[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۷ نتیجه برای حسن پور

مرضیه اسکندری، غلامحسین ناظم زادگان، فرهاد دریانوش، مهدی صمدی، شیرین هنرپیشه، محمود حسن پور،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از عوامل اصلی است که فعالیت ورزشی تداومی طولانی ­مدت از طریق افزایش آن باعث اثرات مثبت بر مغز می­ شود. هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر یک جلسه فعالیت استقامتی تداومی (CEE) و فعالیت تناوبی شدید (HIIE) بر مقادیر BDNF سرمی موش­ های صحرایی می­ باشد.

مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی ۳۰ سر موش صحرایی انتخاب و به ­روش تصادفی به سه گروه (CEE،  HIIEو کنترل) تقسیم شدند. بعد از آشنایی با تردمیل، آزمودنی ­ها (به­ جز گروه کنترل) یک جلسه فعالیت ورزشی مورد نظر گروه خود اجرا کردند. در انتهای پژوهش نمونه­ خون از تمام آزمودنی­ ها گرفته شد.

نتایج: نتایج نشان داد سطوح BDNF در گروه­ CEE به ­طور معنی داری از گروه HIIE (۰/۰۰۱ P=) و گروه کنترل (۰/۰۰۱ P=) بیشتر است، اما تفاوت معنی­ داری بین گروه HIIE و گروه کنترل مشاهده نشد (۰/۲۳ P=).

نتیجه­ گیری: به ­نظر می­ رسد CEE مداخله مناسب­ تری جهت افزایش BDNF می­ باشد و این فاکتور بیشتر از شدت، تحت تأثیر مدت فعالیت ورزشی می­ باشد. بنابراین، برای رسیدن به فواید فعالیت ورزشی بر روی سیستم عصبی مرکزی احتمالا فعالیت­ های طولانی­ مدت مفید­تر می­ باشند.


فرزانه صابری، زهره سادات، نرجس نجاتی فر، راحله حسن پور چرمهینی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ضمیمه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی همبستگی کیفیت روابط زوجی با نگرش و التزام عملی به نماز در زنان مراجعه‌کننده به مراکز خدمات جامع سلامت کاشان در سال ۱۳۹۷ انجام شد.               
مواد و روش­ ها:  مطالعه توصیفی - تحلیلی در سال ۱۳۹۷ بر روی ۳۵۰ زن مراجعه‌کننده به مراکز خدمات جامع سلامت کاشان انجام شد. بر اساس نمونه­ گیری تصادفی از هر منطقه جغرافیایی یک مرکز خدمات جامع سلامت انتخاب شد و برحسب افراد تحت پوشش هر مرکز تعدادی نمونه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه­ ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه استاندارد کیفیت روابط زوجین و پرسشنامه نگرش و التزام عملی به نماز بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ­ها از نرم‌افزار SPSS و از آزمون­ های ضریب همبستگی پیرسون، تی‌تست و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. سطح معنی­ داری کمتر از ۰۵/۰ تعریف شد.
نتایج: بین نمره کیفیت روابط زوجی و نمره نگرش و التزام عملی و سواد همسر ارتباط مثبت و معنی­ دار وجود داشت (۰/۰۰۱<P). همچنین بین کیفیت روابط زوجی و سن (۰/۰۰۳ =P)، مدت ازدواج (۰/۰۰۷=P) و تعداد فرزند (۰/۰۰۳=P) همبستگی منفی و معنی­دار وجود داشت. در تحلیل داده‌ها به­روش رگرسیون چند متغیره از بین عوامل مرتبط در آنالیز تک‌متغیره، متغیرهای نگرش و التزام عملی به نماز (۰/۰۰۱<P) و سواد همسر (۰/۰۱۴=P) با کیفیت روابط زوجی ارتباط داشتند.
نتیجه‌گیری: نگرش مثبت و التزام عملی به نماز و افزایش سواد همسر نمره کیفیت روابط زوجی را افزایش می‌دهد.

مهدی عزتی فر، محمد رحمانی، مجید حسن پورعزتی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف: اثر پیشگیری‌کننده‌ی از بیماری‌ها توسط فعالیت ورزشی یکی از عرصه‌های پژوهشی مطرح است. در این پژوهش، اثر تمرین شنای اجباری بر پیشگیری از سنگ کلیه و آسیب‌های کلیوی القایی توسط اتیلن‌گلیکول بررسی شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، تعداد ۲۴ موش نر بزرگ به چهار گروه: کنترل (C)، دریافت‌کننده‌ی اتیلن‌گلیکول ۱ درصد به‌تنهایی (EG)، تمرین شنا (SW) و گروه اتیلن‌گلیکول - شنا (EG+SW) تقسیم شدند. گروه‌های EG و EG+SW به‌مدت چهار هفته، آب آشامیدنی حاوی ۱ درصد اتیلن‌گلیکول دریافت کردند. گروه‌های SW و EG+SW شش هفته، هفته‌ای سه‌بار شنای اجباری ۴۵ دقیقه‌ای با شدت متوسط انجام دادند. در پایان دوره موش‌ها تشریح شدند و نمونه‌ی بافت‌های کلیه، میزنای و مثانه آن‌ها تهیه گردید و پس از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین مورد ارزیابی بافتی واقع شدند.
نتایج: رسوب بلور در سطح اپی‌تلیوم تمامی نواحی سیستم ادراری همراه با آسیب کلیوی در موش‌های درمان‌شده با اتیلن‌گلیکول مشاهده شد، اما در نمونه‌های بافتی گروه‌های کنترل و شنا مشاهده نشد. مجموع سنگ‌های کلیوی مشاهده‌شده در نمونه‌ی بافت کلیوی، میزنای و مثانه‌ی گروه EG+SW در مقایسه با EG به‌طور معنی‌داری کمتر بود (۰۰۳/۰>P) و سنگ‌های مشاهده‌شده در مجاری ادراری گروه EG+SW نسبت به EG ابعاد کوچک‌تری داشتند. تخریب بافتی ناشی از مصرف اتیلن‌گلیکول در گروه دریافت‌کننده EG+SW کمتر از گروه EG بود.
نتیجه‌گیری: بر پایه‌ی نتایج حاصل از این پژوهش، تمرین شنا می‌تواند از تشکیل سنگ‌های کلیوی القایی توسط اتیلن‌گلیکول پیشگیری و یا فرآیند دفع آن‌ها را تسریع کند و آسیب بافتی را کاهش دهد.

آقای داود فرهنگ، دکتر ناهید طالبی، دکتر مجید حسن پور عزتی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( دو ماهنامه ۱۴۰۰ )
چکیده

سابقه و هدف: پژوهش‌ها نشان داده‌اند که بین فعالیت ورزشی و آستانه درد ارتباط وجود دارد و تمرینات ورزشی می‌توانند منجر به تغییر آستانه درد شوند. همچنین برخی از محققان مدعی‌اند که بین نوع و شدت فعالیت ورزشی با کاهش درد رابطه وجود دارد. از این‌رو مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر تمرینات هوازی و مقاومتی بر تغییرات آستانه درد التهابی در موش‌های صحرایی نر انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش تجربی تعداد ۲۵ سر موش‌ نر سالم صحرایی با وزن ۲۰۰ الی ۳۰۰ گرم انتخاب و به دو گروه‌ آزمایش (تمرین هوازی و مقاومتی) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. پیش‌آزمون و پس‌آزمون سنجش آستانه درد التهابی، توسط روش فرمالین تست و آزمون درد ناشی از تحریک پایانه‌های عصبی (پس‌کشیدن دم موش) بر روی گروه‌ها انجام شد. سپس دو گروه آزمایش به مدت ۶ هفته برنامه تمرینی طرح را اجرا کردند. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه در سطح معناداری (۰۵/۰ P) تحلیل شد.
نتایج: بین تأثیر دو روش تمرین تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰>P) و آستانه درد التهابی در آزمون پس‌کشیدن دم موش، در گروه تمرین هوازی افزایش یافت. ولی در تست فرمالین تفاوت معناداری بین گروه‌ها مشاهده نشد ( ۰۵/۰> P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش، می‌توان بیان کرد که تمرین هوازی در افزایش آستانه درد مؤثر است. اثرات کاهشی تمرینات هوازی بر تولید فاکتورهای التهابی می‌تواند تأثیرگذار باشد و منجر به اثر ضددرد التهابی در مدل حیوانی شود. بنابراین تحقیقات بیشتر در این زمینه توصیه می‌شود.
کیمیا حسن پور، عبدالحمید حبیبی، محمد رضا تابنده، محمد رمی،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ بدنی به همراه رژیم غذایی مناسب می‌تواند در کنترل و پیشگیری از بیماری‌های مرتبط با چاقی موثر باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر ۶ هفته تمرینات اینتروال همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول بر سطوح سرمی ویسفاتین، و شاخص مقاومت به انسولین در موش‌های چاق انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۳۵ موش نر نژاد NMRI در ۷ گروه ۵ تایی شامل کنترل سالم، تغذیه پرچرب، تغذیه پرچرب و تمرین، تغذیه پرچرب و مکمل EPA/DHA، تغذیه پرچرب و مکمل کلنبوترول، تغذیه پرچرب و مکمل کلنبوترول و تمرین، تغذیه پرچرب و مکمل EPA/DHA و تمرین تخصیص یافتند. تمرین HIIT با ۹۰ درصد سرعت بیشینه به مدت ۶ هفته و ۵ جلسه در هفته اجرا شد. میزان مصرف مکمل EPA/DHA برای ۵ روز تمرین ۱۸۰ میلی‌گرم و دوز مصرفی مکمل کلنبوترول برای هر موش در ۵ روز تمرین در ۲۵ سی‌سی آب مقطر، ۲ عدد قرص کلنبوترول در نظر گرفته شد. ۴۸ ساعت بعد از آخرین تمرین، خون هر یک از نمونه‌ها به طور مستقیم از قلب گرفته شده و بعد از سانتریفیوژ، برای آزمایش‌های بعدی در دمای ۲۰- ذخیره گردید. برای اندازه‌گیری ویسفاتین و شاخص مقاومت به انسولین، از کیت مخصوص حیوانات استفاده شد.
یافته‌ها: شش هفته تمرینات HIIT همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول سبب کاهش معنادار ویسفاتین در موش‌های چاق شد (۰/۰۰۱=P). همچنین ۶ هفته تمرینات HIIT همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول سبب کاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین در موش‌های چاق گردید (۰/۰۰۱=P).
نتیجه‌گیری: تمرینات ورزشی با شدت و مدت مناسب می‌تواند در کاهش میزان ویسفاتین و مقاومت انسولینی موثر باشد. از طرفی یکی از راه‌های کنترل ویسفاتین و مقاومت انسولینی، انجام ورزش‌ به همراه مصرف مکمل است.

محمدرضا خسروی، سید علی حسینی، قباد حسن پور، مهدی روزبهانی،
دوره ۲۸، شماره ۳ - ( مرداد-شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری پارکینسون با اختلال در سیستم التهابی همراه است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی تاثیر ۸ هفته تمرین هوازی همراه با مکمل سیر بر بیان ژن اینترفرون گاما (IFN-γ) و اینترلوکین ۴ (IL-۴) در بافت مغز موش­های صحرایی پارکینسونی شده با رزرپین بود.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۳۲ موش صحرایی پارکینسونی شده با تزریق داخل صفاقیmg/kg ۲ رزرپین، به گروه­های ۱) رزرپین، ۲) هشت هفته تمرین هوازی (AT)، ۳) مکمل سیر (G) و ۴) AT+G تقسیم شدند. همچنین ۸ موش صحرایی سالم در گروه کنترل سالم قرار داده شدند. تمرین هوازی به مدت ۸ هفته، ۵ جلسه در هفته و هر جلسه ۱۵-۴۸ دقیقه و سرعت ۱۰-۲۴ متر بر دقیقه انجام شد. همچنین mg/kg/day ۵۰۰ عصاره آبی سیر به موش­های صحرایی خورانده شد. بیان ژن اینترفرون گاما (IFN-γ) و اینترلوکین ۴ (IL-۴) در بافت مغز موش­های صحرایی با روش RT-PCR سنجش شد. تعادل حرکتی نیز با دستگاه روتارود مخصوص موش­ ارزیابی شد.
یافته‌ها: مقادیر بیان ژن IFN-γ در گروه G، AT و AT+G به طور معنی­داری کمتر و مقادیر IL-۴ و تعادل حرکتی در این گروه­ها به طور معنی­داری بیشتر از گروه رزرپین بود (۰۰۱/۰=P). همچنین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی (AT) همراه با مکمل سیر (G) بر کاهش مقادیر بیان ژنی IFN-γ و افزایش تعادل حرکتی به مراتب مطلوب­تر از اثر مکمل سیر (G) بود (۰۵/۰P).
نتیجه‌گیری: به نظر می­رسد تمرین هوازی و مکمل سیر هر دو با مکانیسم­های مشابه می­توانند اثرات مطلوبی بر بهبود عملکرد سیستم التهابی و ضد التهابی در بافت مغز و همچنین تعادل حرکتی بیماری­های عصب شناختی داشته باشند.

فاطمه کاظمی نسب، علی بهرامی کرچی، فاطمه شرفی فرد، نفیسه حسن پور،
دوره ۲۸، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: ویتامین  Dسبب کاهش آسیب عضلانی ناشی از ورزش و درد عضلانی می‌شود، اما برای رسیدن به نتایج قطعی، نیاز به تحقیقات بیشتری است. هدف این پژوهش بررسی اثر مکمل ویتامین D بر درد عضلانی و ریکاوری پس از ورزش بود.
روش‌ها: برای ارزیابی تأثیرات مصرف ویتامین D بر درد عضلانی و/یا نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی (میوگلوبین، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز) و فاکتورهای التهابی (TNFα و IL-۶)، یک مرور نظام‌مند و فراتحلیل انجام شد. جستجوی اطلاعات از پایگاه‌های PubMed، Scopus و Web of Science تا فوریه ۲۰۲۴ انجام گردید. تحلیل‌ها برای مقایسه ویتامین D با دارونما انجام شد و تفاوت‌های میانگین وزنی (WMD) محاسبه گردید.
یافته‌ها: در کل ۱۱ مطالعه شامل ۳۵۸ ورزشکار و غیرورزشکار مورد بررسی قرار گرفت. تغییرات درد عضلانی بلافاصله پس از ورزش در اثر مصرف ویتامینD معنادار نشد ]۷۰P=، ۰/۰۷- =WMD] درحالیک ه ویتامین D درد عضلانی را ۲۴ ساعت پس از ورزش به طور معناداری کاهش داد ]۰/۰۴P=، ۰/۴۰- =WMD]. ویتامین D سبب تغییر معنادار کراتین کیناز ]۰/۳P=، U/L ۳/۲۲- =WMDلاکتات دهیدروژناز ]۰/۳P=، U/L ۱۱/۸۶- =WMDمیوگلوبین ]۰/۵P=، ng/ml  ۱۰/۶۶ =WMD] در زمان بلافاصله پس از ورزش نشد.
نتیجه‌گیری: ویتامین  Dدر کاهش درد عضلانی در زمان ۲۴ ساعت پس از ورزش ممکن است موثر باشد اما احتمالاً در کاهش مارکرهای آسیب عضلانی از جمله میوگلوبین، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز در طیف‌های زمانی پس از ورزش تاثیرگذار نیست. با این حال، انجام مطالعات پژوهشی بیشتر در این زمینه توصیه می‌شود.


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.15 seconds with 40 queries by YEKTAWEB 4700