OTHERS_CITABLE اثر مسدود کننده های کانال های کلسیمی دی هیدروپیریدینی بر پاسخ درد ناشی از فرمالین در موش سوری سابقه و هدف: کانال­های کلسیمی وابسته به ولتاژ نقش مهمی در کارکرد سلول های قلبی و بافت های عصبی و عروقی دارند. نیمودیپین، نیفدیپین و آمیلودیپین، مهار کننده­های کانال­های کلسیمی دی هیدروپیریدینی با کاربرد وسیع برای درمان بیماری­­های قلبی- عروقی می باشند. برخی مطالعات نشان داده­اند که مهار کننده­های کانال­های کلسیمی اثرات ضد دردی و ضد التهابی در مدل های مختلف حیوانی دارند؛ هر چند در همه مدل ها این اثرات نشان داده نشده است. هدف از این مطالعه تعیین اثر نیمودیپین، نیفدیپین و آمیلودیپین بر رفتار درد و التهاب ناشی از فرمالین در موش سوری می­باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، از تعداد 60 سر موش سوری نر نژاد NMRI ، با وزن بین 30-25 گرم استفاده شد. نیمودیپین، نیفدیپین و آمیلودیپین با دوز 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی و تک دوز، 30 دقیقه قبل از تزریق کف پایی 20 میکرولیتر فرمالین 5 درصد، تزریق شد. مدت زمان لیسیدن و گاز گرفتن پنجه پای تزریق شده به عنوان پاسخ درد در فواصل زمانی 5 دقیقه ای به مدت یک ساعت ثبت شد. نتایج: نتایج نشان داد که تزریق کف پایی فرمالین یک رفتار درد دو مرحله­ای (05/0 p< ) (مرحله اول: 5-0 و مرحله دوم: 45-20 دقیقه پس از تزریق) ایجاد می­کند. تزریق داخل صفاقی نیمودیپین، نیفدیپین و آمیلودیپین قبل از فرمالین، پاسخ درد مرحله دوم (درد التهابی) را به طور معنی دار (05/0 p< ) کاهش می­دهد. فقط نیمودیپین رفتار درد مرحله اول (درد نوروژنیک) را به طور معنی دار کاهش می­دهد (05/0 p< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج چنین می­توان پیشنهاد کرد که نیمودیپین، نیفدیپین و آمیلودیپین اثر کاهش دهنده درد و التهاب ایجاد می­کنند و فقط نیمودیپین درد نوروژنیک را کاهش می­دهد. این اثرات احتمالا به دلیل مسدود کردن کانال­های کلسیمی و کاهش جریان کلسیم و در نتیجه کاهش آزاد سازی نوروترانسمیترها و دیگر واسطه های درد و التهاب است. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-705-fa.pdf 2009-04-15 1 7 مسدود کننده های کانال های کلسیمی دی هیدروپیریدینی، درد، فرمالین Effect of dihydropyridine calcium channel blockers on formalin-induced pain response in mice Background: Voltage-gated calcium channels play a major role to control cellular processes in cardiac, vascular and neuronal tissues. Nimodipine, nifedipine and amlodipine are dihydropyridine calcium channel blockers widely used in cardiovascular ailments in humans. A number of studies have shown that calcium channel blockers have antinociception and antiinflammatory effects in a range of (but not all) animal models. The aim of this study was to investigate the effect of nimodipine, amlodipine and nifedipine on formalin-induced pain and inflammatory in mice. Materials and Methods: In this experimental study, 60 male NMRI mice (25-30 gr) were used. Nimodipine, nifedipine and amlodipine (10 mg/kg, single dose) were intraperitonealy injected 30 minutes before intrapawley formalin (5%, 20µl) injection. The time of licking and biting of injected paw was measured as pain response at 5 minutes intervals for  hour.Results: The results showed that formalin induced a biphasic pain response (p<0.05), (first phase: 0-5 and second phase: 20-45 minute after injection). Intraperitoneal injection of nimodipine, nifedipine and amlodipine before formalin reduced the second phase (inflammatory pain) of pain response significantly (p<0.05) and only nimodipine reduced the first phase (neurogenic pain) of pain response significantly (p<0.05). Conclusion: The results suggested that the nimodipine, nifedipine and amlodipine have antinociceptive activity while only nimodipine reduced the neurogenic pain. These effects are probably via a decrease in calcium influx that in turn interferes with the release of neurotransmitters and other substances promoting nociception and inflammation. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-705-en.pdf 2009-04-15 1 7 Dihydropyridine calcium channel blockers Pain Formalin test Mirhadi Khayatnori khayat_nouri@yahoo.com 1 AUTHOR Mohammad Reza Nasirzadeh 2 AUTHOR Ali Reza Norazar 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه تاثیر میزوپروستول واژینال با اداره انتظاری در ختم سقط زودرس حاملگی سابقه و هدف: سقط، به ختم حاملگی قبل از هفته بیستم بارداری اطلاق می شود. به طور معمول، دو روش درمان انتظاری و کورتاژ جراحی در درمان زنان حامله با سقط زود رس حاملگی به کار می‌رود. از آنجا که روش­های درمانی غیر جراحی مقبولیت بیشتر و عوارض کمتری دارد، مطالعات اخیر در جهت نشان دادن تاثیر بهتر درمان­های طبی برای ختم حاملگی است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تاثیر میزوپروستول واژینال در مقایسه با درمان انتظاری در زنان مبتلا به سقط زودرس حاملگی انجام شد. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل دار، 80 زن حامله با سقط زودرس، مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان بررسی شدند . معیار های ورود به مطالعه عبارت بودند از: Fetal pole بالاتر از mm 6 و عدم وجود ضربان قلب در سونوگرافی ترانس واژینال، Fetal pole بالاتر از mm 10 در غیاب ضربان قلب در سونوگرافی ترانس ابدومینال، ساک حاملگی خالی به قطر متوسط حداقل 16 میلی متر با سن حاملگی 12 هفته یا کمتر. معیار های خروج از مطالعه عبارت بودند از: حاملگی خارج رحمی، خونریزی شدید واژینال، سرویکس باز و کنتراندیکاسیون تجویز میزوپرستول . بیماران به طور تصادفی به دو گروه A و B (هر گروه 40 نفر) تقسیم شدند. بیماران گروه A ، 4 عدد قرص 200 میکروگرمی میزوپروستول واژینال دریافت کردند و 24 ساعت بعد سونوگرافی مجدد انجام شد. در صورت وجود محصولات بارداری، دوز اول تکرار می­شد و 24 ساعت بعد سونوگرافی مجدد انجام شده و در صورتی که محصولات حاملگی تخلیه نشده بود، برای بیمار کورتاژ جراحی انجام می شد. بیماران گروه B به مدت 2 هفته از نظر دفع کامل محصولات حاملگی تحت نظر گرفته شده و دارویی دریافت نکردند. بیماران گروه A از نظر تمام عوارض درمانی بررسی شدند. نتایج حاصله با آزمون t دانشجویی و مجذور کای مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج: میانگین سنی و میانگین سن ختم حاملگی در بیماران مورد مطالعه در دو گروه درمانی، تفاوت معنی­دار نداشت. سقط در 5/87 درصد بیماران تحت درمان با میزوپروستول و در 20 درصد بیماران گروه دوم (درمان انتظاری) رخ داد ( p<0.001 ). از 40 بیمار مورد مطالعه در گروه اول، 24 بیمار (60 درصد) پس از دریافت دوز اول دارو و 11 بیمار (5/27 درصد) پس از دریافت دوز دوم دارو به درمان پاسخ دادند. از 40 بیمار تحت درمان انتظاری نیز 24 بیمار (5/57 درصد) تحت دیلاتاسیون و کورتاژ و 9 بیمار (5/22 درصد) تحت کورتاژ قرار گرفتند. عوارض ناشی از درمان با میزوپروستول شامل تب بالای 38 درجه، تهوع و استفراغ، اسهال و درد در 5 بیمار (5/12 درصد) دیده شد. نتیجه‏گیری: استفاده از میزو پروستول واژینال نسبت به اداره انتظاری در ختم سقط زودرس حاملگی ، یک روش قابل تحمل و مؤثر است.  http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-706-fa.pdf 2009-04-15 8 12 سقط جنین، میزوپروستول، اداره انتظاری A comparison between vaginal misoprostol and expectational management in the termination of early pregnancy failure  Background: Pregnancy termination before the 20th week of gestational age is referred to as abortion. There are two common ways to treat early pregnancy failure: expectant management and surgical curettage. Some new methods have been suggested for the termanation of early pregnancy failure. The aim of the present study was to determine whether the medical management of vaginal misoprostol for early pregnancy failure is more effective than the expectant management.  Materials and Methods: In this study 80 pregnant women with early pregnancy failure were referred to Fatemieh hospital, Hamadan, Iran. Inclusion criteria for the study were: fetal pole more than 6 mm, accompanied by the absence of fetal heart in the transvaginal ultrasonography fetal pole more than 10 mm in the absence of fetal heart rate in abdominal ultrasonograpgy empty gestational sac, (16 mm diameter) and gestational age less than 12 weeks. Exclusion criteria were: ectopic pregnancy (EP), severe vaginal bleeding, dilated cervix and misoprostol medical contraindications. The patients were randomly divided into two equal groups: A and B. Patients in group A received 4 vaginal misoprostol tablets ( ). Twenty four hours later, ultrasonography was repeated. In the case of the presence of pregnancy product, the first dose of misoprostol was readministered and again ultrasonography was performed. If abortion failed, surgical curettage was done. Patients received expectant management for 2 weeks in group B. Patients in group A were evaluated for adverse drug reactions. Using SPSS-13 statistical package, t-student and x2 were used for the comparison. Without the administration of any drug, patients in group B received expectational management for 2 weeks.  Results: There was no significant difference between two groups for both age and the gestational failure age (p>0.05). Abortion rate in misoprostol and expectational treatment groups were 87.5% and 20%, respectively. The percentage of vaginally delivered patients with the first and second dose of misoprostol was 60% (n=24) and 27.5% (n=11), respectively. Among the 40 patients of expectational management, 24 patients (57.5%) received dilation and curettage while a patients (22.5%) undertook curttage. Misoprostol-induced side effects (e.g. fever>38c, nausea, vomitting, diarrhea and pain) were seen in some patients (12.5%) of the first group. Conclusion: Misoprostol appears to be highly effective for the treatment of early pregnancy. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-706-en.pdf 2009-04-15 8 12 Abortion Misoprostol expectational management Soghra Rabiee rabieesogol@yahoo.com 1 AUTHOR Marziye Farimani 2 AUTHOR Shiva Javadian 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی اثرات فرمالین و سلکوکسیب بر تولید نیتریک اکساید محیطی سابقه و هدف: گزارشات متناقضی در خصوص نقش نیتریک اکساید در پردازش پیام­های درد و التهاب منتشر شده­اند. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی میزان تولید نیتریک اکساید محیطی در پی تجویز غلظت­های مختلف فرمالین ( القاء کننده درد التهابی) و سلکوکسیب (داروی ضد درد و ضد التهاب) طراحی گردید. مواد و روش ها: درد التهابی حاد و مزمن به واسطه تزریق فرمالین 1 درصد، 5/2 درصد و 5 درصد به موش­های صحرایی نر بالغ القاء گردید. 5/1 و 24 ساعت پس از تزریق حاد و 24 ساعت پس از آخرین تزریق فرمالین طی تجویز مزمن 4 روزه، آنالیز اسپکتروفتومتریک نیتریت سرم انجام شد. اثر تجویز حاد و مزمن سلکوکسیب با دوزهای 10، 20، و 40 میلی گرم/کیلوگرم/ داخل صفاقی به صورت پیش درمانی یا به تنهایی بر میزان تولید نیتریک اکساید در فواصل زمانی مشابه مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل داده­ها توسط آزمون آنالیز واریانس دو طرفه انجام شد. نتایج: تجویز فرمالین به طور وابسته به دوز و زمان منجر به افزایش نیتریت سرمی گردید. تجویز دوز 40 میلی­گرم/کیلوگرم سلکوکسیب به استثنای اینکه بر میزان نیتریت حاصل از تزریق فرمالین 5 درصد پس از 5/1 ساعت بی تاثیر بود، مانع از تولید نیتریت در سایر موارد گردید. در عین حال، 5/1 ساعت پس از تجویز مستقل این دوز، افزایش قابل توجه نیتریت سرمی ملاحظه گردید. نتیجه­گیری: به نظر می­رسد نیتریک اکساید مسیرهای نشانه پردازی وابسته به فرمالین را تحت تاثیر قرار دهد. سلکوکسیب بسته به شرایط تجویز، اثرات متفاوتی را بر تولید نیتریک اکساید محیطی اعمال می نماید. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-707-fa.pdf 2009-04-15 13 19 نیتریک اکساید، فرمالین، سلکوکسیب Evaluation of the effects of formalin and celecoxib on the peripheral NO production Background: Contradictory reports have been published relating the role of NO in signal processing of inflammation and pain. The present study was designed to evaluate the level of peripheral NO production following administration of different concentrations of formalin (as an inflammatory pain inducer) and celecoxib (an analgesic and anti-inflammatory drug). Materials and Methods: Acute and chronic inflammatory pain was induced in adult rats through formalin injections (1%, 2.5% and 5%). spectrophotometric analysis of the serum nitrite on acute (1.5h and 24h postinjection) and following 24h after the last 4 day chronic formalin injection was performed. The effect of acute and chronic injections of celecoxib, (10, 20 and 40 mg/kg/ip) either as a pretreatment or alone, on NO production was also evaluated at the same time intervals. Two-way ANOVA was used for data analysis. Results: Administration of formalin resulted in the enhancement of serum nitrite dose- and time-dependently. Except to the ineffectiveness of celecoxib (40mg/kg) on nitrite level 1.5 h following 5% formation injction, in other cases it prevened nitrite production. Meanwhile, 1.5h following the administration of celecoxib (40mg/kg) alone, a significant increase of serum nitrite was observed. Conclusions: It seems that NO affects formalin-dependent signal transduction pathways. Celecoxib, depending on the administration conditions, exerts different effects on the peripheral NO production. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-707-en.pdf 2009-04-15 13 19 NO Formalin Celecoxib Parichehr Hassanzadeh pari_has@yahoo.com 1 AUTHOR Anna Hassanzadeh 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی اثر ویتامین C بر سطح لییپو پروتئین های خون و بافت کبدی در خرگوش های نر تغذیه شده با رژیم پرکلسترول سابقه وهدف: یکی از مسائل بهداشتی امروز که سلامت عمومی را تهدید می­کند، افزایش بیماری­های قلب عروق و گوارشی در سراسر جهان می­باشد. افزایش سطح سرمی کلسترول، هیپر لپیدمی و لیپوپروتئین­های اکسیده شده جزء فاکتور­های خطر محسوب می­شوند. کبد به عنوان مهمترین غده در متابولیسم این مواد تاثیر می­گذارد. از طرف دیگر اسید اسکوربیک در اکسیداسیون لیپوپروتئن­ها نقش بازدارنده دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر ویتامین C بر سطح لییپو پروتئین­های خون و بافت کبدی در خرگوش­های نر تغذیه شده با رژیم پرکلسترول می باشد. مواد و روش­ها: این پژوهش یک مطالعه تجربی است که در چهل سر خرگوش نر سفید در دانشکده پزشکی اصفهان انجام گرفت. خرگوش­ها پس از آشنایی با محیط جدید به صورت تصادفی به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند (گروه شاهد، دریافت کننده اسید اسکوربیک، دریافت کننده کلسترول و گروهی که کلسترول را با اسید اسکوربیک دریافت می­کردند). قبل از شروع تغذیه و همچنین پس از دریافت 40 روز رژیم غذایی، نمونه­ی خون جهت اندازگیری سطح سرمی چربی­ها و لیپوپروتئین­ها گرفته شد، در پایان مطالعه خرگوش­ها بیهوش شده و کبد آنها از حفره شکم خارج شد. به دنبال پاساژ بافتی مقاطع 5 میکرونی به صورت سریال تهیه و با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. سپس اسلاید­ها با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند. دادها با آزمون t زوجی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: تغییرات سطح کلسترول و لیپوپروتئین­های خون با دانسیته بالا و کم در خرگوش­های دریافت کننده رژیم غذایی کلسترول و کلسترول با اسیداسکوربیک بعد از آزمایش نسبت به قبل از آزمایش اختلاف معنادار آماری را نشان داد (05/0 p< ). تغییرات بافت شناسی و رسوب کلسترول در نسوج سلول­های کبدی در خرگوش­هایی که با کلسترول تغذیه می­شدند، مشاهده شد. نتیجه­گیری: ویتامین C به عنوان یک آنتی اکسیدان موجب کاهش سطح سرمی کلسترول و لیپوپروتئن­های خون شد و همچنین در پیش گیری از رسوب کلسترول در بافت کبد موثر بود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-708-fa.pdf 2009-04-15 20 24 اسید اسکوربیک، لیپوپروتئن، کلسترول، کبد Studying the effect of vitamin C on blood serum lipoproteins and liver tissue in high cholesterol-fed rabbits http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-708-en.pdf 2009-04-15 20 24 Ascorbic acid Lipoproteins Cholesterol Liver Rahim Golmohammadi Rahimgolmohammadi@yahoo.com 1 AUTHOR Gholam Reza Dashti 2 AUTHOR Parviz Vahedi 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه پارامترهای هماتولوژیک در خون گیری با شیوه معمول و خون گیری از سالین لاک سابقه و هدف: در بعضی از بیماران از جمله بیماران مبتلا به لوسمی، خونریزی­های گوارشی، ترومایی و... آزمایشات هماتولوژی نیاز به اندازه­گیری­های مکرر دارد. با این حال خون گیری وریدی برای بیمار دردناک می‌باشد و همچنین در بیمارانی که ورید مشخصی ندارند، عمل خون گیری برای پرستار نیز مشکل می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه مقادیر آزمایشات هماتولوژی با دو روش متفاوت خون گیری با شیوه معمول و سالین لاک می‌باشد. مواد و روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی می‌باشد. 63 بیمار بستری در بخش قلب به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در هر بیمار خون گیری با دو روش معمول و روش سالین لاک انجام شد. هر بیمار به عنوان گروه کنترل خود محسوب شد. به این صورت که نمونه‌های خون گیری با روش معمول به عنوان گروه کنترل و خون گیری از روش سالین لاک به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند. در خون­گیری با روش سالین لاک قبل از جمع آوری نمونه مقدار 5/0 میلی لیتر خون دور ریخته شد. تمامی نمونه­ها از نظر تعداد گلبول­های سفید، گلبول­های قرمز و پلاکت، میزان هموگلوبین و هماتوکریت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون آماری t زوجی، ضریب همبستگی پیرسون و مجذور کای استفاده شد . نتایج: میانگین مقادیر گلبول­های سفید، گلبول­های قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت و پلاکت در گروه کنترل به ترتیب3 mm 6376،3 mm 4411651، gr/dL 71/13، 96/40 درصد، 3 mm 187000 و در گروه مورد به ترتیب3 mm 6240، 3 mm 4545397، 91/13 gr/dL ، 03/41 درصد، 3 mm 182000 بود. هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری بین مقادیر آزمایشات مذکور در دورش خون گیری وجود نداشت. نتیجه گیری: در بیمارانی که دارای یک مسیر وریدی (سالین لاک) می باشند، علی رغم تزریق متناوب دارو یا مایعات وریدی، می‌توان بعد از دور ریختن 5/0 میلی لیتر خون از سالین لاک، جهت انجام آزمایشات هماتولوژی نمونه خون تهیه نمود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-709-fa.pdf 2009-04-15 25 30 جمع آوری نمونه خون، آزمایشات هماتولوژیک، کاتتر وریدی، سوراخ کردن ورید Comparing hematology laboratory values with two blood sampling methods: vienpuncture versus saline lock Background : Many of patients including patients with leukemia, GI bleeding and trauma require repeated blood samples for hematology of laboratory investigations. These vienpunctures are painful to the patient and frustrating for hospital staff when vienpuncture sites are difficult to locate. The purpose of this study was to compare the hematology values of blood samples obtained through saline lock devices with blood specimens obtained through standard veinpuncture. Materials and Methods: This is a case-control study in which samples of 63 cardiac patients were evaluated. Blood samples were obtained through saline lock catheters and direct vienpuncture. Each participant served as his or her own control. Vienpuncture samples were labeled as the control group and the peripheral venous catheter samples as the case group. In case group before sampling 0.5 ml of withdrawn blood was discarded. Each of the paired samples was analyzed for WBC, RBC, hematocrit, homogolin and PLT Results: Mean WBC, RBC, hematocrit, hemoglobin PLT were 6372mm3, 4411651mm3, 13/71gr/dl, 40/96% and 187000mm3, respectively in case group and 6240 mm3, 4545397mm3, 13/91gr/dl, 41/03% and 182000 mm3 in control group. No statistical significant differences between hematocrit, hemoglobin, WBC, RBC and PLT values were seen in the blood samples drawn by vienpuncture and saline lock methods. Conclusions: It is recommended that saline lock catheter (despite intermittent infusion fluids and medications in catheter) can be used for patients having a long hospital stay and requiring repeated blood samples for hematology laboratory investigations.  http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-709-en.pdf 2009-04-15 25 30 Blood sampling Haematologic tests Vein catether Vienpuncture Hamid Reza Kohestani Hamidnbkb@Yahoo.com 1 AUTHOR Korosh Rezaie 2 AUTHOR Soleiman Zand 3 AUTHOR Nayyere Baghchagi 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE محاسبه بار سرطان پستان در زنان استان یزد طی سال 1385 سابقه و هدف: حفظ، اعاده و ارتقای عادلانه سلامت جامعه وظیفه دولت­هاست. برای اتخاذ تصمیم های صحیح و هدایت درست منابع محدود بخش سلامت، نیاز به شاخصی است که زیان­های ناشی از مرگ های زود هنگام به هرعلت و ناشی از ناتوانی­های حاصل از پیامد­های غیر کشنده بیماری را کنار هم قرارداده و براساس یک واحد مشترک بیان کند. شاخص DALY دارای این ویژگی است. سرطان پستان، شایع ترین سرطان در زنان و شایع ترین علت مرگ و میر زنان 44 – 40 ساله محسوب می­شود و ازطرفی ASR آن در استان یزد بالاترین میزان در کشور است. این مطالعه در نظر دارد با محاسبه بار DALYs این سرطان ضمن تعیین اهمیت این بیماری در استان، زمینه ارزیابی علمی و موثر برنامه­های مبارزه با این سرطان را نیز فراهم آورد . مواد و روش­ها: دراین مطالعه مقطعی با استفاده از نرم افزار Can Mod که برای مدل سازی سرطان­ها درجمعیت طراحی شده است، بار سرطان پستان مربوط به سال 1385 در استان یزد محاسبه و برآورد شد. اطلاعات لازم برای ورودی نرم افزار شامل جمعیت استان، میزان مرگ ناشی از همه علل، میزان بروز و مرگ ناشی از سرطان پستان و بقای بیماران مبتلا به آن به ترتیب از سرشماری سال 1385، نظام ثبت مرگ، نظام ثبت سرطان و نظر خبرگان جمع آوری شد. نتایج: کل بار سرطان پستان برای زنان استان یزد، 6/580 سال برآورد شد که 461 سال آن به علت مرگ زود هنگام ( YLL ) و 6/119 سال آن به علت ناتوانی ( YLD ) ناشی از سرطان پستان می­باشد. بار سرطان پستان در هر هزار نفر جمعیت زنان یزدی (1000/ DALYs )، 22/1 سال می­باشد. پیک سنی بار سرطان پستان در گروه سنی 69 – 45 سال بود. نتیجه گیری: بالاتر بودن بار سرطان پستان در استان یزد نسبت به کشور با توجه به میزان بالاتر ASR آن در استان قابل توجیه است. به نظر می­رسد سرطان پستان از اولویت­های نظام سلامت استان است، ولی قضاوت قطعی مستلزم محاسبه بار سایر سرطان­ها، بیماری­ها و آسیب­ها در سطح استان و رتبه بندی آنها می­باشد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-710-fa.pdf 2009-04-15 31 36 Burden of breast cancer in females of Yazd province, 2006 Background: Maintenace and promotion of health are the duties of governments. For suitable resource allocation decisions in health sector, we need measures that combine information on mortality and non-fatal health outcomes. Disability Adjusted Life Years (DALYs) have above mentioned features.  Breast cancer is the most prevalent cancer in women. It is the first cause of death in 40-44 years old women. Breast cancer has the highest age standardized incidence rate (ASR) in Yazd province in Iran. The aim of this study was to estimate burden (DALYs) of breast cancer in Yazd province to determine of its significance and also provide a base for evaluation of its control programs in Yazd. Materials and Methods: In this cross-sectional study the burden (DALYs) of breast cancer in Yazd province in 2006 was measured by the use of specific cancer modeling software. Software input data consisted of province population, mortality rate of all causes, incidence rate, survival rate and mortality rate of breast cancer. The data were gathered from 2006 census, death registration system, cancer registry and expert panel, respectively. Results: The total burden of breast cancer for women in Yazd province was 580.6 years (DALYs), 461 years of which was due to premature death and 119.6 years of which to its disability. The burden of breast cancer for every 1000 Yazdian women was 1.22 (DALYs/1000). The age specific peak of burden was in 45-69 years women. Conclusion: The burden of breast cancer in Yazd province was higher than the other parts of Iran, probably for its higher ASR in Yazd. It seems that breast cancer is one of the health sector priorities in Yazd but definite judgment needs measuring the burden of all other cancers diseases and injuries and their ranking in this province. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-710-en.pdf 2009-04-15 31 36 Breast cancer Disability Adjusted Life Years (DALY) Yazd Mahmoud Vakili Vakilim52@yahoo.com 1 AUTHOR Majid Jafarizadeh 2 AUTHOR Mohammad Reza Sadeghian 3 AUTHOR Mohsen Mirrezaie 4 AUTHOR Mahmoud Norishadkam 5 AUTHOR Mohammad Hassan Lotfi 6 AUTHOR Iraj Harirchi 7 AUTHOR Saeid Karegar 8 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مدل سازی تعیین کننده های وقوع دیابت در دوران بارداری در شهر شیراز سابقه و هدف: بیماری دیابت، شایع­ترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم و پنجمین علت مرگ و میر در جوامع غربی است. دیابت حاملگی اختلال تحمل گلوکز می­باشد که برای اولین بار در دوران حاملگی تشخیص داده می­شود. 18-14 درصد از کل زنان حامله در معرض خطر دیابت حاملگی هستند و این بیماری در 4-3 درصد از حاملگی­ها ایجاد می­شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین مهمترین علل دیابت در دوران بارداری در مدل رگرسیونی انجام شد. مواد و روش­ها: مطالعه مورد شاهدی حاضر بر روی 70 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری و 350 مادر باردار غیر دیابتیک مراجعه کننده به بیمارستان­های شیراز انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، آنالیز داده­ها در مدل تک متغیره با استفاده از آزمون دقیق فیشر و استقلال دو گروه و در مدل چند متغیره با روش رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب برابر 03/6 ± 2/31 و03/5 ± 32/26 سال به دست آمد. متغیرهای مورد مطالعه به جز سابقه نازایی، دوقلوزایی، توکسمی، ناهنجاری و زایمان زودرس، اختلاف معنی داری بین دوگروه نشان دادند، اما در مدل نهایی رگرسیونی مشخص شد که سابقه دیابت بارداری (93/21= OR )، گلوکزوری در طی سه ماهه سوم بارداری (34/10= OR )، سن بالای 35 سال (57/9= OR )، دیابت در بستگان (13/8= OR )، و پره اکلامپسی (81/3= OR )، مهمترین پیش گوکننده­های دیابت در دوران بارداری هستند. نتیجه­گیری: مادران باردار، خصوصا افراد مسن­تر که سابقه فامیلی دیابت در بستگان و همچنین سابقه دیابت بارداری را در زایمان­های قبلی خود داشته­اند، از فاکتورهای ایجاد کننده گلوکزوری، پرهیز نمایند. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-711-fa.pdf 2009-04-15 37 42 رگرسیون لجستیک، تعیین کننده ها، وقوع، دیابت بارداری، شیراز Modeling the determinants of gestational diabetes in Shiraz Background: Diabetes mellitus (DM) is a metabolic disorder and the 5th cause of death in developed countries. Gestational diabetes mellitus (GDM) is an impaired glucose tolerance in pregnancy period. Fourteen-eighteen percent of pregnant women are at risk of GDM, 3-4 percent of whom suffer from it. The present study was conducted to determine the most important causes of DM in a regression model. Materials and Methods : In a case control study 70 GDM patients were compared with 350 non-GDM pregnant women referring to Shiraz hospital for delivery. The data were gathered and analyzed using Fisher exact test, in univariate t-test method and binary logistic regression at multivariate model. Results : The mean age in cases and controls was 31.2 ± 6.03 and 26.32 ± 5.03, respectively. All of variables showed significant difference between two groups, except history of infertility malformation of twine pregnancy, toxemia and previous preterm delivery having no relation with GDM. In final regression model, GD history (OR=21.93), glocosuria in three trimester (OR=10.34), age older 35 years (OR=9.57), family history of GD (OR=8.13) and preeclampsia (OR=3.81) were the most important predictors of GDM, respectively. Conclusion : To prevent diabetes and its unpleasant outcomes in pregnant women it is suggested that they should avoid creating factors of glocosuria, especially in older mothers with family history of GD and GDM history. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-711-en.pdf 2009-04-15 37 42 Logistic regression Determinants Occurrence Gestational Diabetes Shiraz Abolfazl Mohamadbeigi amohamadbeigi@yahoo.com 1 AUTHOR Hamid Reza Tabatabaee 2 AUTHOR Narges Mohamadsalehi 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی دانش، نگرش عملکرد وعوامل مرتبط با آن در مادران کودکان مبتلا به تشنج تب بستری در بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال های86-1385 سابقه و هدف: تشنج ناشی از تب شایع ترین اختلال عصبی و شایع­ترین نوع تشنج در کودکان زیر 6 سال می باشد. با توجه به نقش مهم مادر در کنترل این بیماری و ماهیت نگران کننده آن، این مطالعه به منظور بررسی دانش، نگرش و عملکرد مادران و نیز تعیین نقش آموزش دردانش، نگرش و عملکرد آنها انجام شد. مواد و روش­ها: این مطالعه توصیفی بر روی 106 مادر با کودک مبتلا به تب و تشنج مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال های 86-1385 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای شامل 49 سوال بود که 18 سوال آن مربوط به مشخصات، 7 سوال مربوط به دانش، 16 سوال مربوط به نگرش و 8 سوال مربوط به عملکرد بود. پرسشنامه توسط دستیار تکمیل می­گردید و اطلاعات با کمک شاخص­های توصیفی و با آزمون های t زوجی و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: این مطالعه نشان داد که 32 نفر (2/30 درصد) دانش ضعیف، 44 نفر (5/41 درصد) دانش متوسط و 30 نفر (3/28 درصد) دانش خوب داشتند. از طرفی طی مطالعه مشخص شد 11 نفر (3/32 درصد) مادران با آموزش قبلی، دانش خوب، 19 نفر (9/55 درصد) دانش متوسط و 4 نفر (8/11 درصد) دانش ضعیف داشتند. در مقابل، 9/38 درصد از مادران بدون آموزش قبلی دارای دانش ضعیف بودند و تنها 19 نفر (4/26 درصد) دارای دانش خوب بودند (05/0 p< ). 24 نفر (6/22 درصد) نگرش ضعیف، 45 نفر (5/42 درصد) نگرش متوسط و 37 نفر (9/34 درصد) نگرش خوب داشتند. از طرف دیگر در طی مطالعه مشخص شد، 15 نفر (1/44 درصد) مادران با آموزش قبلی، نگرش خوب، 16 نفر (1/47 درصد) نگرش متوسط و3 نفر(8/8 درصد) نگرش ضعیف داشتند. در مقابل 21 نفر (2/29 درصد) از مادرانی که آموزش قبلی نداشتند دارای نگرش ضعیف بودند و 29 نفر (3/40 درصد) دارای نگرش متوسط و 22 نفر (5/30 درصد) دارای نگرش خوب بودند (05/0 p< ). 64 نفر (4/60 درصد) عملکرد ضعیف، 29 نفر (4/27 درصد) عملکرد متوسط و 13 نفر(2/12 درصد) عملکرد خوب داشتند از طرف دیگر طی مطالعه مشخص شد 7 نفر (6/20 درصد) از مادران با آموزش قبلی، عملکرد خوب، 14نفر( 2/41 درصد) عملکرد متوسط و13 نفر(8/8 3 درصد) عملکرد ضعیف داشتند. در مقابل 6 نفر (4/8 درصد) از مادرانی که آموزش قبلی نداشتند دارای عملکرد خوب، 15 نفر (8/20 درصد) عملکرد متوسط و 51 نفر (8/70 درصد) عملکرد ضعیف داشتند (5 0/0 p< ). نتیجه­گیری: با توجه به اینکه اغلب مادران دانش، نگرش و عملکرد ضعیف و متوسط داشتند و طی مطالعه مشخص شد آموزش قبلی در بهبود دانش، نگرش و عملکرد موثر می­باشد، ارتقاء آنها جهت کمک به کودک مبتلا به تب تشنج ضروری به نظر می­رسد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-712-fa.pdf 2009-04-15 43 47 تشنج تب، دانش، نگرش، عملکرد Evaluating of knowledge, attitude, practice and related factors in mothers of children with febrile convulsion at Kashan during 2006-2007. Background: Febrile convulsion is the most common neurological disorder in children below the age of 6. Considering the important role of mothers to control the disease, the present study was carried out to assess the knowledge, attitude and practice of mothers of children with febrile convulsion at Kashan, during 2006-2007. Materials and Methods: Using a cross-sectional design this study was carried out on 106 mothers of children with febrile convulsion (classicified into two groups based on receiving/not receiving the educational program) at Kashan during 2006-2007. The educated group consisted of 34 cases. The questionnaire consisted of 49 questions: 18 questions on identity 7 questions on knowledge 16 questions on attitude and 8 questions on practice. Statistical analyses were done using descriptive indices, Fisher-exact and Chi-square tests. Results: 32 cases (30/2%) had poor, 44 (41/5%) moderate and 30 (28/3%) good knowledge. Among the educated mothers 11 cases (32.3%) had good, 19 cases (55.9%) moderate and 4 cases (11.8%) poor knowledge, while in uneducated mothers 19 cases (26.4%) had good, 25 cases (34.7%) moderate and 28 cases (38.9%) poor knowledge (p0.05). Sixty-four cases (60/4%) had poor, 29 cases (27/4%) moderate and 13 cases (38/8%) good practice. In the educated mothers 7 cases (20.6%) had good, 14 cases (41.2%) and 13 cases (38.8%) poor practices, while in uneducated mothers 6 cases (8.4%) had good practices, 15 cases (20.8%) moderate practices and 51cases (70.8%) poor practices (p<0.05). Conclusion: Considering the first line role of mothers in treatment, improving their knowledge, attitude and practice through providing educational pamphlets to help the children with febrile convulsion is considered vital. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-712-en.pdf 2009-04-15 43 47 Febrile convulsion Knowledge Attitude Practice Ahmad Talebian 1 AUTHOR Ali Honarpisheh 2 AUTHOR Behzad Barekatain behzaddbneo@yahoo.com 3 AUTHOR Mohsen Taghadosi 4 AUTHOR Sayed Gholam Abbas Mousavi 5 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی وضعیت پیشگیری از بارداری و عوامل مرتبط با آن در زنان بالای 35 سال مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی کاشان در سال 86 سابقه و هدف: به خوبی معلوم شده است تا زمانی که سیکل­های قاعدگی در زنان ادامه دارد، باروری منتفی نیست. لکن، در صورت وقوع بارداری در زنان بالای 35 سال، عوارض مادری و جنینی با درصد بسیار بیشتری اتفاق می­افتد. از طرف دیگر، هر روز تعداد زنان مسنی که به علت تاخیر در بارداری به روش­های موثر و برگشت­پذیر جلوگیری از حاملگی نیاز پیدا می­کنند بیشتر می­شود. لذا، با توجه به اهمیت امر پیش­ از بارداری به خصوص در زنان مسن، این پژوهش با هدف بررسی وضعیت پیشگیری از بارداری در زنان بالای 35 سال و عوامل مرتبط با آن در مراکز بهداشتی درمانی کاشان در سال 86 انجام شده است. مواد و روش­ها: در این پژوهش که به روش توصیفی انجام شد، 700 زن ایرانی و متاهل که حداقل 35 سال یا بالاتر سن داشته، دارای سیکل­های قاعدگی بوده و به علت بیماری برای استفاده از روش­های پیشگیری از بارداری منع نشده بودند، به روش تصادفی انتخاب شده و از جهت برخی شاخص های دموگرافیک (تحصیلات، محل سکونت و شغل)، روش پیشگیری از بارداری و عوامل موثر بر انتخاب روش (تعداد حاملگی، شاخص توده بدنی، سن در موقع ازدواج و تولد فرزند قبلی، مدت ازدواج، تعداد و جنسیت فرزندان، روش پیشگیری از بارداری قبلی، وضعیت قاعدگی و رضایت جنسی زن و مرد از روش مورد استفاده) مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از روش­های آماری توصیفی توزیع فراوانی روش­های پیشگیری ازبارداری و عوامل مرتبط با روش پیشگیری تعیین شده، سپس زنان بر حسب روش­های موثر (قرص، آمپول، کاندوم، آیودی، توبکتومی و وازکتومی) یا غیرموثر (روش های منقطع و بدون روش) پیشگیری از بارداری با استفاده از آزمون مجذور کای و آزمون t مستقل مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه بود و اطلاعات به روش مصاحبه و مشاهده اطلاعات موجود در پرونده جمع آوری گردید. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که 3/98 درصد (688 نفر) از زنان تحت مطالعه از یکی از روش­های پیشگیری از بارداری استفاده می­کردند. 7/70 درصد (495 نفر) از آنان روش موثر و 6/27 درصد ( 193 نفر) روش پیشگیری از بارداری منقطع داشتند. در زنان استفاده کننده از روش­های موثر نسبت به استفاده کنندگان از روش­های غیر موثر پیشگیری از بارداری، به طور معنی داری میانگین سن موقع ازدواج، کمتر (002/0 > p )، مدت ازدواج، طولانی تر (006/0 p< )، سیکل های قاعدگی، منظم­تر (048/0 p< )، درصد چاقی، بیشتر (0001/0 p < )، فرزندان تک جنس (فقط دختر یا فقط پسر)، کمتر (0001/0 p < )، استفاده قبلی از روش موثر، بیشتر (0001/0 p< ) و رضایت جنسی زنان بیشتر (02/0 p < ) بود. ضمنا زنان دو گروه از نظر وضعیت تحصیلات، شغل و محل سکونت با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری نداشتند. نتیجه­گیری: اکثریت زنان بالای 35 سال روشی را برای پیشگیری از بارداری انتخاب کرده بودند، اما با افزایش سن انتخاب روش موثر پیشگیری از بارداری تفاوت چشمگیری نکرده بود. جنسیت فرزندان، سن ازدواج، فاصله ازدواج، نظم سیکل های قاعدگی، تعداد حاملگی، رضایت جنسی زنان، انتخاب اولین روش پیشگیری و روش پیشگیری از بارداری قبلی در زنان استفاده کننده از روش­های موثر و غیر موثر پیشگیری از بارداری به طرز معنی داری متفاوت بود. لذا پیشنهاد می­شود در مشاوره تنظیم خانواده زنان بالای 35 سال به عوامل مرتبط با انتخاب روش موثر پیشگیری توجه شود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-713-fa.pdf 2009-04-15 48 54 تنظیم خانواده، پیشگیری از بارداری، زنان بالای 35 سال Contraceptive methods in over 35-year old women and their related factors in Kashan, 2007 Background: Today, many of women need to delay their conception and use effective and reversible contraceptive methods. On the other hand, pregnancy and delivery in old women cause maternal and child mortality and morbidity. So the author studied the status of contraception and its related factors in over 35-year old women. Materials and Methods: In this cross- sectional study 700 women with folders in the health centers were selected randomly. All subjects had menstrual period without any disease causing contraindication to use contraception. The women were interviewed in clinics and their contraception was assessed. Then related factors [parity, BMI, the age of women (now, on last delivery, on marriage time), duration of marriage, the number and sex of babies, prior contraception, regulation of menstruation and male and female sexual satisfaction] were measured with a questionnaire. Condom, OCP, DMPA, IUD, tubectomy and vasectomy were considered as effective methods while interrupts and without CP were considered as noneffective methods. Finally, women were contrasted as being in effective or non effective contraception (CP) method.Results: The results showed 688 women (98/3%) used contraception (495women had effective and 193 women non effective CP) and 12 (1/7%) did not use CP. Condom (28/3%), interruption (27/6%) and tubectomy (20%) were the most used CP and the lowest used one was in DMPA (%1) and vasectomy (5%). There was a significant difference between women with and without effective contraception method in: the mean age of marriage (p=0/002), duration of marriage (p=0/006), menstrual cycle (p=0/03), BMI (p=0/008), parity (p=0/00), number of babies (son girl) (P<0/05), the sex of babies (p=0/00), prior contraception method (p=0/00) and female sexual satisfaction (p=0/09). Conclusion: Most of the women after 35 years old had felt the need to use contraception but the age had no positive effect on the selection of the effective contraception. Having baby is more important for women than pregnancy in high risk age. It is suggested to educate people about suitable age for pregnancy, marriage and the number of babies and the last but not least effective reversible contraception. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-713-en.pdf 2009-04-15 48 54 Family plannying Contraception Women above 35 Azam Bagheri asambagheri@yahoo.com 1 AUTHOR Fateme Abbaszade 2 AUTHOR Nahid Mehran 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE فراوانی گرفتاری قلبی عروقی در بیماران کاوازاکی طی مدت ده سال در شهر یزد سابقه و هدف: سندرم کاوازاکی از علل مهم بیماری­های قلبی عروقی در سنین زیر 5 سال است. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی گرفتاری قلبی عروقی در بیماران کاوازاکی در شهر یزد می­باشد. مواد و روش­ها: در این مطالعه توصیفی، پرونده کلیه بیمارانی (48 نفر) که با تشخیص کاوازاکی از فروردین 1376 تا فروردین 1386 در بیمارستان­های شهر یزد بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پر سشنامه­ای مشتمل بر: مشخصات دموگرافیک، علایم کلینیکی، پاراکلینیکی، گرفتاری قلبی عروقی و نوع درمان استفاده شد. داده­ها با آزمون­های آماری مجذور کای و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: از 48 بیمار مورد بررسی، 19 بیمار (5/39 درصد) درگیری قلبی داشتند. 2/63 درصد بیماران مذکر بودند. همه آنها آنوریسم کرونر داشته و در تابلوی بالینی آنها تب بیش از 5 روز وجود داشت. در حالی که در تاریخچه 7/89 درصد بیماران بدون گرفتاری قلبی، تب بیش از 5 روز موجود بود.   میانگین ESR در بیماران با گرفتاری قلبی بیشتر بود (04/0= p ). نتیجه­گیری: میزان گرفتاری قلبی و به ویژه ابتلا به آنوریسم عروق کرونر در بیماران کاوازاکی در یزد قابل توجه است. احتمالا میزان ESR جهت شناسایی افراد در معرض خطر عوارض قلبی کمک کننده می­باشد، اما مطالعات بیشتر در این مورد لازم است. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-714-fa.pdf 2009-04-15 55 58 بیماری کاوازاکی، گرفتاری قلبی عروقی، آنوریسم عروق کرونر A 10-year study on the prevalence of cardiovascular affliction among Kawasaki patients in Yazd, Iran Background: Kawasaki syndrome is considered as the leading cause of cardiovascular disease among children. The aim of the present study was to determine the prevalence of cardiovascular complications among Kawasaki patients of Yazd province. Materials and Methods: In this cross-sectional study, the medical documents of all patients (no = 48) referring to Yazd hospitals with a diagnosis of Kawasaki syndrome (during the march 1996 – march 2006) were reviewed and the related demographic, clinical, paraclinical, echocardiographical and therapeutical data were collected through the questionnaire. The obtained data were analyzed using the Chi–square and t-test statistical tools.Results: Nineteen (39.5%) out of the 48 Kawasaki diagnosed patients had cardiovascular affliction (male 63.2%). All Cardiovascular afflicted patients had coronary aneurysm and a history of more than 5 days fever, whereas this was the case in 89.7% of non- cardiovascular afflicted . ESR mean in cardiovascular afflicted patients was higher than that in the non–afflicted ones (p = 0.04) . Conclusion: The high affliction of cardiovascular and coronary aneurysm among the Yazd Kawasaki patients is considerable. ESR levels may be helpful in diagnosing the high risk patients for Kawasaki syndrome. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-714-en.pdf 2009-04-15 55 58 Kawasaki disease Cardiovascular disease Coronary aneurysm Sedighe Akhavan karbasi 1 AUTHOR Motahare Golestan mogolestan@yahoo.com 2 AUTHOR Pegah Roozbeh 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی نتایج لیگاتور شریان رانی در مبتلایان به آنوریسم کاذب عفونی ناشی از تروما در بیمارستان الزهرا اصفهان طی سال های 86-1385 سابقه ­و هدف: آنوریسم کاذب یک بیماری عروقی نسبتا شایع است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و استفاده بیشتر از کاتتریزاسیون شریان فمورال (درمانی و تشخیصی)، احتمال بروز آن وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین عوارض و نتایج درمانی روش لیگاتور شریانی در مقایسه با روش­های دیگر در بیماران دچار آنوریسم عفونی ناشی از ترومای شریان رانی می باشد. مواد و روش­ها: در یک مطالعه توصیفی، بیمارانی که به علت داشتن آنوریسم عفونی کاذب شریان فمورال طی سال­های 86-1385 به بیمارستان الزهرا مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از چک لیست حاوی سوالات مربوط به سن، جنس، شکایات اصلی بیماران، علائم بالینی بیماران، بی حسی اندام، ادم اندام، ترشح چرکی، آمفیزم زیر جلدی، نبض، موقعیت آنوریسم، وجود یا عدم وجود درگیری توام وریدی و یا فیستول شریانی وریدی، نحوه عمل ترمیم آنوریسم، وسعت دبریدمان و علائم کلینیکی اندام بیمار بعد از عمل استفاده شد. بیماران پس از عمل جراحی تا 6 ماه پی‌گیری شده و کلیه اطلاعات در چک لیست مربوطه یادداشت می‌شدند. نتایج: 33 بیمار با آنوریسم کاذب مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 36/11 31/34 سال بود. حداقل سن آنها، 14 سال و حداکثر 65 سال بود . بیشترین شکایت بیماران درد بود. بیشترین نشانه­های بیماری در معاینه، توده قابل لمس بود که در (6/57 درصد) نبض‌دار و 2/15 درصد بدون نبض بودند . در 8/81 درصد بیماران، لیگاتور شریانی و در 1/9 درصد، اکسیزیون و در 1/9 درصد، بای پاس شریانی انجام شد. هیچ‌یک از بیمارانی که تحت عمل اکسیزیون و بای پاس شریانی قرار گرفتند، دچار گانگرن نشدند و 5/12درصد از افرادی­که تحت عمل لیگاتور شریانی قرار گرفتند، دچار گانگرن و آمپوتاسیون اندام تحتانی شدند.20 درصد بیماران HCV مثبت و 28 درصد HBS مثبت و 11 درصد هر دو را با هم داشتند. 10 درصد بیماران نیز HIV مثبت داشتند. نتیجه­گیری: با توجه به تکنیک سریع­تر، راحت­تر و امکان پذیر لیگاتور شریانی در همه بیماران و وجود عارضه قابل قبول، عمل جراحی لیگاتور شریان فمورال در مبتلایان به آنوریسم کاذب عفونی توصیه می شود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-715-fa.pdf 2009-04-15 59 63 آنوریسم کاذب، لیگاتور شریان فمورال، عوارض Evaluating the outcomes of femoral artery ligature among the trauma induced infectious psudoaneurysm in Alzahra-Isfahan hospital during 2006-7 Background: Pseudoaneurysm is a relatively common vascular disease which may occur despite the technological advances and excessive use of femoral artery catheterization (therapeutic and diagnostic). The aim of this study was to determine the therapeutic complications and consequences of femoral artery legation compared to other procedures applied for trauma-induced infectious pseudoaneurysms.Materials and Methods: Through a cross-sectional study, all patients with infectious femoral artery pseudoaneurysm referring to hospital during 2006-7 were included. To collect the data, checklists consisted of questions about age, sex, patients’ chief complaints, clinical signs, organ paresthesia, edema, purulent discharge, subcutaneous emphysema, pulse, aneurysm site, presence or absence of concurrent venous involvement and/or artriovenous fistula, way of aneurysm repair, the extent of debridement, and clinical manifestations of the limb after surgery. On a 6-month postsurgery follow up all data were recorded in related checklists. Results: Thirty-three pseudoaneurysm patients were studied. The mean age of the cases was 34/31± 11/36 years. Pain was among the patients’ chief complaint. Major sign of the disease on physical examination was: palpable mass pulsating in 57.6% and non-pulsating in 15.2% of cases. For 81.8%, 9.1%, and 9.1% of the cases, arterial legation, excision, and arterial bypass were done, respectively. While none of the patients undergoing arterial excision and bypass had gangrene, 12.5% of the cases undergoing artery legation had gangrene and lower limb amputation. Twenty percent were positive for HCV, 28% positive for HBS and 11% positive for both HCV and HBS. In addition, 10% of the patients were positive for HIV.Conclusion: Considering the more convenient and available technique of arterial legation and also taking into account of the fact that only 10% of the patients need vascularation after legation, surgery of femoral artery legation, particularly in patients with infectious pseudoaneurysm is recommended. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-715-en.pdf 2009-04-15 59 63 Pseudoaneurysm Femoral artery ligature Complications Ali Akbar Beigi 1 AUTHOR Mehrdad Hosseinpour hosseinpour_m@kaums.ac.ir 2 AUTHOR Amin Komrani 3 AUTHOR
CASE_STUDY گزارش جهش نقطه ای جدید در ژن فاکتور انعقادی شماره 8 انسانی در فردی با هموفیلی A شدید سابقه و هدف: هموفیلی A یک بیماری خونریزی دهنده با الگوی وراثتی مغلوب و وابسته به کرومزوم X می­باشد. شیوع آن در جهان 1 در 10 هزار نفر در بین مردان می باشد. این بیماری یک نقص وراثتی فاکتور انعقادی شماره 8 می باشد. ژن فاکتور 8 در نزدیکی انتهای بازوی بلند کروموزوم X ( Xq28 ) واقع شده و در حدود 180 کیلو باز طول دارد. این ژن دارای 26 اگزون بوده و یک زنجیره پلی پپتیدی با 2351 اسید آمینه را کدگذاری می­کند. در این مقاله به معرفی یک جهش جدید در ژن فاکتور 8 بیمار مبتلا به هموفیلی A مراجعه کننده به بیمارستان کودکان تبریز در سال 85 پرداخته می­شود. معرفی بیمار: بیمار پسر 6 ساله­ای بود ( HA10 ) که به علت خونریزی­های مکرر لثه در سال 1385 به بیمارستان کودکان تبریز آورده شده بود. وجود خونریزی شدید در بیمار، پایین بودن میزان فاکتور8 و معاینات پزشکی احتمال ابتلا به هموفیلی شدید را نشان می­داد. بنابراین برای بررسی نوع جهش عامل بیماری با استفاده از تکنیک PCR-SSCP اقدام شد. بحث و نتیجه­گیری : یک جهش جدید شناسایی شد که در لیست داده های بین المللی هموفیلی A گزارش نشده بود. این جهش جدید، جهش انتقالی T→C در اگزون 4 می باشد که در موقعیت کدون 153 رخ داده بود و باعث تغییر اسید آمینه سیستئین به آرژینین می­شود. این جهش جدید در بانک ژنی NCBI به شماره EF581382 ثبت شده است. این مطالعه نشان می­دهد که استفاده از تکنیک PCR-SSCP روش خوبی برای آشکار سازی انواع جهش های عامل هموفیلی A می باشد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-716-fa.pdf 2009-04-15 64 66 هموفیلی A، فاکتور VIII، جهش نقطه ای، PCR-SSCP Report of a novel missense mutation in Exon-4 of human factor VIII gene in severe hemophilia-A Background: Hemophilia-A, a X-linked congenital bleeding disorder with an approximate frequency of 1 in 10000 males, is caused by a deficiency in factor VIII (FVIII). The FVIII gene is located on the long arm of the X chromosome at Xq28, spans 186 kb, and consists of 26 exons. In this research, we report a new mutation in FVIII gene in Hemophilia a patient referring to Tabriz children’s hospital in 1385. Case Report: The patient was a 6-year old boy (HA10) referred to Tabriz children hospital in 1385 due to gum bleeding. Severe bleeding, low rate of FVIII and medical inspections showed probability of severe hemophilia A. So, to detect causal mutation, in this research we used PCR-SSCP method. Results: A novel missense mutation in exon 4 of FVIII gene was detected that had not been reported in the list of FVIII gene mutations. The novel mutation is due to T → C transition at codon 153 (TGC) of the factor VIII gene, which replaces a cysteine with an arginine residue. This mutation was recorded in GenBank with accession number EF581382. Conclusion: In this research it was observed that a point mutation in FVIII gene can be a cause of severe hemophilia A. So, this study shows that the methodology of PCR-SSCP may be useful in detecting most of the genetic defects of hemophilic patients. Also, disease screening and genetic consulting before marriage are necessary to inhibit the birth of affected children. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-716-en.pdf 2009-04-15 64 66 Hemophilia-A Factor VIII Point mutation PCR-SSCP Mohammad Ali Hosseinpour Feizi 1 AUTHOR Habib Onsori onsori1356@yahoo.com 2 AUTHOR Somaye Akrami 3 AUTHOR Mahdi Haghi 4 AUTHOR Abbas Ali Hosseinpour Feizi 5 AUTHOR