[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای صدیقی

بهنام صدیقی، محمود رضا دهقانی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به شایع بودن دردهای میگرنی و اهمیت اطلاع از پاتوژنز ایجاد آن و بر مبنای این نظریه که آیا می توان از پرولاکتین به عنوان یک مارک برای تشخیص افتراق تشنج واقعی از کاذب استفاده کرد. و به منظور تعیین رابطه حملات حاد سردرد میگرنی با تغییرات ترشح پرولاکتین این تحقیق بر روی مراجعه کنندگان به مرکز تحقیقات علوم اعصاب کرمان انجام گرفت.

مواد و روش ها: تحقیق به روش هم گروهی بر روی ۲۰ نفر با تشخیص قطعی میگرن و ۲۰ نفر مبتلا به سردرد غیر میگرنی براساس HIS انجام گرفت. سطح پرولاکتین خون قبل از حمله و بدون درد و مصرف دارو با آزمون hpRL-ELISA و نیز در زمان حمله حاد بررسی و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

یافته ها: از ۴۰ نفر مورد بررسی در دو گروه ۲۰ نفره، میزان پرولاکتین در مبتلایان به میگرن از ۳,۷±۵.۳ به ۲.۴±۴.۴ و در گروه شاهد از ۲.۹±۵.۷ به ۳.۴±۵.۴ کاهش یافت. که میزان این شاخص در قبل و بعد و حتی تغییرات آن در دو گروه به لحاظ آماری معنی دار نبود.

نتیجه گیری و توصیه ها: پرولاکتین سرم در حمله حاد سردرد میگرنی افزایش نمی یابد، انجام تحقیق برای بررسی افزایش فعالیت دوپامینرژیک به عنوان یک بخش کلیدی پاتوفیزیولوژیک میگرن را توصیه می نماید.


احمد طالبیان، هادی خداپرست، حمزه صدیقی، محسن تقدسی، سید غلامعباس موسوی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: نظر به این که اختلال کمبود توجه و بیش­فعالی ( ADHD ) از بیماری­های رایج کودکان است که در ۵ تا ۱۰ درصد آنها حادث شده و یکی از علل شایع مراجعه­ی کودکان به درمانگاه­های اعصاب و روان­پزشکی است، و با توجه به این که این اختلال در کودکان مبتلا به صرع شایع­تر از جمعیت معمول است و مطالعه‌ای در این رابطه در کشور ما صورت نگرفته این تحقیق جهت تعیین فراوانی ADHD در کودکان مبتلا به صرع مراجعه­کننده به مراکز درمانی شهرستان کاشان در سال ۱۳۸۴ انجام شد.

مواد و روش­ها: در این مطالعه توصیفی Cross-Sectional تعداد ۵۰ کودک مبتلا به صرع در محدوده­ی سنی ۳ تا ۱۷ سال مورد بررسی قرار گرفتند، همه بیماران دو پرسشنامه یکی شامل سوالات تشخیصی ADHD و نوع آن مطابق معیارهای استاندارد DSMIV و دیگری حاوی ویژگی­های دموگرافیک از جمله: سن‌، جنس، بعد خانوار، رتبه تولد، نوع تشنج بر اساس نشانه­های بالینی با توجه به نظر فوق تخصص اعصاب کودکان، سابقه­ی تشنج تب، وضعیت هوش کودک بر اساس آزمون وکسلر، وجود نشانه­های ADHD قبل یا بعد از به کارگیری داروی ضدتشنج توسط محقق با کمک والدین تکمیل گردید، همچنین مصاحبه بالینی توسط روان­پزشک کودکان صورت گرفت. اطلاعات حاصله با استفاده از شاخص­های توصیفی و آزمون­های آماری کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.

نتایج: از ۵۰ کودک مورد مطالعه تعداد ۲۱ نفر (۴۲ درصد) مبتلا به ADHD بودند، از دخترها ۸/۴۵ درصد و از پسرها ۴/۳۸ درصد ADHD داشتند. فراوانی ADHD در گروه سنی ۷-۳ سال ۲/۶۹ درصد و بالاتر از آن ۴/۳۲ درصد بود (۰۲۵/۰ = p ). ADHD در فرزندان اول خانواده شایع­تر از فرزندان بعدی بود. تاریخچه­ی تشنج تب در کودکان مبتلا به صرع با ADHD شایع­تر از موارد بدون ADHD بود. وضعیت هوش غیرطبیعی در ۸/۲۳ درصد کودکان با ADHD و ۴/۳ درصد از موارد بدون ADHD دیده شد. نشانه­های ADHD در ۸/۴۲ درصد قبل از پیدایش تشنج وجود داشته و در ۱/۵۷ درصد بعد از پیدایش تشنج شروع شده بود. در ۳۳ درصد از موارد، نشانه­های ADHD بعد از شروع داروی ضد تشنج تشدید شده بود. از بین داروهای ضدتشنج فنوباربیتال نقش عمده‌ای در ایجاد و تشدید نشانه­های ADHD داشت.

نتیجه­گیری: اختلال ADHD در کودکان مبتلا به صرع فراوانی قابل توجهی دارد. توصیه می‌شود در همه کودکان با شروع تشنج، مشاوره روان­پزشکی از نظر وجود نشانه­های ADHD به عمل آمده، همچنین در انتخاب داروی ضد تشنج دقت کافی به کار رود.


رضا نوروززاده، محمدرضا حیدری، آفاق صدیقیانی، آزیتا کیانی آسیابر، سقراط فقیه زاده،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( دو ماه نامه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماران ماستکتومی ادم، درد و محدودیت کارکرد شانه را تجربه می‌کنند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر ماساژ دستی تخلیه لنف و بانداژ کم فشار بر این عوارض انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی تعداد ۹۰ بیمار ماستکتومی رادیکال تعدیل یافته از بخش‌های انکولوژی بیمارستان امام خمینی تهران انتخاب شده و به‌صورت تصادفی در سه گروه ماساژ، ماساژ + بانداژ و کنترل قرار گرفتند. به گروه‌های مداخله چگونگی به‌کارگیری ماساژ تخلیه لنف و بانداژ کم فشار آموزش داده شد. سنجش شدت درد و اختلال کارکرد شانه، در روز هفتم و روز سی‌ام و بررسی ادم ۲۴ ساعت بعد از عمل و روز سی‌ام بعد از شروع مداخله انجام گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون کروسکال والیس) تحلیل شدند.

نتایج: آزمون آماری قبل از مداخله، بین میانگین اندازه دور دست، شدت درد و محدودیت حرکت شانه در سه گروه تفاوت معنا‌داری را نشان نداد. این در حالی بود که کاهش معنادار در اختلاف میانگین محدودیت حرکت شانه و شدت درد بین سه گروه در روز سی‌ام مداخله مشاهده گردید (۰۰۱/۰=P). این اختلاف در مورد میانگین اندازه دور دست معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: ماساژ تخلیه لنف و بانداژ کم فشار در کاهش عوارض بعد از ماستکتومی نقش موثری دارد.


الهه صدیقی لویه، لیدا مقدم بنائم، اعظم افشار، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره ۱۶، شماره ۷ - ( ضميمه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به شواهد مبنی بر تاثیر عناصر کمیاب بر یکدیگر و اهمیت آنها در دوران بارداری، لازم دانستیم تا ارتباط این عناصر را در خون مادر و نیز بند ناف با هم بسنجیم.

مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی‌تحلیلی است که بر روی ۳۴۴ مادر باردار که در بیمارستان مریم و ولی عصر(عج) و اکبرآبادی شهر تهران در سال ۱۳۸۸ زایمان نمودند و نوزادان آن ها انجام گردید و غلظت سرمی روی، مس، منیزیم، آهن و کلسیم خون مادر و بند ناف اندازه گیری شد. اطلاعات مادران نیز به صورت پرسشنامه جمع آوری شد.

نتایج: ۷/۲۶ درصد مادران هنگام زایمان دچار کمبود روی، ۵/۵۳ درصد کمبود مس، ۴/۷۲ درصد کمبود منیزیم، ۶/۰ درصد کمبود آهن و ۴/۴۹ درصد کمبود کلسیم بودند و ۵/۳ درصد از نوزادان دچار کمبود روی، ۶/۴۱ درصد کمبود مس، ۴/۶۷ درصد کمبود منیزیم، ۲/۳ درصد کمبود آهن و ۳/۲ درصد کمبود کلسیم بودند. با استفاده از Spearman Correlation، ارتباط مستقیم معنی داری بین سطح سرمی هر عنصر در خون مادر با همان عنصر در خون بند ناف دیده شد و بین برخی عناصر مادری و بند ناف نیز ارتباطات معنی داری یافت شد. هم چنین، در بررسی ارتباط سطح خونی عناصر مادری با یکدیگر در رگرسیون خطی، بین سطوح مس و آهن، روی و آهن، مس و منیزیم، کلسیم و منیزیم، ارتباط مثبت و بین روی و کلسیم ارتباط منفی معنی دار وجود داشت.

نتیجه گیری: در این مطالعه کمبود منیزیم، مس، روی و کلسیم در مادران نسبتا شایع بود که می تواند منجر به عوارض بسیاری در بارداری گردد و نیازمند مداخلات ویژه می باشد.


عقیل صدیقی، احمد عبدی، محمد علی آذربایجانی، علیرضا براری،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: آپوپتوز قلبی نقش مهمّی در بیماری‌های قلبی دارد. شواهد اخیر حاکی از آن است که تمرینات ورزشی ممکن است برخی از مسیر‌های پیام‌رسانی مربوط به آپوپتوز را در میوکارد تحت ­تأثیر قرار دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر Bax، Bcl۲ و کاسپاز-۳ عضله قلبی موش­ های صحرایی نر می‌باشد.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، شانزده سر موش صحرایی نر ویستار ده‌هفته‌ای با وزن ۳۲/۱۹±۷۴/۲۹۹ گرم به ­طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه‌های تمرین به مدت شش هفته برنامه تمرین هوازی (۱۸-۱۰ متر در دقیقه، ۴۰-۱۰ دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش‌ها کشتار شدند، بافت قلب برداشته و بلافاصله در محلول نیتروژن فریز و در دمای ۸۰- نگهداری شد. بیان پروتئین Bax، Bcl۲ و اندازه­ گیری کاسپاز-۳ عضله قلبی با روش الایزا و وسترن‌بلات انجام شد. داده ­ها با­استفاده از آزمون t مستقل و ANCOVA در سطح معنی‌داری ۰/۰۵<P آزمون شدند.
نتایج: یافته‌ها نشان داد تمرینات هوازی باعث کاهش معنی‌داری در سطوح Bax بافت قلبی شد (۰/۰۴۵=P). همچنین مقادیرBcl۲  (۰/۰۰۳=P) و کاسپاز-۳  (۰/۰۰۴=P) گروه تمرینی افزایش معنی‌داری نشان داد.
نتیجه ­گیری: به ­نظر می‌رسد تمرین هوازی با شدت متوسط می‌تواند باعث تعدیل برخی عوامل مؤثر بر آپوپتوز بافت قلبی موش‌های صحرایی نر شود.

نوشین صدیقیان، محسن تقدسی، سید غلامعباس موسوی، فاطمه مقصود،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: سستی، سندرمی چالش برانگیز است که در دوران سالمندی می‌تواند موجب تروما، ناتوانی، بستری مکرر، مرگ و میر زودرس و کاهش کیفیت زندگی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی سندرم سستی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهرستان کاشان در سال ۱۳۹۹ انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه مقطعی بر روی ۶۴۴ سالمند شهرستان کاشان، با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، در سال ۱۳۹۹ انجام شد. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه متغیرهای سلامتی- بهداشتی، شاخص سستی تیلبرگ (TFI) و آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (MMSE) بود.

یافته‌ها: میانگین سنی سالمندان ۶/۸±۶۷/۰۳ سال بود و ۳۳۶ نفر (۵۲/۲ %) زن بودند. از بین سالمندان شرکت‌کننده ۲۱۳ نفر (۳۳/۱ %) دچار سندرم سستی بودند. مقایسه ابعاد مختلف سستی نشان داد، بعد فیزیکی در پایین‌ترین سطح و بعد اجتماعی در بالاترین سطح قرار دارد. بر اساس رگرسیون لجستیک، سن۷۰ سال و بالاتر، تنها زندگی کردن، ابتلا به بیماری‌‌های زمینه‌ای، عدم رضایت از محیط زندگی، و سابقه سقوط از عوامل پیشگویی‌کننده سندرم سستی در سالمندان مورد مطالعه بودند (۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: حدود یک سوم سالمندان در کاشان به سندرم سستی مبتلا هستند لذا شناسایی به‌موقع سالمندان در معرض خطر و اجرای اقدامات مناسب در راستای جلوگیری از بروز عوارض سندرم سستی ضروری است. همچنین، باتوجه به کسب بالاترین نمره سستی در حیطه اجتماعی، لازم است حمایت بیشتر از سالمندان توسط خانواده و سیستم‌های حمایتی اجتماعی از طریق افزایش مشارکت آنها در برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی صورت پذیرد.


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4714