[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۷ نتیجه برای رحمتی

محمد باقر رحمتی، محمد مهدی هوشمندی، شاهرخ رجایی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: کاوازکی یک واسکولیت سیستمیک با علت ناشناخته و با شیوع روز افزون در دوران کودکی است که می تواند به بیماری های اکتسابی قلب نیز منجر گردد. هدف از این مطالعه بررسی تظاهرات بالینی و دموگرافیک این بیماری در کودکان مراجعه کننده به بیمارستان کودکان بندرعباس بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی مجموعه موردی (Case series) در بین ۸۳ بیمار مبتلا به کاوازاکی مراجعه کننده به بیمارستان کودکان بندر عباس از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ صورت گرفت. معیار تشخیصی شامل تب، راش پوستی، کونژنکتیویت دو طرفه غیرچرکی، اریتم و پوسته ریزی انتهای اندام، تغییرات مخاط دهان و حلق بود. سن، جنس، تغییرات بالینی و پاراکلینیکی بیماران، و هم چنین بروز فصلی بیماری ارزیابی شد.

نتایج: از ۸۳ بیمار مورد مطالعه ۲۳ نفر دختر (۷/۲۷ درصد) و ۶۰ بیمار پسر (۳/۷۲ درصد) بودند. محدوده سنی از ۳ ماه تا ۱۳ سال متغیر بود. در فصول بهار و زمستان بروز بیماری بیشتر بود. تب در ۱۰۰ درصد موارد، درگیری اندام در ۴۵ بیمار (۱/۵۴ درصد)، کونژنکتیویت در ۳۹ نفر (۱/۴۶)، راش پوستی در ۴۶ مورد (۴/۵۵ درصد)، لنفادنوپاتی در ۲۱ بیمار (۳/۲۵ درصد) مشاهده شد. در ۸۰ درصد موارد لوکوسیتوز، ۶/۴۳ درصد ترومبوسیتوز و ۶/۷۳ درصد رسوب اریتروستی غیرنرمال در یافته های آزمایشگاهی گزارش شده بود. در ۱۱ درصد کودکان نیز عوارض قلبی به وجود آمده بود.

نتیجه گیری: در نظر داشتن بیماری کاوازاکی به عنوان یکی از تشخیص‌های افتراقی در کودکان با تب طولانی بدون پاسخ به درمان آنتی بیوتیکی، جهت جلوگیری از عوارض قلبی ناشی از این بیماری، پیشنهاد می شود.


آرش علی مرادی، حسن متین همایی، صالح رحمتی احمدآباد،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: ارتباط نزدیکی بین مصرف غذاهای چرب، همه‌گیرشدن چاقی و دیابت نوع ۲ وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ۸ هفته محدودیت کالری، بر (PLIN۵) Perilipins ۵ و ATGL (Adipose triglyceride lipase) بافت چرب احشایی و مقاومت به انسولین رت‌های نر دیابتی بود.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی ۲۴ سر موش صحرایی نر در سه گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و گروه دیابتی با محدودیت کالریک تقسیم شدند. در گروه محدودیت کالری ۴۰ درصد از کالری دریافتی محدود شد و گروه‌های دیگر غذای استاندارد مورد‌نیاز خود را به‌صورت آزادانه به‌مدت ۸ هفته دریافت کردند. بیان نسبی پروتئین PLIN۵ و ATGL با تکنیک وسترن‌بلات و مقاومت به انسولین نیز با استفاده از شاخص هما موردارزیابی قرار گرفت. ﺩﺍﺩﻩ‌ﻫﺎ با ﺍﺳﺘﻔﺎﺩ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﻮن ﺁﻣﺎری تحلیل واریانس یک‌طرفه ﻭ ﺁﺯﻣﻮﻥ تعقیبی توکی ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
نتایج: در مقایسه بیان پروتئین PLIN۵ و ATGL تفاوت معنی‌داری بین میانگین سه گروه نشان داده شد. نتایج آزمون تعقیبی بیانگر افزایش معنی‌دار PLIN۵ و ATGL در گروه محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل سالم و دیابتی بود (۰/۰۰۱=P). همچنین کاهش معنی‌دار انسولین و گلوکز در گروه محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل دیابتی وجود داشت (۰/۰۰۱=P).
نتیجه‌گیری: محدودیت کالری احتمالاً ازطریق تأثیر بر پروتئین‌های پوشاننده قطرات چربی و درنتیجه کاهش تجمع چربی می‌تواند از ایجاد مقاومت به انسولین جلوگیری کند.

 

آرش علی مرادی، حسن متین همایی، صالح رحمتی احمدآباد،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: شواهد زیادی در مطالعات، درمورد ارتباط واکنش‌های التهابی با پاتوژنز و عوارض ناشی از دیابت، به‌خصوص اختلال چربی خون و آترواسکلروز موجود است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین تناوبی با شدت بالا و محدودیت کالریک بر عوامل التهابی و پری‌لیپین۳ بافت چرب احشایی رت‌های نر دیابتی بود.
مواد و روش‌ها: ۳۲ سر موش صحرایی نر ویستار دیابتی به‌صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید و محدودیت کالریک تقسیم شدند. در گروه محدودیت کالریک ۴۰ درصد از کالری دریافتی محدود شد و گروه‌های دیگر غذای استاندارد موردنیاز خود را به‌صورت آزادانه دریافت کردند. تمرین تناوبی به‌مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته اعمال شد. بیان نسبی پروتئین پریلیپین ۳ (PLIN۳) با تکنیک وسترن بلات و TNF-α و IL-۶ به‌روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت. دادهﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩه ﺍﺯ ﺁﺯﻣﻮن ﺁﻣﺎری تحلیل واریانس یک‌طرفه ﻭ ﺁﺯﻣﻮﻥ تعقیبی توکیﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪ.
نتایج: تفاوت معنی‌داری بین میانگین  PLIN۳، IL-۶ و TNF-α در سه گروه پژوهش مشاهده شد (۰/۰۰۱=P). نتایج آزمون تعقیبی بیانگر افزایش معنی‌دار PLIN۳ و کاهش معنی‌دار IL-۶ و TNF-α در گروه محدودیت کالریک و تمرین تناوبی شدید نسبت به گروه کنترل دیابتی بود (۰/۰۰۱=P).
نتیجه‌گیری: تمرین تناوبی شدید و محدودیت کالریک احتمالاً با افزایش بیان  PLIN۳می‌توانند اکسیداسیون چربی‌ها را افزایش دهند. کاهش این عوامل در طی پژوهش حاضر با توجه به نقش  TNF-αو IL-۶ در افزایش مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو ممکن است در جلوگیری از ابتلا به این بیماری‌های متابولیکی سودمند باشد.

مهسا دهقانی منشادی، محمد علی آذربایجانی، سیروان آتشک، مقصود پیری، صالح رحمتی صالح آباد،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: یائسگی فرآیندی است که با قطع عملکرد دائمی تخمدان در زنان اتفاق می‌افتد و عوارض متعددی در پی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف ویتامین D با پوشش کیتوزان همراه با شش هفته تمرین مقاومتی بر شاخص‌های آنتی‌اکسیدانی بافت هیپوکامپ رت‌های اواریکتومی‌شده بود.
مواد و روش‌ها: ۲۴ سر موش صحرایی، به‌طور تصادفی به ۴ گروه ۶ تایی تقسیم شدند. پس از ایجاد اوارکتومی، رت‌ها به گروه‌های ویتامین D با پوشش کیتوزان یائسه، گروه تمرین یائسه، گروه ویتامین D با پوشش کیتوزان و تمرین یائسه و گروه کنترل یائسه تقسیم شدند. گروه تمرین ۵ روز در هفته به‌مدت ۶ هفته تمرین مقاومتی را انجام دادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، هیپوکامپ از مغز جدا شد و از طریق تکنیک الایزا، مقادیر سوکسینات دهیدروژناز (SOD)، مالون دی‌آلدئید (MDA) و ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام (TAC) پروتئین‌سنجی شدند. برای مقایسه گروه‌ها از آزمون آنووای یک‌راهه در سطح آلفای ۰۵/۰ استفاده شد.
نتایج: مقادیر SOD آن به‌طور معناداری در گروه تمرین ویتامین D با پوشش کیتوزان نسبت به گروه‌های ویتامین D با پوشش کیتوزان و گروه کنترل یائسه بیشتر بود (۰/۰۵<P). TAC در گروه تمرین - ویتامین D با پوشش کیتوزان به‌طور معناداری بیشتر از گروه‌های تمرین و گروه کنترل یائسه بود (۰/۰۵<P). همچنین غلظت MDA در گروه تمرین به‌طور معناداری بیشتر از گروه ویتامینD  با پوشش کیتوزان بود (۰/۰۵<P).
نتیجه‌گیری: تمرین مقاومتی از افزایش استرس اکسیداتیو جلوگیری می‌کند و زمانی‌که تمرین مقاومتی با مصرف همزمان ویتامین D با پوشش کیتوزان همراه شود، به‌خاطر اثر آگونیستی احتمالی تأثیر بیشتری در کاهش عوارض یائسگی و استرس اکسیداتیو زنان یائسه خواهد داشت.

علیرضا روزبهانی، صالح رحمتی احمدآباد،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( مرداد-شهریور ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: آپوپتوز یک فرایند سلولی محافظت‌کننده است و فعالیت بدنی و کورکومین ممکن است برخی از مسیرهای پیام‌رسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیر تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر بیان ژن کاسپاز ۳ و ۹ میتوکندریایی کاردیومیوسیت‌ موش‌های نر مدل سکته قلبی بود.
مواد و روشها: ۳۲ سر موش صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد به طور مساوی و تصادفی به ۴ گروه (۸ تایی) تمرین تناوبی با شدت بالا، مکمل، کنترل و مکمل+تمرین تقسیم شدند. گروه­ های تمرینی به مدت ۸ هفته تحت تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (۱۰ وهله‌ فعالیت ۴ دقیقه‌ای با شدت ۹۰-۸۵ درصد VO۲max) قرار گرفتند. مقدار ۱۵ میلی‌گرم کورکومین خالص به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، ۵ روز در هفته و به صورت گاواژ به گروه‌های مکمل و تمرین+مکمل داده شد. تمامی موش‌های صحرایی، ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، توسط تزریق درون ‌صفاقی کتامین و زایلازین بیهوش گردیدند، سپس جراحی و تشریح موش ­های صحرایی انجام شد.
نتایج: تحلیل آماری بیانگر کاهش معنی­دار در بیان ژن کاسپاز ۳ و ۹ در گروه تمرین و تمرین+مکمل نسبت به دو گروه کنترل و مکمل بود.
نتیجه‌گیری: تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین به کاهش آپوپتوز میتوکندری عضله قلبی منجر می­شوند. یافته­ های حاضر نشان داد که بیان کاسپاز ۳ و کاسپاز ۹ در بافت قلبی فاکتوری تمرین‌پذیر است.

علی اربطی، حسن متین همایی، محمدعلی آذربایجانی، صالح رحمتی،
دوره ۲۷، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از تستوسترون انانتات در بین ورزشکاران، به‌ویژه رشته ­های مقاومتی رواج دارد. با توجه به عوارض جانبی استفاده از تستوسترون انانتات، یافتن روش‌های جایگزین ضروری به نظر می‌رسد. مطالعه حاضر به مقایسه اثرات مستقل و تعاملی تمرین مقاومتی، تستوسترون و عصاره گرده نخل بر بیان ژن‌های FNDC۵ و IGF۱ بافت چربی قهوه‌ای در موش‌های صحرایی نر پرداخته است.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی ۳۶ سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به ۶ گروه‌ کنترل، تمرین مقاومتی، عصاره گرده نخل، تستوسترون انانتات، عصاره گرده نخل+تمرین مقاومتی و تستوسترون انانتات+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی به مدت ۴ هفته (۵ روز در هفته) اجرا شد. در روزهای تمرین، گاواژ عصاره گرده نخل (۱۰۰ میلی‌گرم/کیلوگرم) و تزریق تستوسترون (۲ میلی‌گرم/کیلوگرم) در گروه‌های مربوطه انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین مداخله، موش‌ها قربانی شدند، بافت چربی قهوه‌ای جمع‌آوری و به آزمایشگاه ارسال شد و بیان ژن های FNDC۵ و IGF۱ با Real-time PCR سنجش شد.
یافته‌ها: در رت­ ها تمرین مقاومتی موجب افزایش بیان ژن‌های FNDC۵ و IGF۱ بافت چربی قهوه‌ای شد (۰/۰۰۱=P). تستوسترون نیز موجب افزایش بیان ژن FNDC۵ بافت چربی قهوه‌ای شد (۰/۰۱۳= P). اما عصاره گرده نخل تاثیر معنی ­داری بر بیان ژن‌های FNDC۵ و IGF۱ بافت چربی قهوه‌ای نداشت. همچنین اثر هم‌افزایی (سینرژیکی) معنی‌داری بین متغیرهای پژوهش یافت نشد (۰/۰۵>P).

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاضر، هر دو تمرین مقاومتی و تستوسترون به طور معنی داری باعث افزایش بیان ژن FNDC۵ در بافت چربی قهوه‌ای در رتها شد اما بر IGF۱ تاثیر معنی داری نداشت. عصاره گرده نخل نیز تاثیر معنی­داری بر بیان ژن‌های FNDC۵ و IGF۱ بافت چربی قهوه‌ای در رت­ها نداشت.

سیدمحمدنبی بحرانی، صالح رحمتی، وحید مقدم،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: با گسترش صنعتی شدن جوامع و افزایش بی‌تحرکی، شیوع بیماری‌هایی نظیر کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) رو به افزایش است. استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) یکی از مراحل پیشرفته این بیماری است که با مقاومت به انسولین، استرس اکسیداتیو و التهاب همراه است. تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) یکی از روش‌های مؤثر غیر دارویی در درمان NASH محسوب می‌شود. با این حال، اختلاف‌نظرهایی درباره بهترین پروتکل تمرینی وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات HIIT شنا بر پروتئین‌های لپتین و هپاساسین در بافت کبدی موش‌های صحرایی مبتلا به NASH بود.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۴۰ موش صحرایی نر نژاد Sprague-Dawley (سن: هشت هفته، وزن: ۲۳۰ ± ۲۰ گرم) انتخاب شدند. پس از القای NASH با رژیم پرچرب، موش‌ها به طور تصادفی به چهار گروه (هر گروه ۹ سر) شامل سالم بدون تمرین، سالم با تمرین، بیمار بدون تمرین و بیمار با تمرین تقسیم شدند. پروتکل تمرینی HIIT شنا (هشت هفته، سه جلسه در هفته، روزهای زوج) شامل ۲۰ نوبت ۳۰ ثانیه‌ای شنا با ۳۰ ثانیه استراحت بین هر نوبت بود. بار تمرینی در هفته اول معادل ۷ درصد وزن بدن موش‌ها بود که هر هفته یک درصد افزایش یافت و در هفته هشتم به ۱۴ درصد رسید. سطوح پروتئین‌های لپتین و هپاساسین (HPS) در بافت کبد با روش وسترن بلاتینگ اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: سطح پروتئین لپتین در گروه سالم-تمرین در مقایسه با گروه بیمار بدون تمرین به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (۰۳۱/۰P=، ۴۴۱/۰=اختلاف میانگین). سطح پروتئین هپاساسین در گروه بیمار بدون تمرین نسبت به گروه‌های سالم بدون تمرین (۰۱۳/۰P=، ۵۵۶/۰=اختلاف میانگین) و سالم-تمرین (۰۱/۰P=، ۵۷۵/۰=اختلاف میانگین) به‌طور معنی‌داری بالاتر بود.
نتیجه‌گیری: با وجود تداوم رژیم پرچرب، تمرینات HIIT شنا نتایج مثبتی در بهبود نشانگرهای مولکولی مرتبط با NASH نشان داد. با این حال، دستیابی به نتایج قطعی نیازمند تحقیقات بیشتری است.


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 40 queries by YEKTAWEB 4718