OTHERS_CITABLE تاثیر فیبر چغندر قند بر قندخون ناشتا و فراسنج های لیپیدی افراد مبتلا به دیابت نوع II سابقه و هدف: با توجه به شیوع و روند رو به افزایش بیماری دیابت و هیپرلیپیدمی و عوارض شناخته شده آن و داروها و نیز تناقض های موجود در مورد تاثیر انواع فیبر بر شاخص های قند و لیپیدهای سرم و به منظور تعیین تاثیر فیبر چغندر قند بر قند خون ناشتا و فراسنج های لیپیدی، این پژوهش بر روی مبتلایان به دیابت نوع II مراجعه کننده به واحد دیابت کاشان طی سال های 77-76 انجام گرفت. مواد و روش ها: تحقیق به روش کارآزمایی بالینی، از نوع متقاطع، با مراجعه مستمر، دوسوکور، بر 30 بیمار دیابتی نوع II با FBS>7.8mmol/L و 9-5% HbA1C و مصرف روزانه دو عدد قرص گلی بن کلامید، صورت پذیرفت. تفاله چغندر قند کارخانه قند لرستان پس از پالایش، خشک و آسیاب گردید و از آن بسته های 10 گرمی تهیه شد. پس از تقسیم تصادفی بیماران، به دو گروه مورد و شاهد، افراد گروه مورد روزانه 10 گرم فیبر چغندر قند همراه با ناهار و 10 گرم همراه با شام، مخلوط با ماست و افراد گروه شاهد همین مقدار نشاسته را مانند گروه مورد برای مدت 4 هفته مصرف نمودند. پس از دو هفته استراحت، گروه ها با هم جابجا شدند و بررسی چهار هفته دیگر ادامه یافت. میزان قند خون ناشتا و فراسنج های لیپیدی در آغاز بررسی و در هفته های 2، 4، 6، 8 و 10 اندازه گیری شد. داده ها با Paired-t-test و t-test مورد قضاوت قرار گرفتند. یافته ها: مصرف فیبر چغندر قند پس از چهار هفته، قند خون ناشتا را 33.1 درصد (P<0.001) و کلسترول تام سرم را 12.58 درصد (P<0.01) و LDL-کلسترول سرم را 11 درصد (P<0.05) و TG را 30.1 درصد (P<0.02) و نسبت کلسترول تام به HDL را 15 درصد (P<0.05) نسبت به گروه شاهد کاهش داد. میزان تغییرات HDL-کلسترول از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: مصرف فیبر چغندر قند به عنوان یک ماده کاهش دهنده سطح گلوکز و لیپیدهای سرم برای افراد دیابتی نوع II پیشنهاد می شود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-408-fa.pdf 2001-01-15 1 10 فیبر چغندر قند، قندخون ناشتا، لیپید سرم، دیابت نوع II Effect of beet fiber on serum fasting blood sugar and Lipids of type II diabetic patients History and Objectives: Dietary soluble fiber had beneficial effects on serum glucose and lipid levels. Sugar beet is one of the dietary soluble fibers. Contradictory results have been associated with the effect of its consumption on serum glucose and lipid levels. Therefore, the present study was performed to assess their effect on type II diabetic patients admitted to Diabetic Clinic in Kashan in 1997-98. Materials and Methods: A cross-over, sequential and single blind clinical trial was carried out on 30 type II diabetic patients with FBS>7.8 mmol/L and HbA1C 5-9% who were treated with 2 tablets of Glibenclamide per day. Sugar fiber beet was refined, dried, ground and packed into 10 gram samples. The individuals were randomly divided into two groups: One receiving 20 grams of sugar beet fiber, blended with yogurt at lunch and dinner for 4 weeks, while the other group receiving 20 grams of starch powder instead. The individuals in each group had another 4 weeks of crossover followed by 2 weeks of wash out. Blood samples were taken for FBS and serum lipids at the beginning of the study and 5 additional samples at 2 week intervals. Paired t-test and t-test were used for statistical analysis. Results: Consumption of beet sugar fiber caused a reduction of 33% (P<0.001), 13% (P<0.01), 11% (P<0.05), 30% (P<0.02) and 15% (P<0.05) in FBS, total cholesterol, LDL-C triglyceride and total cholesterol/HDL-C ratio respectively. Furthermore, the results indicated that sugar beet fiber consumption did not have any statistically significant effect of HDL-C levels during the period of study. Conclusion: Consumption of sugar beet fiber, as a glucose and lipid-lowering agent is recommended for type II diabetic patients. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-408-en.pdf 2001-01-15 1 10 Sugar beet fiber Fasting blood sugar Serum lipids Type II diabetes mellitus Shokouh Sarbolouki 1 AUTHOR Forough Azam Taleban 2 AUTHOR Naser Valai 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تاثیر لوودوپا کاربی دوپا در مبتلایان به ایسکمی قدامی غیرالتهابی شریانی عصب بینایی (NAION) سابقه و هدف: بیماری NAION از علل شایع افت دید شدید در گروه سنی بالای 50 سال است که به علت اختلال عصب بینایی ایجاد می شود. در اغلب موارد، بیماران دید 20/200 و بدتر دارند. تاکنون هیچ روش درمانی قطعی جهت بیماری یافت نشده است و اخیرا گزارشی از موفقیت درمان با داروی لوودوپا کاربی دوپا گزارش شده و تجربه ای در این خصوص در کشور ما وجود نداشت، از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر داروی لوودوپا کاربی دوپا در مبتلایان به NAION در بیمارستان امام حسین (ع) سال های 78-1377 انجام گرفت. مواد و روش ها: این بررسی به روش کارآزمایی بالینی تجربی از نوع مقایسه قبل و بعد از درمان در 30 بیمار مبتلا به NAION صورت پذیرفت. بیمارانی که شرایط لازم برای شرکت در مطالعه را داشتند به مدت شش هفته تحت درمان دارویی لوودوپا کاربی دوپا با ترکیب 100/10 ساخت کارخانه CIBA روزی دو بار قرار گرفتند و عملکرد بینایی شامل میزان دید، میدان بینایی و دید رنگ در 6، 12 و 24 هفته پس از ویزیت اولیه ارزیابی شده و تغییرات میزان دید بیماران از شمارش انگشتان در 2.5 متری تا 3.10 را با آزمون Mc Nemar مورد قضاوت آماری قرار گرفت. یافته ها: تحقیق روی 30 چشم متعلق به 22 نفر در گروه سنی 8±58 سال به عمل آمد. میزان دید بیماران از شمارش انگشتان در 2.5 متری تا 3.10 از 16.7% قبل از تجویز دارو به 36.7% در هفته هفتم و 62.7% در هفته دوازدهم و 73.3% در هفته 24 افزایش یافت که همه موارد از نظر آماری معنی دار بودند (P<0.05) ولی در وضعیت میدان بینایی و دید رنگ چشم های مبتلا طی 24 هفته پیگیری هیچ نوع بهبودی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: مصرف داروی لوودوپا کاربی دوپا بهبود قابل ملاحظه ای در میزان دید افراد مبتلا به NAION ایجاد می کند ولی بر روی میدان بینایی و دید رنگ مبتلایان بدون تاثیر است. نظر قطعی در این مورد نیاز به مطالعات وسیع تر، با نمونه بیشتر، با گروه شاهد، مدت زمان پیگیری طولانی تر و تعیین دوز موثر احتمالی دارو دارد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-409-fa.pdf 2001-01-15 11 18 لوودوپا کاربی دوپا، ایسکمی قدامی، میدان بینایی، دید رنگ Mortaza Entezari 1 AUTHOR Fateme Shila Aramesh 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE عملکرد مهارت ارتباطی پزشکان با بیماران و نگرش پزشکان نسبت به آن، شیراز سال 1378 سابقه و هدف: با توجه به اهمیت مهارت های ارتباطی پزشکان با بیماران در تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماری ها اولین اقدام در هر نوع تصمیم گیری آموزشی، اطلاع از وضعیت آن می باشد. از این رو، به منظور تعیین نگرش و ارزشیابی مهارت های ارتباطی پزشکان با بیماران و با سه هدف اصلی تعیین عملکردهای مهارت های ارتباطی پزشکان از دیدگاه بیماران، از دیدگاه پژوهشگران و تعیین نگرش پزشکان نسبت به آموزش و کاربرد مهارت های ارتباطی پزشکان با بیماران این تحقیق در شیراز طی سال 1378 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر با روش توصیفی بر روی پزشکان شاغل و مشمول طرح آموزش مداوم پزشکی انجام گرفت. پنج درصد کل پزشکان به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، در هر مطب تعداد 3 تا 5 بیمار به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتند. مهارت ارتباطی را با مشاهده 6 رفتار پزشک از نظر بیماران و پژوهشگران و نگرش پزشکان را با 19 گویه لیکرت مورد بررسی قرار گرفت. روایی و پایایی ابزارهای سنجش مورد تایید قرار گرفت و عملکرد مهارت ارتباطی در سه طیف ضعیف، متوسط و خوب و نگرش مثبت و منفی در نمونه ها تعیین و در جامعه پزشکان شیراز برآورد گردید. یافته ها: از نظر بیماران، 12% پزشکان فاقد مهارت های ارتباطی و 60% دارای مهارت ارتباطی خوب بودند. با افزایش سن و سواد بیماران، توقع مهارت ارتباطی بیشتر می شد. پزشکان زن بیشتر از پزشکان مرد و پزشکان عمومی بیشتر از پزشکان متخصص دارای مهارت ارتباطی بهتری بودند. شصت و پنج درصد پزشکان نسبت به آموزش و کاربرد مهارت های ارتباطی دارای نگرش مثبت و 35% نگرش منفی بودند. توزیع این نگرش در جنس و تخصص یکسان بوده ولی پزشکان در گروه سنی بالاتر و با سابقه کاری بیشتر، اهمیت بیشتری برای مهارت های ارتباطی قایل بودند. نتیجه گیری: مهارت های ارتباطی پزشکان با بیماران در حد نازل می باشد و با توجه به اهمیت آن توصیه می شود که تاثیر آموزش را در برنامه های آموزش مداوم پزشکی و نیز در برنامه های آموزش رسمی پزشکی مورد بررسی قرار گیرد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-410-fa.pdf 2001-01-15 19 26 مهارت ارتباطی، ارتباط، تعامل پزشک-بیمار Communication skills of doctors and their attitudes in Shiraz History and Objectives: Communication skills between doctors and patients are very important in the diagnosis, treatment and prevention of disease. In order to determine the attitude and communication skills of doctors towards their patients the present study was carried out in Shiraz in 1998. Communication skills were assessed on the basis of patients and researchers interpretation of such skills and attitude of doctors towards training and application of communicational skills of doctors with their patients. Materials and Methods: A descriptive study was carried out on doctors. Five percent of doctors were selected randomly. From every private clinic, 3-5 patients were selected. Communication skills were assessed on the basis of sis typical behavior of doctors from point of view of patients and researchers. Attitudes of doctors were assessed by 19 Licret. Communication skills were classified as poor, average and good and attitude were classified as positive and negative. Results: Patients reported 12% and 60% of doctors poor and good communicational skills. With increasing age, education, patient’s expectation of communicational skills increased. Female doctors and general practitioners displayed better communicational skills compare to the specialists. Training and application of communicational skills were states as useful among 65% of doctors this attitude was similar among male and female doctors regardless of their specialty. However, older doctors and those with greater number of working years had put greater emphasis on the training and its application. Conclusion: Communication skills between doctors and their patients are low. Due to its importance, it is subjected that continuing training should be conducted one regular basis. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-410-en.pdf 2001-01-15 19 26 Communication skills Communication Doctor-patients relationship Rita Rezaie 1 AUTHOR Sayed Jalil Hosseini 2 AUTHOR Naser Valaie 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تاثیر گیرنده گابا-A از طریق مکانیسم های محیطی بر میزان قند خون موش سابقه و هدف: تنظیم قند خون یکی از پدیده های پیچیده ای است که در اثر دخالت عوامل عصبی و هورمونی خاصی صورت می گیرد. علاوه بر عوامل هورمونی، عوامل عصبی از جمله نوروترانسمیترهای مختلفی نظیر گاماآمینوبوتیریک اسید (GABA) در سیستم عصبی پستانداران وجود دارند که به طریقی در پدیده هموستازی (Hemostasis) گلوکز خون شرکت می کنند. مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی (Experimental) از موش کوچک آزمایشگاهی نژاد آلبینو و جنس نر با وزن 25-20 گرم استفاده شد. در هر سری از آزمایش ها، اثر دوزهای مختلف یک دارو بر روی قند خون بررسی شده و میانگین تغییرات قند خون مربوط به هر دوز در زمان های مختلف به دست آمد. به منظور مقایسه نتایج، آنالیز واریانس یک به کار رفت و بین نمونه های معنی دار T-Test به عمل آمد. یافته ها: بررسی نتایج نشان داد که تزریق داخل صفاقی آنتاگونیست های گیرنده گابا-A (بیکوکولین و پیکروتوکسین) به صورت وابسته به دوز یک افزایش معنی داری در قند خون موش های گروه آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد ایجاد می کند (P<0.05). تزریق داخل صفاقی آگونیست های گیرنده گابا-A (موسیمول) در دوزهای 4mg/kg و 2 و 1 نه تنها قند خون را در موش های گروه آزمایشی نسبت به گروه شاهد کاهش نمی دهد بلکه با افزایش دوز 6mg/kg افزایش معنی داری در قند خون مشاهده می گردد (P<0.05). نتیجه گیری: انسولین و کاهش گلوکاگون و سوماتواستاتین باعث کاهش میزان قند خون می شود و در مجموع می توان گفت که گیرنده های گابا-A در تنظیم قند خون نقش مهاری دارند و از آنجایی که اثر سیستم گاباارژیک بر روی تنظیم قند خون امری پیچیده است؛ از این رو، شناخت دقیق تر آن مستلزم تحقیقات بیشتری می باشد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-411-fa.pdf 2001-01-15 27 33 هموستازی گلوکز خون، گیرنده گابا-A، مکانیسم های محیطی Effect of GABA-A receptor through peripheral mechanisms to regulation blood Glucose concentration in mice History and Objectives: The regulation of glucose concentration in blood is one of the complex phenomenons, which is effected by several hormonal and neuronal systems. In addition to hormones, neurotransmitters like GABA also play a role in the homeostasis of blood glucose. Materials and Methods: In this experimental study male albino mice weighting 20-25 grams were used. The effect of GABA agonist and antagonist on the glucose concentration was determined. The effect of various doses of drug on blood glucose was assessed. T-student test and one way variance analysis was carried out on two groups. Results: The injection of bicucullin and picrotoxin induce a significant increase glucose concentration in two groups (P<0.05). Intraperitoneal injection of muscimol at 1, 2 and 4 mg/kg not only did not reduce blood glucose in the experimental group but that 6 mg/kg augment blood glucose levels to significant levels (P<0.05). Conclusion: GABA-A through increase plasma insulin and reduced glucagon and somatostatine decreases blood glucose levels. Due to the complexity of GABA-A receptors further work is needed to understand the mechanism. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-411-en.pdf 2001-01-15 27 33 Hemostasis GABA-A receptor Peripheral mechanism Zahra Ghirvani 1 AUTHOR Mohammad Pour Gholomi 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تاثیر کراتوتومی قوسی شکل در اصلاح آستیگماتیسم قرنیه سابقه و هدف: با توجه به اهمیت اصلاح آستیگماتیسم قرنیه در بهبود دید بیماران و روش های گوناگون موجود برای این منظور، با هدف تعیین اثر کراتوتومی قوسی شکل در مبتلایان به آستیگماتیسم قرنیه. این تحقیق طی سال های 76-1375 در بیمارستان متینی کاشان انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به روش (Quazi-experimental) از نوع مقایسه نتایج دید و میزان آستیگماتیسم قبل و بعد از عمل جراحی بر روی 60 چشم (34 بیمار) که از به کار بردن عینک و عدسی تماسی ناراضی بودند، طی سال های 76-1375 صورت پذیرفت و خصوصیات جمعیت شناختی مانند سن، جنس، میزان دید با و بدون اصلاح، نوع آستیگماتیسم و مقدار آن قبل از عمل جراحی ثبت گردید. شرط انجام عمل جراحی حداقل آستیگماتیسم 1.25 دیوپتر و بهترین دید اصلاح شده مقدار بیشتر و یا مساوی 20/40 در نظر گرفته شد. عمل جراحی کراتوتومی قوسی شکل با 7 Ophcal Zone میلی متری براساس نوموگرام Lindstrom به عمل آمد. بیماران حداقل به مدت شش ماه پیگیری شدند و اثر عمل جراحی روی حدت بینایی میزان آستیگماتیسم و نوع آن، عوارض عمل جراحی مورد بررسی و نتایج آن ثبت گردید. داده های قبل و پس از عمل با آزمون های آماری مناسب (t-test و Mc Nemar) مورد قضاوت قرار گرفتند. یافته ها: از کل 34 بیمار، 9 نفر مرد (26.5%) و 25 نفر زن (73.5%) با میانگین سنی 5.2±30 سال بودند. میانگین در 98.3% از بیماران، قبل از عمل جراحی حدت بینایی اصلاح شده با عینک و یا عدسی تماسی بیش از 20/40 بود و بعد از عمل جراحی در 82.5% از بیماران بدون اصلاح دید بهتر از 20/40 را داشتند. میانگین اسفر همراه با آستیگماتیسم قبل از عمل 2.05±3.8 دیوپتر نزدیک بینی بود که پس از عمل به 1.14±1.47 دیوپتر نزدیک بینی رسید. میانگین آستیگماتیسم قبل از عمل 0.18±3.36 دیوپتر نزدیک بینی بود که 6 ماه پس از عمل به 0.8±2 دیوپتر رسید. در 21.6% از کل چشم ها، عوارضی مانند میکروپرفوراسیون نشت مایع زلالیه و نقص اپیتلیوم ملاحظه شد. نتیجه گیری: عمل جراحی اصلاح آستیگماتیسم قرنیه به روش کراتوتومی قوسی شکل براساس نوموگرام Lindstrom روشی مناسب، موثر و با عوارض جانبی کم بوده و نتایج آن از نظر کاهش مقدار آستیگماتیسم و بهبود دید بدون اصلاح چشمگیر می باشد و هنوز می توان آن را به عنوان یک روش مناسب اصلاح عیب انکساری قرنیه پیشنهاد کرد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-412-fa.pdf 2001-01-15 34 40 آستیگماتیسم قرنیه، کراتوتومی قوسی شکل، نزدیک بینی Radial keratotomy in correction of Astigmatism History and Objectives: Due to the importance of correction corneal astigmatism in improvement of vision and reported various techniques, the present study was carried out to determine the effect of radial keratotomy on patients with astigmatism on patients referred to the Matini hospital in 1996-1997. Materials and Methods: A quasi-experimental study was carried out in order to compare the vision of 34 patients (60 eyes) before and after the operation who were complaining from contact lens and eyeglass usage. Personal records, vision acuity with and without correction, type and extent of astigmatism were recorded. The criteria for operation was diopter of 1.25 and the best value for correction was set at 40/20. Radial keratotomy was carried out using 7mm Ophcal Zone on the basis of Lindstrom nomogram. Patients were followed for six month after the operation and the effect of surgery was assessed on vision, the extent and type of astigmatism and probable surgical side effects were recorded. T-test and McNemar statistical test were carried out in order to determine the effect of keratotomy. Results: From 34 patients (9 male, 25 female mean age 30±5.2) 98.3% of patients had corrected vision by eyeglasses and contact lens use of more than 40/20. After surgery 82.5% of patients retained vision of 40/20. Mean esfer with astigmatism before the operation was 3.8±2.05 diopter of myopia and after operation was 2±0.8. in 21.6% of patients side effects such as micro-perfusion and epithelial abnormality was observed. Conclusion: Surgical operation in order to correct astigmatism by radial keratotomy on the basis of Lindstrom nomogram is very effective and has minimal side effects. The results in the reduction of astigmatism by improvement of vision are such that it is recommended for corneal vision problems. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-412-en.pdf 2001-01-15 34 40 Corneal astigmatism Radial keratotomy Myopia Mohamamd Zare 1 AUTHOR Davood Aghadoust 2 AUTHOR sayed Gholam Ababs Mousavi 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی شیوع بیماریهای قارچی سطحی و جلدی در مدارس شهرستان کاشان سال تحصیلی 78-1377 سابقه و هدف: با توجه به این که بررسی قارچ شناسی تاکنون در مدارس کاشان به عمل نیامده و از طرفی، جهت درمان و پیشگیری از عوارض و زیان های حاصل از این بیماری ها، اطلاع از شیوع عفونت های قارچی و عوامل و سوش های آن در هر منطقه جهت پزشک و قارچ شناس الزامی است از این رو به منظور تعیین شیوع بیماری های قارچی سطحی و جلدی این تحقیق بر روی دانش آموزان مدارس شهرستان کاشان در سال تحصیلی 78-1377 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش با روش توصیفی از مهر تا بهمن سال 1377 صورت پذیرفت. تعداد نمونه مطابق استاندارد تعیین و با نمونه گیری تصادفی این بررسی بر روی تعداد 3450 نفر دانش آموز به عمل آمد. از ضایعات مشکوک نمونه برداری و نمونه ها با روش شفاف نمودن با پتاس و لاکتوفنل و رنگ آمیزی و کشت مورد بررسی قرار گرفتند. شیوع بیماری های قارچی سطحی و جلدی در نمونه تعیین و با احتمال 95% در جامعه برآورد شد. یافته ها: از 426 نفر که دارای علایم بالینی مشکوک بودند، نمونه برداری به عمل آمده که 385 نفر (11.2%) مبتلا به بیماری های قارچی سطحی و جلدی تشخیص داده شدند. تعداد افراد مونث مبتلا، 285 مورد (17.2%) و تعداد افراد مذکر مبتلا 100 مورد (5.6%) بودند. بیماری های قارچی سطحی در این مقاله به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: پیتروسپوروزیس (207 مورد)، ترایکومایکوزیس آگزیلاریس (155 مورد)، تی نه آورسیکالر (17 مورد) و اوتومایکوزیس (یک مورد). بیماری های قارچی جلدی به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: تی نه آکاپیتیس (3 مورد)، اونیکومایکوزیس (2 مورد)، عوامل اتیولوژیک بیماری های قارچی جلدی به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: ترایکوفیتون وروکوزوم، کاندیدا آلبیکنس و ترایکوفیتون ویولاسئوم. در ضمن، 79 نفر مبتلا به دو بیماری قارچی به صورتتوام می باشند که 73 نفر مبتلا به پیتروسپوروزیس و ترایکومایکوزیس آگزیلاریس و 4 نفر مبتلا به پیتروسپوروزیس و تی نه آورسیکالر و دو نفر مبتلا به ترایکومایکوزیس آگزیلاریس و پیتریازیس ورسیکالر می باشند. نتیجه گیری: آلودگی بیماری های قارچی سطحی و جلدی در منطقه به طور نسبی بالا می باشد. از این رو انجام پژوهش جهت شناخت علل و نیز ارزیابی تاثیر روش های آموزش بهداشت برای کاهش آلودگی توصیه می شود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-413-fa.pdf 2001-01-15 41 47 تینه آ ورسیکالر، اونیکومایکوزیس، تینه آ کاپیتیس، اتومایکوزیس Prevalence of cutaneous and superficial Mycoses in schools of the city of Kashan and its suburbs History and Objectives: Since no previous mycological study has been conducted in Kashan’s schools, the present study was designed in order to determine the prevalence of fungal infection and their causes in the region. Materials and Methods: 3450 students were examined and suspected skin lesions were inspected carefully and samples were collected, cultured and cleared by KOH. Results: From 426 cases with probable infection, 385 cases (11.16%) were shown to be infected (100 males, 285 females). Pityrosporosis (207), trichomycosis axillaris (135), tinea versicolor (17) and otomycosis (1) were the most frequent type of mycoses. The cutaneous mycoses included tinea capitis (3) and onychomycosis (2). Conclusion: On the basis of the present study, it is suggested that future descriptive as well as analytical studies be conducted in these groups of subjects. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-413-en.pdf 2001-01-15 41 47 Tinea capitis Onychomycosis Otomycosis Mohamamd Ali Asadi asadi_m@kaums.ac.ir 1 AUTHOR Hossein Houshyar 2 AUTHOR Rouhollah Dehghani 3 AUTHOR Ahmad Ershadi 4 AUTHOR Mohsen Arbabi 5 AUTHOR Abbas Doroodgar 6 AUTHOR Mohsen Jafarpour 7 AUTHOR
OTHERS_CITABLE قدرت اندازه گیری پروتوپورفیرین اریتروسیت در تشخیص مسمومیت با سرب سابقه و هدف: با توجه به شیوع آلودگی با سرب و عدم وجود دستگاه جذب اتمی در همه آزمایشگاه ها و این که اندازه گیری سرب خون توسط دستگاه جذب اتمی فقط وضع حال افراد را نشان می دهد، این تحقق با هدف مقایسه میزان پروتوپورفیرین گلبول قرمز با میزان سرب سرم به منظور جایگزین روشی ساده، در دسترس و در عین حال دقیق برای تشخیص آلودگی با سرب بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های بابل در سال های 78-1375 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به روش کارآزمایی بالینی، از نوع تشخیصی بر روی 857 نفر صورت پذیرفت. نقطه برش مسمومیت سرب در روش پروتوپورفیرین اریتروسیت، 0.53 میکرومول در لیتر و نقطه برش مسمومیت با سرم به روش جذب اتمی که مطابق استاندارد به عمل آمد، برابر با 0.68 میکرومول در لیتر بود. میزان حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت (PPV) و منفی (NPV) هر یک از روش ها و همبستگی این دو روش محاسبه شد. یافته ها: تحقیق نشان داد که حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت (PPV) در روش اندازه گیری پروتوپورفیرین اریتروسیت به ترتیب برابر با 98%، 97% و 98% بود. در روش جذب اتمی حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت (PPV) و منفی (NPV) به ترتیب برابر با 74%، 68%، 69% و 72% بود. نتیجه گیری: اندازه گیری پروتوپورفیرین اریتروسیت به عنوان روشی برای ارزیابی به طور نسبی دقیق میزان آلودگی با سرب می تواند به عنوان روش جایگزین اندازه گیری سرب سرم به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی مورد استفاده قرار گیرد. این روش با توجه به سرعت عمل، ساده بودن، هزینه کم و قابل دسترس بودن و بویژه این که وضعیت آلودگی با سرب را در مدت طولانی نشان می دهد، برای بررسی میزان آلودگی با سرب توصیه می شود. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-414-fa.pdf 2001-01-15 48 53 سرب، پروتوپورفیرین اریتروسیت، اسپکتروفوتومتری جذب اتمی، اسپکتروفلورومتری Evaluation of erythrocyte Protoporphyrin for Lead poisoning detection History and Objectives: Lead poisoning is a major public hazard. Determination of lead in blood is expensive and time-consuming in recent leads poisoning exposures. Materials and Methods: We studied the relation between the concentration of lead in blood and erythrocyte protoporphyrin in blood in the 857 subjects. Blood lead concentration was measured by atomic absorption spectrometry. Cut off points was 0.68 micromol/L. Erythrocyte protoporphyrin was determined by spectrofluorometric procedure, cut off points was 0.53 micromol/L. We calculated the sensitivity, specificity, the positive predictive value and the negative predictive value and correlation for erythrocyte protoporphyrin and atomic absorption method. Results: Sensitivity, specificity, the positive predictive value and the negative predictive value for erythrocyte protoporphyrin method and atomic absorption method were 98%, 97%, 97%, 98% and 74%, 68%, 69% and 72% respectively. Conclusion: The present study describes application of a simple, sensitive and economical detection method of lead poisoning. The data indicate that the erythrocyte protoporphyrin value obtained by this method could be used as a screening test for lead poisoning. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-414-en.pdf 2001-01-15 48 53 Lead Erythrocyte protoporphyrin Atomic absorption Spectroflurometry D Qujeq 1 AUTHOR Ehsan Baghaie 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE میزان افسردگی و تعیین عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان طی سال تحصیلی 77-1376 سابقه و هدف: افسردگی یک بیماری شایع، ناتوان کننده و به طور بالقوه تهدید کننده زندگی است. شیوع کلی آن در جامعه حدود 15 تا 25 درصد می باشد و پژوهش های مختلف شیوع آن را بین دانشجویان از حدود 10 تا 64 درصد گزارش نموده اند. افسردگی می تواند موجب خودکشی، اعتیاد، اعتماد به نفس پایین و نتایج حاصل از آن، افت تحصیلی و در مجموع اختلال در عملکردهای مختلف شغلی، خانوادگی و اجتماعی شود که به طور مستقیم و غیر مستقیم هزینه های هنگفتی را به جامعه تحمیل نماید. نظر به اهمیت به دست آوردن شیوع افسردگی بین دانشجویان دانشگاه های مختلف جهت برنامه ریزی انواع پیشگیری ها، پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان افسردگی و تعیین عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان طی سال تحصیلی 77-76 انجام گرفت. مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی بود. تعداد نمونه های مورد پژوهش، 310 نفر برآورد گردید که به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه به کار رفته، شکل کوتاه آزمایش استاندارد beck بود. عوامل مرتبط شامل: جنس، رتبه تولد، بومی و غیر بومی بودن و رشته تحصیلی می باشد با آمارهای توصیفی ارایه گردید. یافته ها: در 307 فرد مورد بررسی، شیوع افسردگی 35.8% بود. بیشترین شیوع در دانشجویان دانشکده بهداشت به (42.3%) و کمترین شیوع مربوط به دانشکده پزشکی (28.4%) می باشد. افسردگی در دختران و پسران، رتبه، تولد، بومی و غیر بومی ها تفاوت چندانی نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر که بیانگر فراوانی افسردگی در بین دانشجویان است، باید تدابیری اتخاذ گردد تا استرس های فردی و محیطی دانشجویان کاهش یابد و با شناخت سریع و به موقع این اختلال از عواقب آن پیشگیری گردد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-415-fa.pdf 2001-01-15 54 58 افسردگی، عوامل مرتبط، دانشجویان Prevalence of depression and its contributing factors among Kashan medical university students History and Objectives: Depression is a debilitating factor in life. Its frequency is estimated to be around 15-20%. It’s prevalence among students groups were reported from 10 to 64%. Depression may lead to suicide, drug dependence, low self confidence and may lead to low school performance among students and it will have adverse effect directly and indirectly on the society as a whole. The present study was carried out in order to determine the prevalence of depression among university students in Kashan in 1996-1997. Materials and Methods: A descriptive study was carried out on 310 subjects. Individuals were selected on random basis. A short version of Beck standard questionnaire was given to each student. Personal records were collected. Results: From 307 individuals, the prevalence was 35.8%. Depression was most prevalent among health and hygiene students (42.3%) and the medical students had the lowest prevalence (28.4%). Depression was not related to gender and residency of students. Conclusion: Due to relative high prevalence of depression among students, preventive measures ought to be designed in order to reduce stressful situations. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-415-en.pdf 2001-01-15 54 58 Depression Contributing factors Students Khadije Sharifi sharifi_kh@kaums.ac.ir 1 AUTHOR Zahra Sooki 2 AUTHOR Zahra Khadem 3 AUTHOR Masoume Hosseinian 4 AUTHOR Zahra Tagharrobi 5 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تغییرات هیپوکسمی و هیپرکاپنی در هنگام روز و شب در بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه سابقه و هدف: هیپوکسمی شبانه در بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD) عارضه شایعی می باشد. از آنجایی که بروز هیپرتانسیون شریان ریوی، اریتمی های قلبی در این بیماران شایع می باشد، شناسایی و درمان هیپوکسمی شبانه از اهمیت بسزایی برخوردار است. این تحقیق به منظور بررسی تغییرات هیپوکسمی و هیپرکاپنی طی روز و شب در بیماران مبتلا به (COPD) مراجعه کننده به بخش داخلی بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1377 انجام گرفت. مواد و روش ها: تحقیق با روش توصیفی در 68 بیمار مبتلا به COPD صورت پذیرفت. در کلیه بیماران گازهای خون شریانی از شریان رادیال در وضعیت خوابیده در تحت شرایط استنشاق هوای اتاق در دو نوبت یکی هنگام روز و همچنین در شب بعد از ساعت 12 شب تعیین شد. میانگین PaO2 و PaCo2 در هنگام روز و شب و تغییرات میانگین PaO2 در درجات مختلف هیپرکاپنی معین گردید. یافته ها: در هنگام شب کاهش PaO2 و SaO2 و افزایش PaCo2 نسب به مقادیر روز قابل توجه بود (mmHg 13.9±62.2=PaO2 روز و 12.2±57.6=PaO2 شب، P<0.001) و 9±86%=SaO2 شب P<0.001 و (mmHg 7.5±46=PaCo2 روز، mmHg 8±47.6=PaCo2 شب، P<0.001) و 5.7±88%=SaO2 روز، میزان سقوط PaO2 در شب در مبتلایان با PaO260mmHg بیشتر بود (به ترتیب mmHg 12.7±7.4 و mmHg 7.6±1.4 و P=0.019)، در هر دو گروه از بیماران با PaCo2?45mmHg و PaCo2>45mmHg، میزان PaO2 روز و شب به ترتیب: mmHg 12.7±66.8 و mmHg 10.4±62.1 و mmHg 13.8±57.7 و mmHg 12.4±53.1 بود. میزان تغییر در هر دو گروه به ترتیب 6.97 و 85% می باشد. نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به COPD، پدیده هیپوکسمی و هیپرکاپنی در هنگام شب تشدید می یابد. میزان سقوط هیپوکسمی شبانه بستگی به مقدار آن در روز دارد. میزان سقوط هیپوکسمی نیز وابسته به شدت هیپرکاپنی می باشد. در بیماران COPD مبتلا به هیپرکاپنی و هیپوکسمی، تجویز اکسیژن در شب و اصلاح هیپوکسمی آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-416-fa.pdf 2001-01-15 59 67 گازهای خون شریانی، بیماری مزمن انسدادی ریه، هیپرکاپنی، هیپوکسمی شبانه Hypoxemic and hypercapnic changes during day and night in patients with chronic obstructive pulmonary disease History and Objectives: Nocturnal hypoxemia in patients with chronic obstructive pulmonary disease (COPD) is a frequent side effect. Because there is frequent occurrence pulmonary hypertension and cardiac arrhythmia in these patients, it is important to diagnose and treat nocturnal hypoxemia. In this research we investigated the changes of hypertension and hypoxemia during day and night in patients with COPD who were referred to the internal medicine ward of Shaheed Beheshti hospital in 1999. Materials and Methods: A descriptive study was conducted on 68 patients with COPD. Arterial blood gas measurement was performed from radial artery in supine position in duplicates in the day and at night. Mean PaO2 and PaCO2 during day and night and changes of mean PaO2 in different levels of hypercapnia were determined. Results: Night time decrease in PaO2 and SaO2 and increase in PaCO2 was significant compare to the day time values (Day: PaO2=62.2±13.9 mmHg, night: 57.6±12.2, P<0.001, day: SaO2=88±7.5%, night: SaO2=66±9%, P<0.001, day: PaCO2=46±7.5 mmHg, night: PaCO2=47.6±8 mmHg, P<0.001). The decrease in PaO2 during night in patients with PaO260 mmHg (7.4±12.7 mmHg, 1.4±7.6 mmHg, respectively, P=0.019). In patients with PaCO245 mmHg, PaO2 in the day and night were 66.8±12.7 mmHg, 62.1±10.4 mmHg, 57.7±13.8 mmHg, 53.1±12.4 mmHg respectively. The amount of changes in both groups was 6.97% and 7.85% respectively. Conclusion: Hypoxemic and hypercapnia are increased during night in patients with COPD. The amount decrease in nocturnal hypoxemia depends on its amount in the day. The amount of decrease in hypoxemia depends on the degree of hypercapnia. In patients with COPD, who has hypercapnia and hypoxemia, O2 delivery in the night and the improvement of hypoxemia is very important. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-416-en.pdf 2001-01-15 59 67 Hypercapnia Nocturnal hypoxemia Arterial blood gas Chronic obstructive pulmonary disease Ebrahim Razi razi_e@kaums.ac.ir 1 AUTHOR Sayed Gholam Abbas Mousavi 2 AUTHOR Hossein Sharifi 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی نتایج آنالیز و کشت ادرار در بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی کاشان در سال 1377 سابقه و هدف: با توجه به اهمیت عفونت های مجاری ادراری و عوارض حاصل از آن و نیز گزارش های مختلف از عفونت های مجاری ادراری و نتایج متفاوت آنالیز و کشت ادرار، این تحقیق در آزمایشگاه مرکزی کاشان انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه یک بررسی توصیفی است که به صورت سرشماری در 505 بیمار مشکوک به عفونت های مجاری ادراری مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی کاشان که جهت انجام آزمایش های کشت و کامل ادرار صورت پذیرفت. یافته ها: از 505 نمونه ادرار مورد برسی، 127 نمونه (25.1%) دارای کشت ادرار مثبت بودند که از این تعداد 115 نفر (90.6%) زن و 12 نفر (9.4%) مرد بودند. شایع ترین ارگانیسم رشد یافته به ترتیب اشریشیاکلی با 98 مورد (77.2%) و استافیلوکوک کوآگولاز منفی با 22 مورد (17.3%) بود. پروتئوس با 4 مورد (3.1%)، کلبسیلا با 2 مورد (1.6%) و پسودوموناس با یک مورد (0.8%) در مرتبه های بعدی قرار داشتند. از 127 بیمار دارای کشت مثبت، 81 نفر (63.8%) دارای باکتری در لام مستقیم، 70 نفر (55.1%) دارای پیوری و 43 نفر (33.9%) دارای آزمایش نیتریت مثبت بودند و 41 نفر (32.3%) دارای هر سه شاخص مثبت در آزمایش های کامل ادرار خون بودند. نتیجه گیری: آنالیز ادراری به تنهایی نمی تواند وجود عفونت ادراری را مشخص کند. بنابراین، انجام تحقیق بیشتر جهت توانایی آنالیز ادرار در تشخیص عفونت های ادراری توصیه می نماید. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-417-fa.pdf 2001-01-15 68 73 عفونت ادراری، کشت ادرار، آنالیز ادرار، پیوری، باکتری در لام مستقیم، آزمایش نیتریت Urine exam and culture in patients referred to the central pathobiology laboratory in Kashan History and Objectives: Due to importance of urinary tract infections (UTI) and its complications, the present study was performed on patients referred to the Central Pathobiology Laboratory in Kashan in the second half of 1999 to evaluate the urine exam and culture. Materials and Methods: A descriptive study was carried on patients with urinary tract infection referring to Central Laboratory. Urine samples were collected from mead stream urine (MSU). The samples were cultured on blood agar plates (BAP) and eosin methylene blue (EMB) agar in 37°C for 24 hours and after colony counting, bacterial colonies were diagnosed by culturing on differential biochemical media. Urine examinations were performed macroscopically and microscopically and the data were presented using descriptive statistical analysis. Results: Of 505 patients, 127 patients (25.1%) had positive urine culture, of which 90.6% and 9.4% were women and men respectively. E.coli (77.2%), coagulase negative staphylococci (17.3%), proteus (3.2%), klebsiella (1.6%) and pseudomonas (0.8%) were the most prevalent microbial infection. From 127 positive culture tests, 63.8% had positive bacteria on direct smear examination, 55.1% had PMN and 53% had nitrate reduction positive test. Forty one (52%) patients were positive for bacteria, PMN cells and nitrate reduction positive in their urine. Conclusion: Urine analysis cannot detect the urinary tract infections without culturing. Further analytical study is recommended to determine the importance of urine analysis in detecting the urinary tract infections. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-417-en.pdf 2001-01-15 68 73 Urinary tract infection Direct smear Urine culture Gholam Reza Shajari shajari_gh@kaums.ac.ir 1 AUTHOR Sayed Gholam Abbas Mousavi 2 AUTHOR Ahmad Khorshidi 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه روش های مختلف کشت و رنگ آمیزی در تشخیص قارچ ها سابقه و هدف: به طور کلی تشخیص عفونت های قارچی به روش های مختلف کشت و رنگ آمیزی انجام می گیرد، به همین منظور این پژوهش جهت مقایسه روش های مختلف کشت و رنگ آمیزی در تشخیص قارچ ها صورت پذیرفت. مواد و روش ها: تحقیق بر روی 10 گونه از قارچهای ساپروفیت (فرصت طلب)، درماتوفیت و مخمر که اغلب از عوامل شایع بیماری های قارچی می باشند، با استفاده از رنگ آمیزی های لاکتوفنل تعیین شده بود، به روش توصیفی در آزمایشگاه قارچ شناسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان طی سال 1373 به عمل آمد. برای کشت روی لام قارچ ها از محیط های واتر آگار، سابرو دکستروز آگار، میکوبیوتیک آگار، کودن میل آگار و نوترینت آگار و با روش های ریدل، میکرو اسلاید، چاهکی، چسب اسکاچ و روش اصلاح شده واتر آگار مورد بررسی قرار گرفت. لامل های تهیه شده مذکور به طریقه گرم، گیمسا، رایت گیمسا، کاینیون اسید فاست، متیلن بلو، رایت، آکریدین، کالکوفلورسفید، کونگو قرمز، پریودیک اسید شیف (PAS) و لاکتوفنل کاتن بلو رنگ آمیزی و با یکدیگر مقایسه شد. یافته ها: تحقیق نشان داد عوامل قارچی سپه دونیوم، تریکوتسیوم، میکروسپوروم ژیپسئوم، کاندیدا آلبیکانس، آسپرژیلوس و ریزوپوس در روش اصلاح شده واتر آگار و میکرو اسلاید رشد بیشتری نسبت به سایر روش ها داشتند. در مورد اپیدرموفیتون فلوکوزوم روش اصلاح شده واتر آگار و در مورد تریکوفیتون منتاگروفیتیس روش ریدل مناسب تر بودند. در روش اصلاح شده گرم کاندیدا آلبیکانس، میکروسپوروم ژیپسئوم، اپیدرموفیتون فلوکوزوم، تریکوفیتون منتاگروفیتیس، نوکاردیا و اکتینومایس، در روش گیمسا سپه دونیوم، تریکوتسیوم، میکروسپوروم ژیپسئوم، کاندیدا آلبیکانس، آسپرژیلوس، نوکاردیا و ریزوپوس، در روش اصلاح شده کاینیون اسید فاست نوکاردیا، در روش متیلن بلو کلیه قارچ ها رنگ پذیری متوسط، در رنگ آمیزی رایت کاندیدا آلبیکانس، در روش PAS کاندیدا آلبیکانس و آسپرژیلوس، در روش آکریدین نارنجی و روش کونگو قرمز کاندیدا آلبیکانس، اپیدرموفیتون فلوکوزوم بیشترین رنگ پذیری را داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل، روش های رنگ آمیزی گرم و گیمسا به عنوان بهترین روش رنگ آمیزی و کشت به روش اصلاح شده واتر آگار به عنوان روش های انتخابی در تشخیص عفونت های قارچی تعیین گردید. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-418-fa.pdf 2001-01-15 74 82 گرم، گیمسا، واتر آگار، کاینیون اسید فاست، رایت Comparison of different culture and smear preparation in detection of mycologic History and Objectives: Due to the prevalence and importance of diagnosis of fungi in Iran and considering the difficulties and the economic cost of providing different stains and culture media, the present study was undertaken. Materials and Methods: A descriptive study on 10 strains of fungi including opportunistic, dermatophytes and yeast were performed. The effects of culture media and staining techniques were studied on the modified water agar, saboraud’s agar, mycobiotic agar, corn meal agar, nutrient agar with methods of Riddle, Microslide, Hole making, Scotch tape, Gram, Giemsa, Wright Giemsa, PAS, Wright, Lactophenole catton blue, Kinyoun’s acid fast, Methylene blue, Calcofour white, Congo red and Acridine organ. Results: The present study showed that Sepedonium, Trichotheclum, Microsporum gypseum, Candida albicans, Aspergillus fungi were etiologic agents in the modified water agar and in the microslide, epidermophyton fluccosum modified water agar and Trichophyton mentagrophyton in Riddle method were grown better than other procedures. Conclusion: Due to the results of the present study, both Gram and Giemsa stains were better than other staining techniques and water agar is selective medium for better identification of fungi. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-418-en.pdf 2001-01-15 74 82 Culture Fungi Procedures Staining Shahla Shadzi 1 AUTHOR Safar Ali Talari 2 AUTHOR Mostafa Chadeganipour 3 AUTHOR Hadi Samsam Shariat 4 AUTHOR Javaher Chaabavi Zadeh 5 AUTHOR Javad Hashemi 6 AUTHOR
OTHERS_CITABLE اپیدمیولوژی عفونت ادراری کودکان بستری در بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال های 77-1374 سابقه و هدف: عفونت ادراری یکی از بیماری های شایع کودکان بوده که تشخیص و درمان زودرس آن اهمیت دارد و از شاخص های مهم تشخیص آن U/A و آنالیز ادرار از نظر وجود لکوسیت است. این تحقیق در مورد رابطه بین تعداد لکوسیت ادراری با شدت عفونت دستگاه ادراری و میزان تب به عنوان شاخصی از شدت علایم بالینی و میزان ESR به عنوان شاخصی از شدت علایم آزمایشگاهی در بیماران مبتلا به عفونت ادراری بر روی کودکان بستری در بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال های 77-1374 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر با روش مطالعه داده های موجود بر روی بیمارانی که با تشخیص قطعی عفونت ادراری بستری بودند، صورت پذیرفت. خصوصیات بیماران شامل سن، جنس، میزان درجه حرارت، لکوسیت ادرار و ESR از پرونده استخراج و در فرم اطلاعاتی ثبت گردید و داده های فرم، به خصوص میزان همبستگی بین لکوسیت ادرار با میزان ESR و تب مشخص شد. یافته ها: از 117 کودک مورد بررسی، 105 نفر (89.7%) دختر و 12 نفر (10.3%) پسر بودند. چهل و دو درصد افراد مورد بررسی در گروه سنی 5-1 سال، 30% کمتر از یک سال و 28% بقیه بیشتر از 5 سال سن داشتند. دختران در سن کمتر از یک سال 26.5% و پسران 3.4% را تشکیل می دادند و دختران در گروه سنی بالای 5 سال فقط 5% بودند. در مورد میزان همبستگی لکوسیت ادرار و ESR در مبتلایان به عفونت ادراری هیچ گونه همبستگی دیده نشد. همچنین همبستگی بین میزان تب بیماران با لکوسیت ادرار بسیار کم بود. نتیجه گیری: عفونت ادراری اغلب با افزایش تعداد لکوسیت ادرار و علایم بالینی و آزمایشگاهی افزایش تب و ESR همراه است و با توجه به این که U/A حاوی لکوسیت زیاد نیست، درمان به صورت ساده اجرا می گردد و شدت بیماری را باید با وجود آزمایش های ESR و U/C ارزیابی نمود و چون تاکنون مطالعه دیگری بر روی این بیماران به عمل نیامده است و با توجه به شیوع زیاد این بیماری باید بررسی با حجم وسیع تر نمونه در جای دیگری انجام گیرد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-419-fa.pdf 2001-01-15 83 88 عفونت ادراری، آنالیز ادرار، لکوسیت Epidemiology of urinary tract infection at the pediatric section of Shahid Beheshti Hospital of Kashan History and Objectives: Urinary tract infection is one of the most prevalent among children. Its diagnosis and treatment is very important. Urine analysis and leukocyte detection is the corner stone on the detection of urinary tract infection. The present study was carried out to find a relationship between the number of urinary leukocytes and the extent of infection (High temperature, high ESR) in Shaheed Beheshti hospital in 1994-1995. Materials and Methods: The present study was carried out on existing data from hospital records on patients with diagnosis of urinary tract infection. Personal records, leukocyte count, ESR body temperature was recorded. Results: From 117 children (105 girls, 12 boys), 42% were in the age group of 1-5 years, 30% were under the age of one and 28% were above the age of five. There were no correlation between leukocyte count and ESR and leukocyte count and body temperature among patients with urinary tract infection. Conclusion: Urinary tract infection is usually is accompanied with elevated leukocyte count, high ESR value and augmented body temperature. Since urine analysis with low leukocyte count dose not require extensive treatment and since ESR and urine culture is more informative in the assessment of the disease, further research is needed to require. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-419-en.pdf 2001-01-15 83 88 Urinary tract infection Urine analysis Leukocyte Mohamamd Reza Sharif sharif_m@kaums.ac.ir 1 AUTHOR Javad Verdi 2 AUTHOR Masoume Hosseinian 3 AUTHOR Ali Reza Sharif 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه تجویز داخل وریدی محلول های هماکسل و رینگر در پیش گیری از افت فشارخون طی بیحسی نخاعی سابقه و هدف: افت فشار خون طی بی حسی نخاعی از عوارض شایع و شناخته شده این روش می باشد. با توجه به گزارش های متعدد از موفقیت پیشگیری کننده هماکسل و به منظور مقایسه تجویز داخل وریدی محلول های کلوئیدی و کریستالوئیدی (هماکسل و رینگر) در پیش گیری از افت فشار خون طی بی حسی نخاعی، این تحقیق در بیمارستان فاطمیه همدان طی سال های 1376-77 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش به روش کارآزمایی بالینی بر روی 100 بیماری که جهت بستن لوله های رحمی پس از زایمان، با بی حسی نخاعی مراجعه نمودند، صورت پذیرفت. قبل از بی حسی میزان ضربان قلب، فشار شریانی ثبت و کلیه بیماران بیحسی نخاعی دریافت و بعد به طور تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم گردیدند. در گروه تجربی 15 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم هماکسل و در گروه شاهد حجم مساوی رینگر از طریق ورید تجویز گردید و در دقایق 1، 5، 10، 15 و 30 تغییرات ضربان قلب، فشار شریانی و نیز نیاز به مصرف رینگر و نیاز به دوز افدرین بررسی و ثبت شد. یافته ها: از 100 بیمار مورد مطالعه در دو گروه 50 نفری، بیماران به لحاظ سن و مدت جراحی مشابه بوده و کاهش ضربان قلب در گروه هماکسل کمتر از گروه رینگر و متوسط فشار شریانی در گروه رینگر 87 و در گروه هماکسل 101 بود، میزان نیاز به رینگر در گروه رینگر 80% و در گروه هماکسل 8 درصد (P<0.005) و نیاز به افدرین در گروه های مذکور به ترتیب 60 و 8 درصد بود (P<0.0005). نتیجه گیری: در بیماران با خطر بالا (بیماران قلبی ریوی-بیماران کلیوی) می توان از محلول های کلوئیدی با حجم کمتر برای جلوگیری از افت فشار خون طی بی حسی نخاعی استفاده کرد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-420-fa.pdf 2001-01-15 89 94 بی حسی نخاعی، کریستالوئید، کلوئید، کم فشاری خون Comparison of Hemaccel and Ringer intravenous infusion on prevention of hypotension in spinal anesthesia History and Objectives: Hypotension during spinal anesthesia is a common complication and can cause sever morbidity and mortality. Due to repeated reports positive preventive effect of hemaccel and in order to compare the effect of colloidal and crystalloid intravenous infusion of hemaccel and Ringer solution and on prevention of hypotension during spinal anesthesia, the present study was carried out on patients referred to the Fatemieh hospital in the city of Hamedan. Materials and Methods: A clinical trials was carried out on 100 patients who were scheduled for post partum tubal ligation with spinal anesthesia. Before anesthesia, heart beet and arterial blood pressure were recorded for all patients. All patients received spinal anesthesia and were randomly divided into two control and case groups. Hemaccel and Ringer (15 ml/Kg) were administered by venous perfusion to case and control, groups respectively. At 1, 5, 10, 15, 30 minutes intervals changes in heart beet and arterial blood pressure and further infusion of Ringer solution and infusion of ephedrine was recorded. Results: 100 patients were equally divided into two groups and were matched for age and duration of surgery. Reduction in heartbeat was less in the case group compare to the control group and arterial blood pressure was 101 and 87 in the case and control group respectively. Need for Ringer solution was 8% and 80% in the case and control groups (P<0.005) and ephedrine requirement was 8% and 60% in the case and control groups respectively (P<0.0005). Conclusion: In high-risk patients (Renal and cardiopulmonary patients), administration of low volume colloidal solution for the prevention of hypotension in the spinal anesthesia is recommended. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-420-en.pdf 2001-01-15 89 94 Spinal anesthesia Crystalloid Colloid Hypotension Ebrahim Khoshraftar 1 AUTHOR Farhad Moazami 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی ارتباط بین دیالیز و میزان اضطراب سابقه و هدف: با توجه به شیوع و روند رو به افزایش بیماران دیالیزی و گزارش های مبنی بر اضطراب در این بیماران و نواقصی که در تحقیقات به عمل آمده وجود داشته و عدم اطلاع از وضعیت آن در کشور و به منظور تعیین رابطه اضطراب و دیالیز، این تحقیق در مرکز درمانی امام حسین (ع) و مرکز دیالیز سوده اسلام شهر در سال 1379 انجام گرفت. مواد و روش ها: تحقیق به روش مقطعی (Cross sectional) صورت پذیرفت. بیماران گروه مورد کسانی بودند که حداقل یک سال تحت همودیالیز بوده و موافقت خود را برای همکاری با طرح اعلام داشتند. گروه شاهد آن ها افرادی بودند که همزمان در همان مراکز حضور داشته و مبتلا به بیماری نبودند و به لحاظ سن، جنس و وضعیت تاهل مشابه افراد گروه مورد بودند. میزان اضطراب مطابق آزمون اضطرابی همیلتون، توسط دستیار روانپزشکی و تحت نظارت متخصص روانپزشکی، به عمل آمد. یافته ها: تحقیق بر روی 54 نفر گروه شاهد و 51 نفر گروه مبتلا انجام گرفت. در گروه شاهد درجه اضطراب براساس آزمون اضطرابی همیلتون 2.4±3.4 و در گروه بیماران 8.2±24.9 بود. یافته ها در دو گروه با آزمون آماری Kruskall-wallis مورد ارزیابی قرار گرفت که بیانگر معنی دار بودن میزان اضطراب در گروه بیماران نسبت به گروه شاهد است. نتیجه گیری: دیالیز در بروز اضطراب موثر است. علت اضطراب در بیماران دیالیزی چیست؟ و نیز تعیین تاثیر خدمات روانپزشکی و نفرولوژی بر هزینه، سیر بیماری و درمان بیماران دیالیزی نیازمند پژوهش های بیشتر است که انجام آن توصیه می گردد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-421-fa.pdf 2001-01-15 95 98 اضطراب، دیالیز، نارسایی مزمن کلیه Anxiety and dialysis History and Objectives: Due to high prevalence and increasing number of dialysis patients and several reports of anxiety among patients and conflicting recent report, the present study was performed on patients referred to the Sodeh Dialysis Unit of Imam Hossein hospital of Islam-shahr in 2000 in order to determine the extent of anxiety-dialysis relationship. Materials and Methods: A cross-sectional study was carried out. All patients were at least receiving one year of dialysis treatment. Control group was selected from healthy volunteers. Age, sex and marital status were matched between control and case groups. The anxiety rate was evaluated by a psychiatric assistant, under the supervision of psychiatrist, using Hamilton Anxiety Test. Results: The study was conducted on 54 control and 51 case group. The anxiety scale in control and case groups were 34±2.4 and 24.9±8.2 respectively. The results in two groups were analyzed by Kruskal-Wallis statistical method, showing that the rate was significantly higher in patients. Dialysis could be of importance in provoking anxiety. Conclusion: Finding the cause of anxiety in dialyzed patients and also determining the effect of shared psychiatric and nephrologic services on cost, course of disease and treatment of patients, deserves more research. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-421-en.pdf 2001-01-15 95 98 Anxiety Dialysis Chronic renal failure Ali Reza Zahirodin 1 AUTHOR sayed Mahdi Samimi Ardestani 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تاثیر بلئومایسین با روش تاتویینگ بر زگیل های مقاوم به درمان سابقه و هدف: بلئومایسین داروی انتخابی برای درمان زگیل بوده و تاثیر آن از 37 تا 99 درصد گزارش شده است و با توجه به گزارش ها در مورد موفقیت بیشتر روش جدید مصرف دارو و به منظور تعیین تاثیر بلئومایسین با روش تاتویینگ بر زگیل های مقاوم به درمان، این تحقیق بر روی مراجعه کنندگان به بیمارستان های الزهرا و علی اصغر اصفهان طی سال های 77-1376 انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر روی 66 بیمار مبتلا به انواع مختلف زگیل مقاوم به درمان صورت پذیرفت. پس از بی حسی موضعی، بلئومایسین با غلظت میلی گرم در سی سی بر سطح ضایعه چکانده و به روش MPT مایع به داخل زگیل وارد شد. این درمان با فواصل یک ماهه و در صورت عدم بهبودی حداکثر تا 4 بار تکرار گردید. یافته ها: تعداد 11 بیمار مراجعه ننموده و یا پیگیری کامل نداشتند و تحقیق بر روی 55 نفر با 158 زگیل انجام گرفت که 70.9% بیماران درمان کامل، 12.7% درمان نسبی و 16.4% افراد عدم درمان داشتند. از زگیل های مورد مطالعه، 83.5% به درمان پاسخ دادند که از 91.8% (زگیل معمولی) تا 50% زگیل موزاییک بوده و 21% در جلسه اول و 62% بیماران در جلسات اول و دوم پاسخ درمان دادند در 7.5% از زگیل های درمان شده، عود مشاهده گردید. عارضه از مصرف دارو وجود نداشت. نتیجه گیری: استفاده از بلئومایسین به روش تاتویینگ را با توجه به نتایج درمان خوب و بدون عارضه برای درمان زگیل های مقاوم به درمان توصیه کرده و نیز تحقیق برای بررسی موارد مقاوم به این دارو پیشنهاد می گردد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-422-fa.pdf 2001-01-15 99 104 زگیل، بلئومایسین، تاتویینگ، آنتی بیوتیک Multiple puncture technique of Bleomycin therapy for recalcitrant warts History and Objectives: Intralesional bleomycin therapy is an effective method for treatment of intractable warts. Diverse concentration of drugs by different methods and protocols are applied and various degrees of success rates have been achieved. In the present study, we have used a new technique of bleomycin injection to treat recalcitrant warts by multiple puncture technique (MPT). Materials and Methods: Following local anesthesia with 1% lidocaine on 158 warts in 55 patients with recalcitrant common, palmar, periungual, subungual, plantar and mosaic warts. Bleomycin solution (1 mg/ml) was dropped on the surface of the wart and picked into the wart by insulin syringe (40 punctures/5 mm² surface area). The treatment was repeated on monthly basis until improvement was observed,. However treatment was repeated for maximum of four times. Results: A success rate of 83.5% was achieved ranging from 50% in mosaic warts to 91.8% in common warts, which compares with results of other studies. This technique is easily available and well tolerated with minimal or no complication. Conclusion: Due to success rate, availability and minimal complication and relapse, intralesional bleomycin therapy by MPT is an effective useful, safe and generally well tolerated treatment of recalcitrant warts especially periungual, palmar, subungual plantar and mosaic sites. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-422-en.pdf 2001-01-15 99 104 Wart Bleomycin Multiple puncture technique Fariba Iraji 1 AUTHOR Mohamamd Reza Rais Zadeh 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی مسمومیت خونی در ساکنین آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک در سال 1377 سابقه و هدف: با توجه به میزان بالای مرگ سالمندان به علت سپسیس (مسمومیت خونی)، تشخیص بموقع و درمان مناسب می تواند بیماران را از خطر مرگ نجات دهد. از این رو به منظور، تعیین میزان و نوع باکتری های ایجاد کننده سپسیس و مقاومت دارویی آن ها، این بررسی در آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک در سال 1377 انجام گرفت. مواد و روش ها: این تحقیق با روش توصیفی در بیماران مبتلا به سپسیس (به تشخیص پزشک) صورت پذیرفت. از 1500 ساکن آسایشگاه، نمونه برداری از خون 124 بیمار مشکوک به سپسیس به عمل آمد. نوع باکتری با روش های استاندارد باکتری شناسی شناسایی و مقاومت دارویی آن ها نسبت به آنتی بیوتیک های متداول با آنتی بیوگرام مشخص گردید. یافته ها: در زمان مورد بررسی، 32.2% از بیماران را مردان و 67.8% را زنان تشکیل می دادند. از 20 بیمار (16.2%)، باکتری های استافیلوکوک کواگولاز منفی، استافیلوکوک اوروئوس، اشریشیاکلی، استرپتوکوک پایوژنز و کلبسیلا به دست آمد. باکتری های گرم مثبت به ترتیب به آنتی بیوتیک های فوماتیدین (77%)، سیپروفلوکساسین (75%) و سفازولین (74.5%) مقاوم و به کوتریموکسازول (82%)، جنتامایسین (80%) و آمیکاسین (78.5%) حساس بودند. باکتری های گرم منفی به ترتیب به سفازولین (61.5%)، سفالوتین (52%) و آمیکاسین (37.7%) مقاوم و به کوتریموکسازول (95%)، تتراسیکلین (885)، فوماتیدین (79.5%) و جنتامایسین (79.5%) حساس بودند. نتیجه گیری: میزان شیوع سپسیس در سالمندان و مددجویان کهریزک چندان بالا نبود و این امر احتمالا به علت رعایت بهداشت و تسهیلات مناسب در آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک می باشد. تحقیقات مشابه در شهرهای مختلف شور جهت تعیین نوع باکتری های بوجود آورنده سپسیس و مقاومت دارویی آن ها پیشنهاد می گردد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-423-fa.pdf 2001-01-15 105 109 سپسیس، سپتی سمی، سالمندان، آنتی بیوتیک Prevalence of sepsis among elderly and handicap residence of Kahrizak History and Objectives: Since sepsis has a high mortality rate in all elderly and handicap population, specially at nursing homes, the present study was performed in order to identify the prevalence of sepsis. Materials and Methods: A descriptive study was done. Blood samples were collected from 124 residents of Kahrizak Nursing House. After identification of isolated bacteria by standard methods, antibiogram test were performed to determine the sensitivity or resistance of bacteria to common antibiotics. Sex and age of subjects were recorded. Results: Of 124 subjects (32.2% male, 67.8% female), 16.2% had sepsis. The isolated bacteria were coagulase negative staphylococci, staph.aureus, E.coli, Strep.pyrogenes and Klebsiella. The gram-positive bacteria were resistant to famotidine (77%), ciprofloxacin (75%), cephazoline (74.5%) and sensitive to co-trimoxazole (82%), gentamycin (80%) and amikacin (78.5%). The gram-negative bacteria were resistant to cephazolin (61.5%), cephalothin (52%) and sensitive to co-trimoxazole (95%), tetracycline (88%), famotidine (79.5%) and gentamycin (79.5%). Conclusion: In the present study, the isolated bacteria were normal flora, so it should be emphasized the proper personal hygiene such as hand washings to control infections. Antibiogram test is recommended for isolated bacteria. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-423-en.pdf 2001-01-15 105 109 Sepsis Nursing house residents Resistance Sensitive Jamile Nourozi 1 AUTHOR Ali Mir Jalili 2 AUTHOR Fateme Shakouri Someh 3 AUTHOR
CASE_STUDY معرفی یک مورد متاستاز سرطان پستان به سیستم اووه سابقه و هدف: متاستاز کارسینوم پستان به چشم دیررس می باشد و به ندرت دیده می شود. هدف این گزارش معرفی یک مورد متاستاز سرطان پستان، به سیستم اووه ارجاع شده از مراکز پزشکی، درمانی شهدا در سال 1379 می باشد. معرفی مورد: خانم 45 ساله ای به علت تاری دید چشم راست مراجعه کرده است و یک توده کوروئیدال همراه دکولمان سروزی وسیع بر روی آن با گرفتاری سیستم اووه قدامی و گلوکوم نئوواسکولار در چشم راست او مشاهده می گردد که دال بر متاستاز از سرطان پستان به سیستم اووه قدامی و خلفی می باشد. نتیجه گیری: گرچه متاستازهای چشمی سرطان پستان دیررس هستند ولی همیشه باید در ضمن پیگیری این بیماران، با معاینه کامل چشمی و در صورت کدورت مدیا با سونوگرافی به دنبال ضایعات متاستاتیک گشت، زیرا با تشخیص زودرس و درمان مناسب، دید قابل برگشت می باشد. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-424-fa.pdf 2001-01-15 110 114 Breast carcinoma metastasis to Uveal Purpose: To report a uveal metastasis from infiltrative ductal carcinoma of breast. Case Report: A 45 year old woman with 9 year history of left breast ductal carcinoma and axillary lymph nodes involvement has found soft tissue are right eye uveal metastasis after 5 and 9 years respectively. Conclusion: Every patient with breast carcinoma should have complete eye examination at least every 6 months to find metastasis at early stages because visual loss could be prevented with suitable treatment. http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-424-en.pdf 2001-01-15 110 114 Jale Rajavi 1 AUTHOR Hashem Moezi Ghadim 2 AUTHOR