‌ پیش‌ بینی‌ منفی‌ آن‌ ۳/۹۳% و در روش‌ تیرومنتال‌ به‌ ترتیب‌ ۹/۸% و ۷/۹۲% بود .

نتیجه‌گیری‌ و توصیه‌ها: به‌ علت‌ پائین‌ بودن‌ حساسیت‌ و ارزش‌ پیش‌بینی‌ مثبت‌ تستهای‌ مالامپاتی‌ و تیرومنتال، ‌ این تست ها در پیش‌بینی‌ لوله‌گذاری‌ مشکل‌ ارزش‌ محدودی‌ دارند.


سید علی مدرس زمانی، گیو شریفی، رامین کمالی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: شکستگی‌های ناحیه توراکولومبار و لومبار جز شایع‌ترین آسیب‌های ستون فقرات می‌باشند که برخی از شکستگی‌های ناپایدار نیازمند جراحی برای فیکساسیون هستند و بعد از جراحی نیز توصیه به بستن بریس TLSO به عنوان روش درمانی مرسوم می‌شود. امروزه با استفاده روزافزون از سیستم pedicular screw جهت فیکساسیون شکستگی‌های این منطقه و ثبات فوری شکستگی که زمینه را برای فیوژن استخوانی فراهم می‌سازد و نیز اثرات منفی استفاده از بریس به نظر می‌رسد که نقش بریس در دوران پس از عمل بیماران کم‌ رنگ‌تر شده است. لذا به منظور تعیین تاثیر استفاده از بریس TLSO این تحقیق در بیمارستان لقمان تهران انجام گرفت.

مواد و روش‌ها: ‌این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی انجام شد. پس از حذف متغیرهای مداخله‌گر بیماران به دو گروه ۲۴تایی با و بدون بریس تقسیم شدند. داده‌های حاصل از معاینه بالینی و رادیولوژیک جهت بررسی میزان فیوژن در طی ۱ و ۳ ماه و یک سال پس از عمل با آماره کای دو و دقیق فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: ۵۶ بیمار به دلیل شکستگی توراکولومبار ناپایدار تحت عمل جراحی قرار گرفتند که ۴۸ موردی که سیستم فیکساسیون آنها pedicular screw بود وارد مطالعه شدند. بیماران بر اساس روز عمل به طور تصادفی در دو گروه ۲۴تایی تقسیم شدند. شایع‌ترین مکانیسم شکستگی سقوط از ارتفاع، شایع‌ترین محل شکستگی مهره L۱ و شایع‌ترین نوع شکستگی نیز Burst بود. بیماران دو گروه به لحاظ خصوصیات فردی و بیماری مشابه بودند.

  میزان فیوژن پس از سه ماه در گروه با بریس ۶۰ درصد و در گروه بدون بریس ۵۸ درصد و این میزان پس از یک سال در دو گروه ۱۰۰ درصد بود. Residual Back pain تفاوت معنی‌داری در دو گروه نداشت.

نتیجه‌گیری و توصیه‌ها: استفاده و یا عدم استفاده از بریس روی نتایج درمان تأثیری ندارد. لذا در دوران پس از عمل بیمارانی که به دلیل شکستگی ناپایدار ناحیه توراکولومبار تحت عمل جراحی با سیستم pedicular screw قرار گرفته‌اند نیازی به استفاده از بریس TLSO نمی‌باشد.


صمد نوری زاد، همایون تابش، مهرداد مهدیان، حسین اکبری، محسن تقدسی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به موارد متعدد بیماران جراحی اعصاب ، روند رو به رشد آنها ، گزارش های متفاوت از وضعیت مرگ و میر ، میزان بروز عوارض و علل آن در اینگونه بیماران و نیز عدم اطلا ع از میزان آن در دانشگاه متبوع، ‌به منظور بررسی علل مورتالیتی و موربیدیتی بیماران جراحی اعصاب بستری در بخشهای ICU ، این تحقیق در بیمارستان نقوی کاشان طی سالهای ۸۰-۱۳۷۸ انجام شد.

مواد و روشها: تحقیق با روش مطالعه داده‌های موجود انجام گرفت. پرونده کلیه بیماران بستری در ICU جراحی اعصاب طی سالهای مورد مطالعه از بایگانی خارجو خصوصیات فردی و میزان مورتالیتی و موربیدیتی و علل آن مورد بررسی قرارگرفت. از آمار توصیفی برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: طی مدت بررسی، از ۲۸۰ بیمار بستری، ۲۶۷ مورد واجد شرایط وجود داشت. میزان مرگ و میر در سال ۷۸، ۱/۴۳ درصد بود که طی سالهای مورد مطالعه میزان آن کاهش یافت (۰۲/۰ P< ). با افزایش مدت بستری میزان عفونت ادراری افزایش یافت.

نتیجه‌گیری: GCS پایین و میزان بالای مرگ و میر و عوارض بیماران نگران کننده است. بررسی بیشتر در مورد علل و اقدامات بعدی جهت کاهش آنها توصیه می گردد.


سیدعلیرضا عبادی، علیرضا فرخیان، سید اصغر رسولی نژاد، حسین اکبری،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به اختلالات هورمونهای تیروئید در بیماریهای شدید و غیرمرتبط با بیماری اولیه تیروئید این مطالعه در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام گرفت.

مواد و رو ش ها: تحقیق به روش توصیفی بر روی تعداد ۹۹ بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه ( ICU ) بیمارستانهای کاشان انجام گرفت. خصوصیات دموگرافیک بیماران مانند سن و جنس در فرم اطلاعات ثبت گردید. بر روی سرم خون افراد در دو نوبت (شروع بستری و ۸ هفته بعد از ترخیص) آزمایشات تیروئید شامل FTI ، TSH ، T۳RU ، T۳ و T۴ با استفاده از کیتهای هورمونی کاوشیار و دستگاه گاما کانتر بعمل آمد و در فرمهای مربوطه ثبت شد. در نهایت، نتایج با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و آزمونهای T زوجی و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها : از ۹۹ بیمار مورد بررسی با میانگین سنی ۲۱ ± ۰۴/۵۸ سال، ۶/۶۱ درصد مرد و بقیه زن بودند. در حین بستری ۵/۴۹ درصد بیماران فوت شدند. فراوانی افت سطح هورمون T۳ ، T۴ ، TSH و T۳RU در ابتدای ورود به بخش مراقبت ویژه به ترتیب ۳/۳۱، ۲/۲۲، ۳/۲۹ و ۲/۲۲ درصد بود. ۷۱ درصد بیماران با افت T۳ ، ۸/۸۱ درصد بیماران با افت T۴ و ۷/۹۱ درصد بیماران دچار افت همزمان دو هورمون فوت نمودند. در بدو پذیرش میانگین سطح T۴ در بیماران فوت شده، ۶۰/۳۷ ± ۱۰/۷۶ نانومول در لیتر و در بیمارانی که بهبود یافتند ۸۴/۳۷ ± ۴۸/۱۰۰ نانومول در لیتر بود (۰۱/۰ P < )، همچنین میانگین هورمون T۳ در بیماران فوت شده ۵۸/۰ ± ۹۶/۰ و در بیماران زنده ۶۵/۰ ± ۳۳/۱ نانوگرم در میلی لیتر بود. (۰۱/۰ P< ). با بررسی نتیجه هورمونی ۸ هفته بعد از ترخیص شیوع ناخوشی غیرتیروئیدی در ارتباط با T۳ و T۴ و TSH و T۳RU به ترتیب ۹/۸۸، ۷/۶۶، ۰ و ۱۰۰ درصد بود. در ۵۰ بیمار زنده مانده میانگین هورمونی برای T۳ و T۴ در مقایسه با افراد فوت شده بالاتر بود.

نتیجه گیر ی: با توجه به نتایج این پژوهش اختلال در هورمونهای تیروئید در بیماران بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه شایع است و کاهش سطح این هورمونها ارزش پیش آ گهی بیماری زمینه ا ی را دارد. شایعترین اختلال، افت هورمونی T۳ بود و TSH کمترین ارزش برای تعیین این وضعیت را داشت. شناخت صحیح این اختلالات در بیماران بدحال لازم است و تحقیقات تجربی برای برخورد صحیح با آن توصیه می شود.


شهین نجارپیرایه، رقیه صمیمی، مریم رازقی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: اوره پلاسما اوره لیتیکم از باکتر ی هایی است که از راه جنسی منتقل می گردد و عامل سببی احتمالی در پیلونفریت حاد، بیماری التهابی لگن، واژینوز باکتریایی، کوریوامنیوتیس، یورتریت، تولد زودرس، تولد نوزاد کم و زن، پنومونی نوزادان، سقط جنین و ناباروری است. هدف این تحقیق تعیین فراوانی اوره پلاسما اوره لیتیکم در زنان نابارور است.

مواد و رو ش ها: نمونه سواب اندوسرویکال از ۳۱۲ زن نابارور ۱۷ تا ۴۵ ساله تهیه گردید و مشخصات بیماران، علایم بالینی، طول مدت ناباروری و سابقه سقط جنین ثبت گردید. نمونه ها در محیط ترنسپورت به آزمایشگاه منتقل گردیدند و پس از عبور از فیلترهای ۴۵/۰ میکرون در محیط ها ی اختصاصی اوره پلاسما اوره لیتیکم ( U broth و U agar ) کشت داده شدند.

نتایج: اوره پلاسما اوره لیتیکم از ۱۵% (۴۷) زنان نابارور جدا گردید. میزان جداسازی اوره پلاسما اوره لیتیکم در زنان جوان زیر ۲۸ سال (۴/۱۷%) بیش از سایرین بود.

نتیجه گیر ی: نتایج نشان می دهد که میزان کلونیزه شدن باکتری در گروه مورد مطالعه این تحقیق (زنان نابارور) کمتر (۱۵%) از گزارشات منتشر شده (۴۰% > ) است. همچنین ارتباط آماری معنی د اری بین کلونیزه شدن این باکتری و علایم بالینی مورد بررسی مشاهده نگردید. با این همه، چون اوره پلاسما اوره لیتیکم پتانسیل بالا برای ایجاد مشکلات حین بارداری و آلودگی نوزادان به هنگام تولد دارد تشخیص و درمان این باکتری در زنان نابارور می تواند کمک مؤثری در رفع پار ه ای از مشکلات درمانی این بیماران بنماید.


کیارش قزوینی، حسین مشهدی نژاد، آیدا قلوبی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: مننژیت­های ایاتروژنیک از مهم­ترین عوارض جراحی­های مغز و اعصاب است. تکرار این مننژیت­ها چندان شایع نیست و به ویژه مننژیت عودکننده با علت آنتروکوکوس فکالیس سال­ها بعد از جراحی هیدروسفالی موردی است که گزارش­های بسیار محدودی در مورد آن وجود دارد.

معرفی بیمار: در این گزارش به معرفی اولین مورد مننژیت عودکننده توسط آنتروکوکوس فکالیس در دختری ۹ ساله دارای شنت ونتریکولو پریتونئال در ایران، پرداخته شده است که برای درمان علاوه بر استفاده از آنتی­بیوتیک­های متعدد، مجبور به خارج کردن کامل شنت نیز شدیم.

بحث و نتیجه‌گیری: شنت­گذاری به منظور درمان هیدروسفالی بسیار مستعد عفونت­های باکتریایی می­باشد به نحوی که میزان عفونت شنت بین ۲% تا ۲۲% گزارش شده است این گزارش بر توجه بیشتر به علایم عفونت سیستم اعصاب مرکزی در بیماران دارای شنت تاکید می­نماید.


محمد رضا صادقی، مهشید حجت، نیما ناصری، محمود جدی تهرانی، نریمان مصفا، محمد مهدی آخوندی، رویا قدس، علی احمد بیات،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: Inhibin پروتئینی است که در پاسخ به اثر FSH توسط سلول‌های گرانولوزا و سرتولی ترشح می‌شود و باعث کنترل ترشح FSH از هیپوفیز قدامی می‌گردد. ارزیابی این پروتئین نقش ارزنده‌‌ای در آگاهی از وضعیت باروری در زنان و همچنین پیش­آگهی از ابتلای جنین به سندروم داون و پره‌اکلامپسی دارد. اندازه­گیری غلظت Inhibin در ارزیابی وضعیت باروری مردان نیز دارای اهمیت می­باشد. تا کنون روش­های مختلف و طولانی برای تخلیص Inhibin معرفی گردیده است. هدف از این تحقیق خالص­سازی Inhibin از مایع فولیکولی با روش ایمونوافینیتی می­باشد.

مواد و روش ­ ها: مایع فولیکولی جمع­آوری شده از زنان مراجعه­کننده به مرکز درمانی ابن­سینا، پس از فیلتراسیون توسط محلول سولفات آمونیوم اشباع، تغلیظ گردید. جهت جداسازی Inhibin ، از روش ایمونوافینیتی بر روی ستون کروماتوگرافی جذبی به کمک آنتی­بادی تک­دودمانی علیه Inhibin استفاده شد . پس از عبور مایع فولیکولی از ستون کروماتوگرافی جذبی ، محلول پروتئینی به دست آمده به کمک روش SDS-PAGE و وسترن بلات ارزیابی شد.

نتایج: وجود تک باند ۳۲ کیلودالتونی بعد از رنگ‌آمیزی نقره موید حضور Inhibin بود. نتیجه­ی آزمون وسترن بلات نشان­دهنده­ی شناسایی اپی­توپ توسط آنتی­بادی علیه Inhibin می‌باشد. راندمان ستون در جداسازی Inhibin با استفاده از روش کروماتوگرافی افینیتی ۹۲ درصد می­باشد.

نتیجه­گیری : این روش در مقایسه با بسیاری از روش‌های بیوشیمیایی از راندمان بالایی برخوردار می‌باشد. با این حال به دلیل عدم دسترسی به مایع فولیکولی انسان در حجم انبوه، تخلیص Inhibin توسط روش ذکر شده در این مقاله بیشتر برای کاربردهای آزمایشگاهی در مقادیر کم بوده و در مقادیر انبوه تولید Inhibin نوترکیب توصیه می­شود.


عبدالحسین داود آبادی، مرضیه نقوی، الهه میانه ساز،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: دیورتیکول مکل شایع ترین آنومالی مادرزادی مجرای گوارش است. محل آن اغلب در ۶۰-۴۰ سانتی متری دریچه ایلئوسکال بوده و معمولا بدون علامت است. تنها ۴ درصد افراد مبتلا به این دیورتیکول در دوران کودکی دچار عوارض می‌شوند.

معرفی بیمار: بیمار آقای ۴۴ ساله ای است که به علت درد شدید ربع تحتانی راست شکم مراجعه نمود و از تهوع، استفراغ صفراوی و عدم دفع گاز و مدفوع طی دو روز گذشته شکایت داشت. با توجه به اینکه دو هفته قبل تحت آپاندکتومی قرار گرفته بود، با شک به انسداد ناشی از چسبندگی به علت جراحی اخیر، به مدت ۲ روز تحت نظر گرفته شد. به دلیل عدم بهبودی علائم، لاپاراتومی اکتشافی انجام گردید. دیورتیکولی به طول ۱۰ سانتی متر که حول محور خود پیچیده بود، در ۱۰۰ سانتی متری دریچه ایلئوسکال یافت شد.

نتیجه گیری: علی رغم ناشایع بودن بروز عوارض دیورتیکول مکل در بالغین، می‌بایست این تشخیص را به عنوان یکی از علل احتمالی شکم حاد جراحی در نظر داشت. با وجود اینکه محل شایع دیورتیکول مکل ۶۰-۴۰ سانتی متری دریچه ایلئوسکال است، پیشنهاد می‌شود با توجه به همزمانی این دو در حین آپاندکتومی، ایلئوم تا فاصله ۱۰۰ سانتی متری از این دریچه مورد بررسی قرار گیرد.


محسن ادیب حاج باقری، اکرم انصاری، اسماعیل عزیزی فینی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به اهمیت بهداشت دهان در ICUو فقدان پروتکل در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف بررسی متون و ارائه پروتکلی مبتنی بر شواهد در خصوص بهداشت دهان بیماران بستری در بخش‌های مراقبت ویژه انجام شد.

مواد و روش‌ها: تعداد ۴۵ مقاله تحقیقی، مروری و متاآنالیز منتشر شده از سال ۲۰۰۱ تا پایان ۲۰۱۰ میلادی در زمینه مراقبت از دهان در بیماران ICU از طریق جستجوی مقالات انگلیسی زبان دارای متن کامل قابل دسترسی در پایگاه‌های Pubmed، Ovid، Elsevier، ProQuest و Google با استفاده از کلید واژه‌های oral care، mouth care، critical care و intensive care در عنوان و یا چکیده جستجو شده و مورد بررسی قرار گرفتند.

نتایج: بیماران ICU به‌دلایلی مانند اختلال ایمنی، وجود لوله تراشه، عوارض جانبی داروها، کاهش دریافت مایعات و عدم وجود بلع، مستعد ایجاد پلاک دندان و بروز پنومونی مربوط به ونتیلاتور هستند. با وجود این، مراقبت از دهان در این بخش به‌صورت مناسب انجام نشده و فقدان یک پروتکل استاندارد برای این مراقبت، در این امر موثر است. بررسی‌ها نشان می‌دهند که مداخلاتی مانند تمیز کردن دهان با مسواک و خمیر دندان، برس‌زدن تمام سطوح دندان‌ها، زبان و کام و نیز استفاده از محلول کلرهگزیدین تا حد زیادی در جلوگیری از پنومونی موثر بوده‌اند.

نتیجه‌گیری: رعایت بهداشت دهان باعث کاهش بروز پنومونی مربوط به ونتیلاتور شده و بررسی بیمار، مداخلات مکانیکی و دارویی از موارد مهم در مراقبت از دهان هستند. کاربرد پروتکل ارائه شده در این مقاله می‌تواند به اطمینان از رعایت حداقل مراقبت از دهان کمک کند.


سیده مرضیه جباری شیاده، رضوان منیری، احمد خورشیدی، محمدعلی صبا، سید غلامعباس موسوی، مهدی صالحی،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: انتروکوک مقاوم به ونکومایسین از پاتوژن­ های مهم بیمارستانی در جهان است. هدف از این مطالعه شناسایی شیوع انتروکوک مقاوم به ونکومایسین در سویه­های انتروکوک جدا شده از سواب رکتال بیماران بستری در بخش­ های مراقبت ویژه بیمارستان و فاکتورهای خطر آن بود.

مواد و روش­ ها: این مطالعه مقطعی از آبان ۱۳۹۰ تا فروردین ۱۳۹۱ در بیمارستان شهید بهشتی کاشان انجام پذیرفت. ۱۵۶ نمونه سواب رکتال از بیماران بستری در سه بخش مراقبت ویژه جمع­آوری گردید. نمونه­ ها از نظر وجود انتروکوک با انجام رنگ آمیزی گرم، تست­های بیوشیمیایی مانند کاتالاز، هیدرولیز پیرولیدونیل بتا نفتیل آمید و ایجاد کلونی­ های سیاه­رنگ روی بایل اسکولین آزید تایید هویت شدند. تست حساسیت آنتی­بیوتیکی به­روش کربی بایر برای تشخیص مقاومت انجام شد.

نتایج: شیوع انتروکوک مقاوم به ونکومایسین ۵۸ مورد (۴۳ درصد) بود. فنوتیپ VanA ۷۹/۳ درصد، VanB ۱۷/۲ درصد و VanC ۳/۵ درصد بود. بین ناقل VRE و مصرف آنتی­بیوتیک ارتباط معنی­دار مشاهده شد (۰۳۷/۰= P) و ۸/۹۴ درصد افراد با کلونیزاسیون انتروکوک­های مقاوم به ونکومایسین سابقه مصرف آنتی­بیوتیک داشتند و این ارتباط در مصرف ۴-۳ نوع آنتی­بیوتیک (۲/۵۹ درصد) نسبت به ۲-۱ آنتی­بیوتیک (۴/۳۵ درصد) (۰۰۹/۰= P) و با مدت زمان بستری در بیمارستان (۰۰۹/۰= P) ارتباط معنی­داری نشان داد. بین کلونیزاسیون VRE و مصرف کورتون، وجود دیابت، سابقه بستری و نوع ICU ارتباط معنی­داری مشاهده نشد.

نتیجه­ گیری: فاکتورهای خطر کولونیزاسیون VRE در مطالعه حاضر، مصرف آنتی­بیوتیک و مصرف ۴-۳ نوع آنتی­بیوتیک و افزایش طول مدت بستری در بیمارستان بود.


عبدالحمید حیدری، منصور دیانتی، سید غلامعباس موسوی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: دلیریوم مشکل شایع بخش­های مراقبت ویژه می­باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین فراوانی دلیریوم و عوامل مرتبط با آن و نیز پیامدهای کوتاه مدت آن در بیماران بستری در بخش­های مراقبت ویژه می­باشد.

مواد و روش­ها: مطالعه مقطعی حاضر بر روی ۲۷۰ بیمار بستری در بخش­های ویژه که با نمونه­گیری در دسترس انتخاب شده بودند، انجام شد. سطح هوشیاری با کمک ابزار ارزیابی آشفتگی وآرامش ریچموند و معیار کمای گلاسکو و دلیریوم با استفاده از ابزار بررسی گیجی ( CAM-ICU ) در دو نوبت صبح و عصر مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل مرتبط شامل خصوصیات دموگرافیک و بهداشتی، تهویه مکانیکی و طول مدت بستری و پیامدهای دلیریوم شامل طول مدت بستری، بستری مجدد، طول مدت تهویه مکانیکی و میزان مرگ و میر بودند.

نتایج: در مجموع ۱۲۰ (۵/۴۴ درصد) نفر دلیریوم را تجربه نمودند. جنس، سواد، سیگار، بیمار زمینه­ای، جراحی، تعداد کاتتر و داروها، طول مدت بستری و تهویه مکانیکی رابطه معنی­داری با ابتلا به دلیریوم داشتند. تمامی پیامدهای کوتاه مدت از قبیل بستری مجدد، طول مدت اتصال به ونتیلاتور، طول مدت بستری و مرگ و میر در بخش ویژه و بیمارستان در بیماران دلیریومی افزایش داشت. سابقه عمل جراحی، تعداد دارو و تعداد کاتتر از عوامل پیش بینی کننده دلیریوم بودند.

نتیجه­گیری: دلیریوم در بیماران بخش مراقبت ویژه شیوع نسبتا بالایی داشته و هم­چنین در افراد دلیریومی طول مدت بستری، طول مدت اتصال به ونتیلاتور و میزان مرگ و میر افزایش یافته بود.


گیو شریفی، زهرا یعقوبی، محمد حسین افجه ای،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: استخوانی شدن لیگامان طولی خلفی فقرات (OPLL) یک بیماری نادر در بین سفیدپوستان بدون پاتولوژی شناخته شده است. این بیماری عمدتا در ناحیه گردنی ایجاد می شود. بسته به میزان فشار بر روی نخاع، علائم نورولوژیک متنوع دیده می شود؛ سیر پیشرفت آن آهسته بوده واغلب بدون علائم عصبی می باشد. زمانی که فشار پیشرفته ای روی طناب نخاعی باشد،از رویکردهای مختلف جراحی برای درمان استفاده می شود. هدف مقاله حاضر گزارش یک مورد مرد مبتلا به این بیماری نادر در استان آذربایجان شرقی بود. 

معرفی بیمار: کشاورز ۴۵ ساله ای با تشخیص دیسک هرنیشن در سگمان های C‏۳-C۵، سال ها دچار علائم رادیکولوپاتی بود. جلسات متعدد فیزیوتراپی همراه با دارودرمانی بهبودی مطلوبی به دنبال نداشت و در نهایت با تشدید علائم بیمار، عمل جراحی برای تسکین درد و ناتوانی صورت گرفت، ولی حین عمل جراحی مشخص شد که بیمار مبتلا به بیماری OPLL می باشد.

نتیجه گیری: این بیماری اگرچه نادر است، اما باید به عنوان یک تشخیص افتراقی در درگیری های فشار روی نخاع و علائم نورولوژیکی متعاقب آن مدنظر قرار گیرد.


آرزو برنای رودی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: تشکیلات هیپوکامپ بخشی از لوب گیجگاهی را به­ خود اختصاص می­ دهد و خود از این بخش­ ها تشکیل شده است: جسم هیپوکامپ، شکنج دندان ه­ای و سوبیکولوم. گیاه ارزن حاوی پروتئین­ ها، مواد معدنی، ویتامین­ ها و آنتی ­اکسیدان­ های مورد نیاز برای حفظ حیات و سلامت سلول­ های بدن پستانداران است. این مطالعه به­ منظور تعیین اثر عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو (Panicum miliaceum L.) بر تراکم نورونی ناحیه هیپوکامپ انجام شده است.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه تجربی ۲۴ سر موش سوری به ۴ گروه تقسیم شدند. عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو به روش سوکسله تهیه شده و به سه گروه تیمار به ­ترتیب با دوزهای ۲۵، ۵۰ و ۷۵ میلی­ گرم بر کیلوگرم به روش داخل صفاقی و به ­مدت ۲۱ روز تزریق شد. گروه کنترل نرمال سالین دریافت نمود. در پایان مطالعه حیوانات بیهوش شده و پس از پرفیوژن، مغز از جمجمه خارج گردید. بعد از انجام مراحل پاساژ بافتی از مغز برش تهیه شده و رنگ­آمیزی شد. سپس، تراکم نورونی نواحی مختلف هیپوکامپ بررسی شد.
نتایج: نتایج نشان داد که تراکم نورونی در نواحی CA۱ و CA۳ گروه تیمار شده با دوز mg/Kg ۵۰ و در تمام نواحی هیپوکامپ (CA۱,CA۲,CA۳) گروه تیمار شده با دوز mg/Kg ۷۵ عصاره الکلی افزایش معنی­ داری نسبت به گروه کنترل داشته است (۰/۰۵<P).
نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان داد که عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو باعث افزایش تراکم نورونی و القای نورون­زایی در هیپوکامپ موش سوری می ­گردد.

زینب موسایی، خدیجه شاهرخ آبادی، ملیحه انتظاری،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: استفاده از گیاهان برای اهداف درمانی منشا بسیاری از درمان ­های طب مدرن است. در این تحقیق ابتدا اثر سیتو­توکسیسیتی عصاره رازیانه روی سلول­ های سرطانی بررسی گردید. سپس، با القا سرطان و تیمار با عصاره، تغییرات بیان ژن TERT برآورد شد.
مواد و روش ­ها: ابتدا غلظت ­های مختلف عصاره رازیانه برای بررسی مورفولوژی سلول­ ها و تست MTT تهیه گردید. سپس، القا سرطان در موش ­ها صورت گرفت. برای بررسی تغییرات بیان ژن پس از ۷، ۱۴، ۲۱ و ۲۸ روز، نمونه ­برداری انجام گردید. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA، تغییرات بیان ژن مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج تست MTT بعد از ۷۲ ساعت غلظت مهارکنندگی ۵۰ درصد رشد سلول­ ها (IC۵۰) برای هر دو رده سلول را ۲۰۰ میکرو­گرم بر میلی­ لیتر نشان داد. مقایسه نتایج مورفولوژی روز سوم، در غلظت­ های ۱۰۰ و ۲۰۰ بیان­گر تحلیل ­رفتگی و نابودی کامل سلول سرطانی بود. بررسی نمودارها نشان داد که بیان ژن TERT در نمونه ­های سرطانی تیمار شده نسبت به شاهد در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۸ کاهش یافته است.
نتیجه‌گیری: عصاره رازیانه با ایجاد تغییرات درون­سلولی اثرات دوگانه ­ای بر سلول­ های سرطانی دارد؛ به ­طوری­ که در غلظت بالا، عصاره محرک رشد و تکثیر سلول سرطانی است و در غلظت پایین اثرات مهاری بر رشد و تکثیر سلول­ ها دارد. در ارزیابی عصاره بر بیان ژن TERT نیز در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۸ کاهش در بیان ژن مشاهده شد. بنابراین عصاره رازیانه می ­تواند از طریق تاثیر بر مسیرهای مولکولی بیان ژن را تحت تاثیر قرار دهد.

فرشته دادفر، جمشید محمدی، حسین روشنفکر،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: گیاهان دارویی در درمان دیابت از اهمیت ویژه­ای برخوردار می­ باشند. مطالعات نشان داده که بیماری دیابت منجر به تغییرات تولیدمثلی در جنس مذکر می­ شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عصاره هیدروالکلی گیاه پیاز تابستانه بر تغییرات بافت بیضه در موش صحرایی نر دیابتی انجام گرفته است.
مواد و روش ­ها: ۴۰ سر موش صحرایی نر به­ طور تصادفی به پنج گروه ۸ تایی تقسیم شدند. گروه اوّل و سوم (کنترل نرمال و کنترل دیابتی) آب مقطر دریافت کردند، گروه دوم (شاهد) دریافت­کننده ۵۰ میلی­ گرم بر کیلوگرم عصاره­ی هیدروالکلی پیاز تابستانه بودند و گروه چهارم و پنجم (دیابتی تحت درمان ۱ و ۲) به ­ترتیب دوز­های ۵۰ و ۱۰۰ میلی­ گرم بر کیلوگرم عصاره­ی هیدروالکلی پیاز تابستانه را دریافت کردند. جهت القای دیابت از داروی استرپتوزوتوسین استفاده شد. در پایان دوره ۲۱ روزه آزمایش، پس از بیهوش شدن موش ­ها، بافت بیضه جدا و مقاطع بافتی جهت بررسی تغییرات بافت بیضه در گروه­های آزمایشی تهیه شد. داده­ ها با استفاده از نرم­ افزار آماری SPSS و آزمون واریانس یک ­طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: آنالیز داده ­ها نشان داد که تعداد لوله­ های اسپرم ­ساز (۰/۰۳=P) و تعداد اسپرم (۰/۰۱=P) در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل نرمال و شاهد، کاهش معنی­ دار داشت. عصاره­ ی گیاه پیاز تابستانه در موش­ های دیابتی­ شده سبب افزایش تعداد اسپرم، لوله ­های اسپرم ­ساز و بهبود بافت بیضه شد.
نتیجه­ گیری: می ­توان چنین نتیجه­ گیری کرد که عصاره­ ی گیاه پیاز تابستانه دارای اثرات کاهش­ دهنده تخریب بافت بیضه و افزایش میزان اسپرم در موش­ های دیابتی شده است.

محمد بهبهانی، الهام مقتدایی خوزاسگانی، مهدی فرید،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: پیچ‌خوردگی بیضه در اثر چرخش طناب اسپرماتیک ایجاد می‌شود و یک مورد اورژانسی می‌باشد. لذا جراحی جهت اصلاح پیچ‌خوردگی و درمان ایسکمی حاد، ضروری است. یکی از راه‌های درمانی جهت کاهش عوارض، استفاده از ترکیبات گیاهی می‌باشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثرات مرزنجوش و ویتامین C بر تورشن بیضه، جهت کاهش عوارش آن می‌باشد.
مواد و روش‌ها: بدین‌منظور از ۳۰ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار استفاده شد که به‌صورت تصادفی به ۵ گروه ۶ تایی تقسیم و به‌مدت ۲۱ روز تحت تیمار قرار گرفتند. به گروه کنترل منفی هر روز، به حجم مساوی سایر گروه‌ها، آب مقطر به‌صورت خوراکی داده شد. گروه کنترل مثبت، القای چرخش / بازچرخش را بدون دریافت عصاره و ویتامین C داشتند. سایر گروه‌ها نیز القای چرخش / بازچرخش را با یکی از موارد زیر، بدین صورت دریافت کردند: گروه سوم تزریق عصاره مرزنجوش (۲۵۰ mg/kg)، گروه چهارم: تزریق ویتامین C (۲۰ میلی‌گرم / کیلوگرم)، گروه پنجم: تزریق ویتامین C و عصاره مرزنجوش. در پایان پارامترهای هیستوپاتولوژیک، اسپرم و فاکتورهای استرس اکسیداتیو با آزمون  ANOVAمورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: میانگین درصد حرکات پیش‌رونده، اشکال طبیعی و تعداد اسپرم‌ها در گروه‌های تیمارشده با ویتامین C و عصاره مرزنجوش در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی‌داری داشتند (۰/۰۵ <P). در گروه دریافت‌کننده مخلوط عصاره و ویتامین C ، لوله‌های اسپرم‌ساز دارای تراکم و قطر مناسب و انواع رده‌های سلولی بودند.
نتیجه‌گیری: عصاره مرزنجوش به همراه ویتامین C موجب بهبود پارامترهای اسپرمی، افزایش تعداد اسپرم و کاهش آتروفی لوله‌های اسپرم‌ساز در موش‌های صحرایی می‌شود.

الهام درخشان ماریان، غلامحسن واعظی، مریم طهرانی پور، ویدا حجتی،
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: بدشکلی جسم مخطط مغز نرهای پرنده می‌تواند رفتارهای جنسی و تولیدمثل را مختل کند. رازیانه (Foeniculum vulgare) از گیاهان دارویی بومی از راسته آپیالس است که دارای ترکیبات فیتواستروژنی می‌باشد. هدف این پژوهش، تعیین اثر عصاره هیدروالکلی رازیانه بر بدشکلی جسم مخطط مغز در جنین جوجه بود.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۴۸ عدد تخم‌مرغ نطفه‌دار از نژادGallus gallus domesticus  تهیه و به گروه‌های کنترل (نر و ماده) و مداخله تقسیم شدند. عصاره رازیانه در روزهای ۵ و ۱۲ انکوباسیون، با استفاده از سرنگ همیلتون و از طریق تکنیک "پنجره‌گذاری"، به مایع آمنیوتیک در گروه ­های مداخله تزریق شد. تزریق در شرایط استریل از بخش قاعده‌ پهن تخم‌مرغ انجام شد و محل تزریق بلافاصله با پارافین مذاب بسته شد. تخم‌مرغ‌ها در دمای ۳۷.۷ تا ۳۸ درجه‌ سانتی‌گراد و رطوبت ۶۵٪ انکوبه شدند. در روز ۱۸ انکوباسیون، مغز جنین‌های نر استخراج شده، در فیکساتور فرمالین ۱۰٪ نمکی تثبیت، سپس پاساژ، قالب‌گیری و برش‌گیری سریال با ضخامت ۷ میکرون انجام شد. برش‌ها با رنگ‌آمیزی آبی تولوئیدین رنگ‌آمیزی شده و جهت مطالعه میکروسکوپی آماده شدند. برش‌ها از ناحیه جلویی-شکمی مغز برای بررسی بدشکلی جسم مخطط تهیه گردید. برای محاسبه حجم هسته مخطط از روش کاوالیه و برای شمارش نورون‌ها از روش دایسکتور استفاده شد.
یافته‌ها: در گروه‌های مداخله ماده، حجم و دانسیته نورونی جسم مخطط به‌طور معناداری نسبت به گروه کنترل ماده افزایش یافت (۰/۰۰۰۱>P). در مقابل، در گروه‌های مداخله نر، کاهش معناداری در حجم و دانسیته نورونی و همچنین نشانه‌هایی از بدشکلی جسم مخطط مشاهده شد (۰/۰۰۰۱>P).
نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که عصاره هیدروالکلی رازیانه، به‌واسطه وجود ترکیبات استروژن‌مانند، می‌تواند در جنس نر سبب بدشکلی و کاهش دانسیته نورونی در جسم مخطط مغز شود. این یافته‌ها نقش بالقوه فیتواستروژن‌ها در اختلالات تکوینی مغز را نشان می‌دهد و اهمیت احتیاط در مصرف ترکیبات گیاهی در دوران جنینی را برجسته می‌سازد.



صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 52 queries by YEKTAWEB 4714