fa
jalali
1386
1
1
gregorian
2007
4
1
11
1
online
1
fulltext
fa
ساب کلونینگ ژن آنزیم گلوکوسربروزیداز موش سوری در وکتور لنتی ویرال و انتقال آن به رده سلولی HEK
Sub cloning of mouse mousculus glucocerebrosidase enzyme gene in lentiviral vector and transfer to HEK cell line
سابقه و هدف: ژندرمانی یکی از مهمترین شیوههای تحقیقات بالینی است که ارایهدهندهی روشهای جدیدی برای درمان نقصهای ژنتیکی میباشد. نقص ژنتیکی آنزیم گلوکوسربروزیداز ( Gba ) عامل بیماری گوشه بیش از بقیهی بیماریها در ژندرمانی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام این پروژه کلونینگ و انتقال ژن آنزیم گلوکوسربروزیداز توسط لنتی ویرال وکتور ارتقایافته به ردهی سلولهای HEK میباشد. مواد و روشها: مطالعه به روش تجربی و به منظور تولید و تکثیر cDNA ژن آنزیم گلوکوسربروزیداز به کمک پرایمرهای اختصاصی به روش PCR انجام گرفت و در وکتور غیر بیانکننده، کلون و ترادفیابی گردید. سپس ژن نوترکیب را در لنتی ویرال وکتور ارتقایافته دارای ژن گزارشگر GFP ساب کلون شد. پس از کشت سلولهای HEK وکتور نوترکیب لنتی ویرال به آنها منتقل شد و انتقال ژن Gba با استفاده از ژن گزارشگر GFP بررسی گردید. نتایج: تکثیر و کلونینگ ژن آنزیم گلوکوسربروزیداز با استفاده از آنزیمهای محدودگر تایید گردید. ترادفهای ژن Gba با ترادفهای گزارش شدهی آن کاملا تطبیق داشت. ساب کلونینگ ژن Gba در وکتور لنتی ویرال با استفاده از آنزیمهای محدودکنندهی مختلف تایید شد. انتقال ژن نوترکیب Gba توسط بیان ژن گزارشگر با استفاده از پروتئینهای فلورسنتی تایید گردید. نتیجهگیری: در این تحقیق بخشی از فرآیند پروتکل ژندرمانی با انتقال ژن آنزیم گلوکوسربروزیداز موش به سلولهای HEK توسط وکتور لنتی ویرال انجام گرفت.
Background: Gene therapy is an important technique in clinical research which offers new visions for the treatment of genetic deficiencies. Gaucher disease caused by genetic deficiency of glucocerebrosidase (Gba) enzyme has attracted special consideration in gene therapy. The aim of this project is cloning and transfering of glucocerebrosidase enzyme gene to HEK cell line by enhanced lentiviral vector. Materials and Methods: The cDNA of glucocerebrosidase enzyme gene was synthesized, amplified with specific primers by PCR methods, cloned in non-expressing vector and sequenced. The recombinant gene was subcloned in enhanced lentiviral vector by GFP reporter gene. After culturing the HEK cell line, the recombinant lentiviral vector was transferred to them and the transfer of Gba gene was examined by GFP reporter gene. Results: The amplification and cloning of glucocerebrosidase enzyme gene was confirmed by restrictive enzymes. The sequence of Gba gene was compared correctly by its reported sequence. Subcloning of Gba gene in lentiviral vector was confirmed by different restrictive enzymes. The transfer of Gba recombinant gene was confirmed by reporter gene with flurecent proteins. Conclusion: This project is a part of gene therapy protocol performed by the transferring of mouse glucocerebrosidase enzyme gene to HEK cells by lentiviral vector.
Gene therapy, Gen transfer, glucocerebrosidase
ژندرمانی، انتقال ژن، گلوکوسربروزیداز
1
7
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-52&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/27
1387/8/6
Homayou
Naderian
همایون
نادریان
Naderian_H@kaums.ac.ir
003194753284600435
003194753284600435
Yes
Bahram
Kazemi
بهرام
کاظمی
003194753284600436
003194753284600436
No
AF
De Vries
آنتوآن
دو وریس
003194753284600437
003194753284600437
No
fa
بررسی تاثیر میدازولام داخل نخاعی در کیفیت و طول دوره ی بیدردی سزارین
Assessing the effect of intrathecal midazolam in the quality and duration of analgesia in cesarean section
سابقه و هدف: یکی از شایعترین اعمال جراحی بیمارستانی در سراسر دنیا سزارین است که اغلب تحت بیحسی نخاعی انجام میگردد. این تحقیق جهت بررسی تاثیر افزودن میدازولام داخل نخاعی در کیفیت طول دوره بیدردی سزارین در بیمارستان معتضدی کرمانشاه در سال 85- 1384 انجام گرفت. مواد و روشها: مطالعه به روش کارآزمایی بالینی تصادفی و دوسوکور بر روی 124 زن سزارینی که به دو گروه تقسیم شدند، انجام شد. به 62 بیمار بوپیواکائین با سرم نمکی و به 62 بیمار بوپیواکایین با میدازولام، داخل نخاعی تزریق گردید. زمان شروع، بازگشت و پایان بیحسی، شدت درد قبل و بعد از عمل، نشانههای حیاتی، زمان درخواست اولین مسکن و عوارض در دو گروه تعیین گردید. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای t مستقل، c 2 ، من ویتنی و فیشر استفاده شد. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد، طول مدت بیدردی از 19/55 ± 18/142 دقیقه در گروه کنترل به 33/77 ± 06/178 دقیقه در گروه تجربی افزایش معنیدار (02/0 p< ) و شدت درد در دقیقه 15 پس از عمل از 32/1 ± 21/1 به 11/1 ± 45/0 و در دقیقه 120 پس از عمل از 1/2 ± 97/4 به 64/1 ± 2 کاهش معنیدار داشته است (007/0 p< ) و بیحسی 052/0 ± 72/1 دقیقه سریعتر شروع شده است. اضافه کردن میدازولام داخل نخاعی موجب تغییر نشانههای حیاتی نگردید. میزان تهوع و استفراغ با میدازولام افزایش یافت. نتیجهگیری: چنانچه در مطالعات وسیعتر عدم افزایش تهوع و استفراغ به دنبال استفاده از میدازولام مشاهده شود شاید بتوان در بیماران سزارینی میدازولام داخل نخاعی را به عنوان یک داروی مناسب برای کاهش درد و افزایش طول مدت بیدردی به همراه بوپیواکائین به کار برد.
Background: Cesarean Section (C/S) is one of the most common surgical procedures in the world for which intrathecal anesthesia is a method of choice. This study was carried out to evaluate the effect of Midazolam in quality and duration of analgesia in S/C. Material and Methods: This was a double blind randomized trial study in which 124 women with C/S were divided into 2 groups. In the first group Bupivacain plus normal saline was used (control group) and in the second one Bupivacain plus intrathecal Midazolam was injected (interventional group). The beginning and the end of sensation block, severity of pain before and after operation, vital signs (V/S), time of requesting the first analgesic and morbidity in both groups were evaluated and recorded. Independent t-test, k 2, Mann-Withny and Fisher exact test were used to analyze the data. Results: This study showed that the duration of analgesia, 142.18 ± 55.19 minutes (M) in the control group and 178.06 ± 77.33 M in the case group, was significantly different. The severity of pain 15 M after operation was 1.21 ± 1.32 in the control group and 0.45 ± 1.11 in the intervention group. 120 M after operation it was 4.97 ± 2.1 in control group and 2 ± 1.64 in the intervention group representing a significant reduction in pain perception (p<0.007). Sensory block started 1.72 ± 0.052 M faster in the intervention group. Vital sign changes were not significantly different between the two groups. Nausea and vomiting were more frequent in the interventional group. Conclusion: Intrathecal Midazolam plus Bupivacain is a suitable drug to decrease pain and increase the duration of analgesia in C/S.
Midazolam, Spinal Anesthesia, Quality of analgesia, Cesarean
میدازولام، بی حسی نخاعی، کیفیت بیدردی، طول دوره بیدردی
8
12
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-53&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/27
1387/8/6
Sayed Mostafa
Sharifi
سید مصطفی
شریفی
003194753284600438
003194753284600438
No
Zahra
Sooki
زهرا
سوکی
soki_z@kaums.ac.ir
003194753284600439
003194753284600439
Yes
Khosro
Farhadi
خسرو
فرهادی
003194753284600440
003194753284600440
No
Ali
Karbasforushan
علی
کرباس فروشان
003194753284600441
003194753284600441
No
fa
مقایسه بقا و تکوین فولیکولهای پرهآنترال جدا شده از تخمدان انجماد شیشهای شده موش سوری با تخمدان تازه در محیط کشت
Comparison of in vitro culture of preantral follicle isolated from vitrified-warmed mouse ovaries with fresh follicles in culture media
سابقه و هدف: یکی از روشهای نگهداری بافت تخمدانی به منظور حفظ قدرت باروری، انجماد شیشهای است که روشی ساده و فوق سریع است. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی رشد و بقای فولیکولهای پرهآنترال جدا شده از تخمدان انجماد شیشهای شده موش سوری در محیط کشت و مقایسه آن با تخمدان تازه بود. مواد و روشها: این تحقیق به روش تجربی بر روی 20 موش مادهی سوری 14روزه، نژاد NMRI انجام شد. یک تخمدان به روش انجماد شیشهای با استفاده از ضد یخ اتیلن گلیکول، فایکول و ساکارز ( EGFS40 )، منجمد و پس از یک هفته نگهداری در نیتروژن مایع، با روش سریع و با به کارگیری غلظتهای نزولی ساکارز ذوب و شستشو شد. تخمدان دیگر به عنوان گروه شاهد تازه در نظر گرفته شد. فولیکولهای پرهآنترال با قطر 130-100 میکرون به روش مکانیکی از گروه تخمدان انجمادی و همچنین گروه شاهد تازه جدا و سپس به مدت 10 روز کشت داده شدند. محیط مورد استفاده α-MEM حاوی 5% FBS ، mIU/ml 100 rFSH ، ITS یک درصد، ng/ml 20 mrEGF و آنتیبیوتیک پنیسیلین IU/ml 100 و استرپتومایسین µg/ml 100 بود. قطر فولیکولها با آزمون t و میزان بقا و تشکیل حفرهی آنتروم با آزمون c 2 مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج: فولیکولهای پرهآنترال جدا شده از تخمدان منجمد ـ ذوب شده مشابه گروه تازه در محیط کشت زنده مانده و رشد کردند. میزان بقای فولیکولها در روز ششم کشت در گروه انجمادی 1/72% و در گروه تازه 6/78% بود. در روز دهم کشت این اعداد به ترتیب 9/66% و 6/72% بود. تشکیل حفرهی آنتروم در فولیکولهای زندهی گروه انجمادی و گروه تازه 6/37% و 5/43% در روز دهم کشت مشاهده شد. میانگین قطر فولیکولها در گروه تازه و گروه انجمادی در روز دوم کشت به ترتیب 23/11 ± 11/158 و35/8 ± 48/155 و در روز چهارم کشت 87/9 ± 56/201 و 46/8 ± 42/193 بود. بین دو گروه در هیچکدام از متغیرهای مورد بررسی، اختلاف معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که فولیکولهای پرهآنترال جدا شده از تخمدان انجماد شیشهای شده میتوانند مشابه تخمدان تازه در محیط کشت زنده باقی مانده، رشد کرده و تشکیل حفره آنتروم دهند.
Background: Vitrification is a simple and ultra rapid technique for the conservation of fertility. In this study, we compare the in vitro development of preantral follicles obtained from fresh specimens with vitrified- warmed mouse ovaries.Materials and Methods: This experimental study was carried out on 20, 14-day-old female mice (NMRI). Ovaries were vitrified with a solution containing ethylene glycol, ficoll 70 and sucrose in PB1 (EGFS40) for 5 min, and transferred directly into liquid nitrogen and stored for one week. Fast warming was done by descending sucrose at room temperature. Preantral follicles with 100-130 µm in diameter were mechanically isolated from fresh and vitrified-warmed ovaries and cultured in α-minimum essential medium (α-MEM) supplemented with 5% fetal bovine serum (FBS), 100 mIU/ml rFSH, 1% ITS, and 20ng/ml mrEGF in vitro for 10 days. Diameter of follicle, and, survival rate and number of antral follicles in both groups were compared using t-test and chi-square test, respectively.Results: Isolated follicles from the vitrified and nonvitrified groups survived and grew in vitro culture. On the day 6 survival rates in the vitrified and fresh control groups were 72.1% and 78.6%, and, on the day 10, they were 66.9% and 72.6%, respectively. Follicle antrum formation was 37.5% in the vitrified group while it was 43.5% in the fresh group in the 10th day. On the day 2, the mean diameters of fresh and vitrified follicles were 158.11 ± 11.23 and 155.48 ± 8.35 and on the day 4, they were 201.56 ± 9.87 and 193.42 ± 8.46, respectively. There was no significant difference between the control and vitrified groups in these variables (p>0.05).Conclusion: Taken together, cryopreservation of the ovary by vitrification seems to be a promising method to preserve ovarian follicles.
Vitrification, Ovary, In vitro, Follicle, Mice
انجماد شیشهای، تخمدان، محیط کشت، فولیکول، موش سوری
13
19
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-54&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Tahereh
Mazoochi
طاهره
مازوچی
003194753284600442
003194753284600442
No
Mogdeh
Salehnia
Tarbiat Modares University
مژده
صالح نیا
mogdeh@dr.com
003194753284600443
003194753284600443
Yes
دانشگاه تربیت مدرس تهران
Mojtaba
Rezazadeh Valojerdi
مجتبی
رضازاده
003194753284600444
003194753284600444
No
Sayed Javad
Mowla
سید جواد
مولی
003194753284600445
003194753284600445
No
Ibrahim
Hajizadeh
ابراهیم
حاجی زاده
003194753284600446
003194753284600446
No
fa
تاثیر قرص سیر بر قند خون بیماران دیابتی نوع 2
Effect of garlic on blood sugar in patients with type 2 diabetes mellitus
سابقه و هدف: با توجه به فراوانی بالای دیابت نوع دو و روشهای مختلف درمانی برای آن، نیز اثرات متفاوت سیر به عنوان گیاه خوراکی که به وفور یافت میشود بر روی قند خون و مشخص نبودن میزان اثر آن، این تحقیق با هدف تعیین میزان تاثیر سیر بر قند خون بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه به روش تجربی ( Randomized Clinical Trial ) که بر روی 60 بیمار دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده که از مرکز دیابت کاشان انتخاب شدند، 30 بیمار 2 قرص سیر سه بار تولید شرکت داروسازی اصفهان در روز مصرف کردند (هر قرص حاوی 400 میلیگرم پودر سیر خشک و بیش از 1000 میکروگرم Allicin بود) (گروه مورد). 30 بیمار قرص ویتامین B1 ، 300 میلیگرمی به مدت 3 ماه با ظاهری مشابه دریافت کردند (گروه شاهد). به هر دو گروه رژیم غذایی و ورزش یکسان داده شد و افرادی که رژیم غذایی و ورزش تجویز شده را حداقل به مدت سه ماه به طور مرتب رعایت کردند مطالعه و بقیه حذف شدند. در ابتدا و پایان مطالعه میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله اندازهگیری شدند و با کمک آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: سن بیماران دریافتکننده سیر 3 ± 3/46 و کنترل 10 ± 7/45 سال با 8/0 p< بود و دو گروه از نظر سن و جنس و سابقهی بیماری با هم تفاوت نداشتند و همگی دیابت نوع دو داشتند که به تازگی تشخیص داده شده بود. پس از 3 ماه سیر باعث کاهش معنیدار قند خون ناشتا ( mg/dl 5/49) در مقایسه با گروه کنترل شد (001/0 p £ ). همچنین سیر باعث کاهش معنیدار هموگلوبین گلیکوزیله (5/1%) در مقایسه با گروه کنترل شد (003/0 p £ ). ولی در گروه کنترل فقط میزان 2/0% هموگلوبین گلیکوزیله کاهش یافت و همچنین در گروه کنترل کاهش قند خون (5/0 p £ ) تفاوت معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری: سیر به طور معنیداری باعث کاهش میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله در مقایسه با گروه کنترل شد و میتواند به عنوان رژیم موثری در کنترل و درمان دیابت استفاده شود.
Background: Type 2 diabetes mellitus is one of the most common health problems. Garlic (Allium sativum) has been the focus of serious clinical attention because of its beneficial effects on the reduction of serum blood glucose. This study was designed to evaluate the effects of garlic on serum glucose level in patients with type 2 diabetes mellitus.Materials and Methods: This 3-month randomized and double blind clinical trial was conducted on 60 new cases of type 2 diabetes referred to diabetes center of Kashan. The effect of garlic on their blood sugar and HbA1C. was assessed Thirty patients were given 2 tablets of garlic 3 times per day (each tablet containing 400 mg dry garlic powder and over 1000 m g Allicin) and 30 patients (controls) received vitamin B1 tablets. Both groups were given the same diet and exercise programs. Before and after the treatment fasting blood sugar (FBS) and gelycated hemoglobin were measured and analyzed with t-test, Results: The mean age in the garlic and control groups was 46.3 ± 3 and 45.7 ± 10 years, respectively. There was no significant difference in age, sex, and other diseases between the two groups. After 3 months, the garlic-treated group showed a significant reduction (49.5 mg/dl) in FBS (P<0.001) when compared with the control group. The garlic-treated group also had a significant reduction (1.5%) in gelycated hemoglobin (P<0.003) compared with the control group.Conclusion: Garlic significantly reduced FBS and HbA1C in type 2 diabetic patients. Hence, it may be a candidate drug in the treatment of diabetes mellitus.
FBS, Garlic, HbA1c, Type 2 diabetes
سیر، دیابت نوع دو، هموگلوبین گلیکوزیله، قند خون ناشتا
20
25
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-55&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Sayed Alireza
Ebadi
سید علیرضا
عبادی
ebadi_AR@kaums.ac.ir
003194753284600447
003194753284600447
Yes
Elham
Rahimi Lenji
الهام
رحیمی لنجی
003194753284600448
003194753284600448
No
Mohsen
Taghadosi
محسن
تقدسی
003194753284600449
003194753284600449
No
Ahmad
Khorshidi
احمد
خورشیدی
003194753284600450
003194753284600450
No
Hossein
Akbari
حسین
اکبری
003194753284600451
003194753284600451
No
fa
بررسی رابطه طول مدت تماس اسپرم و سرویکس قبل از حاملگی با پرهاکلامپسی
Correlation between the duration of sperm exposure prior to pregnancy with preeclampsia
سابقه و هدف: پرهاکلامپسی یکی از عوامل اصلی منجر به فوت زنان باردار در سر تا سر جهان میباشد و بر اساس تئوری ناسازگاری ایمنی، ایجاد تحمل بر علیه آنتیژنهای پدر در اثر تماس طولانیمدت با اسپرم علیه پرهاکلامپسی محافظت میکند . با توجه به تناقضات موجود در این زمینه، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین ارتباط مدت تماس اسپرم با سرویکس قبل از حاملگی و میزان خطر پرهاکلامپسی در زنان باردار مراجعهکننده به زایشگاه دکتر شبیهخوانی کاشان در سال 13 85-1384 انجام شد. مواد و روشها: تحقیق از نوع موردی ـ شاهدی بر روی 150 مادر که دارای پرهاکلامپسی بودند (گروه مورد) و 150 مادر که فاقد پرهاکلامپسی بودند (گروه شاهد) انجام شد. تشخیص پرهاکلامپسی بر اساس وجود فشار خون میلیمتر جیوه یا بیشتر و پروتئینوری 1+ و یا بیشتر در نمونه ادرار تصادفی داده شد. نمونههای هر دو گروه به لحاظ سایر عوامل تاثیرگذار بر پرهاکلامپسی مشابه بودند. در هر دو گروه طول مدت تماسهای جنسی قبل از حاملگی که اسپرم و سرویکس در تماس بوده، میزان استفاده از روشهای ممانعتکننده از تماس اسپرم و سرویکس (روشهای پیشگیری سدی) و طول مدت استفاده از این روشها ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری t-test, c ², Mann-Whitney ا ستفاده شد. نتایج: یافتههای تحقیق نشان داد اختلاف هر دو گروه از نظر سایر عوامل مرتبط با پرهاکلامپسی و طول مدت تماس به لحاظ آماری معنیدار نبود. میانگین مدت تماس اسپرم و سرویکس قبل از حاملگی در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 8/13 ± 4/12 ماه و 14 ± 4/11 ماه بود و آزمون آماری من ـ ویتنی این اختلاف را به لحاظ آماری معنیدار نشان نداد. آزمون آماری کای دو ( c 2 ) نشان داد بین میزان استفاده از روشهای ممانعتکننده از تماس اسپرم و سرویکس (روشهای پیشگیری سدی) در دو گروه اختلاف معنیداری وجود ندارد (80 نفر در گروه مورد و 88 نفر در گروه شاهد). میانگین و انحراف معیار مدت استفاده از روشهای سدی در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 9/21 ± 8/25 ماه و 7/23 ± 7/28 ماه بود و آزمون آماری من ـ ویتنی نشان داد مدت استفاده از روشهای سدی در دو گروه اختلاف معنیداری ندارد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد مدت تماس اسپرم و سرویکس قبل از حاملگی، میزان و مدت استفاده از روشهای ممانعتکننده از تماس اسپرم و سرویکس قبل از حاملگی در دو گروه مورد و شاهد تفات معنیداری ندارد و احتمالا این عوامل در پیدایش پرهاکلامپسی بیتاثیر هستند، لذا تحق ی قات بیشتر و وسیعتر در این زمینه توصیه میشود.
Background: Preeclampsia is one of the most important risk factors for maternal mortality in the world. The immune maladaptation theory suggests that the tolerance to paternal antigens, resulting from prolonged exposure to sperm, protects against the development of preeclampsia. Due to controversies in this regard the present study was conducted with main objective to determine the relationship between the extent of exposure to sperm, before pregnancy, and the risk of preeclampsia in pregnant women referring to Shabih-Khani maternity Hospital of Kashan during 2005-2006. Materials and Methods: A case-control study was carried out on 150 mothers with preeclampsia (case group) and 150 mothers without preeclampsia (control group). Preeclampsia was determined by blood pressure≥ and proteinuria≥+1 by dipstick testing. The duration of sperm exposure prior to pregnancy, and the frequency and duration of the use of barrier method contraception before pregnancy were compared in the two groups. All results were analyzed using c ² , t-test , and Mann-Whitney U statistical test. Results: There was no significant difference between the two groups in confounding variables. The mean duration of sperm exposure prior to pregnancy in the case and control groups was 11.4 ± 14 and 12.4 ± 13.8 months, respectively. Mann-Whitney U test showed that this difference was not significant. c ² statistical test appeared no significant difference between the two groups in barrier methods contraception (80 and 88 women in the case and control groups, respectively). Also Mann-Whitney U test showed that regarding duration of using barrier method contraception no important variation is evident between the case and control groups (25.8 ± 21.9 and 28.7 ± 23.7 months, respectively). Conclusion: We concluded that pre exposure to sperm, frequency and duration of using barrier contraception are not effective in the etiology of preeclampsia.
Preeclampsia, Contraception of Behavior, Sperm exposure
پرهاکلامپسی، پیشگیری سدی، تماس با اسپرم
26
32
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-56&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Zohre
Sadat
زهره
سادات
sadat@kaums.ac.ir
003194753284600452
003194753284600452
Yes
Farzane
Saberi
فرزانه
صابری
003194753284600453
003194753284600453
No
Masoume
Abedzadeh
معصومه
عابدزاده
003194753284600454
003194753284600454
No
fa
بررسی ارتباط دیابت در دوران بارداری با عواقب نامطلوب حاملگی
Gestational diabetes related unpleasant outcomes of pregnancy
سابقه و هدف: دیابت دوران بارداری در بیش از 8% از کل بارداریها اتفاق میافتد و با افزایش یک سری پیامدهای نامطلوب بارداری و مرگ و میر حین زایمان همراه میباشد. این بررسی با هدف شناخت پیامدهای سوء دیابت بارداری بر مادر و نوزاد در هنگام زایمان به منظور مداخلهی موثر در پیشگیری از پیدایش عوارض مادری و نوزادی انجام شد. مواد و روشها: مطالعهی همگروهی تاریخی حاضر بر روی 420 مادر مراجعهکننده به بیمارستانهای شیراز در اواخر 1384 و اوایل 1385 انجام شد که از این تعداد 70 نفر با دیابت حاملگی مواجهه داشتند و 350 نقر در گروه بدون مواجهه بودند. پس از جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامهها، دادهها با نرمافزار spss v.13 و آزمونهای t-test و دقیق فیشر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: احتمال عود دوبارهی دیابت حاملگی 4/72% به دست آمد. دو گروه تحت مطالعه از لحاظ مردهزایی (87/8 = RR )، ماکروزمی (38/7 = RR )، زجر تنفسی (16/5 = RR )، هیپوگلیسمی (38/13 = RR )، یرقان نوزادی (28/3 = RR ) و ناهنجاری مادرزادی (28/7 = RR ) با یکدیگر اختلاف معنیداری نشان دادند (05/0> p ) اما عوارض تاخیر رشد داخل رحمی، دیستوشی شانه، زایمان بریچ و نیاز به انسولین در بین دو گروه تفاوت معنیداری را نشان نداد (05/0< p ). نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که مردهزایی، ماکروزمی، زجر تنفسی، هیپوگلیسمی و یرقان نوزادی در زنان مبتلا به دیابت در دوران بارداری بیشتر از سایر زنان میباشد. بنابراین اقدامات پیشگیرانه از بیماری دیابت جدا از عوارض شدید عصبی، کلیوی، آناتومیک و... در همهی مردم به ویژه در زنان باردار به دلیل عوارض و پیامدهای نامطلوب آن بر روند زایمان و نوزاد ضروری است.
Background: Diabetes accompanies over 8% of all pregnancies. It is associated with increased risk of complications of pregnancy and prenatal mortality. This study was conducted to determine the disadvantages of gestational diabetes on mother and new born in order to prevent neonatal and marital unpleasant outcomes. Material and Methods: The present historical cohort study includes 420 mothers referring to Shiraz hospitals in 2006. Seventy cases were suffering from gestational diabetes. Data were pooled by questionnaires and analyzed by t-test and fisher exact tests in SPSS. Results: The recurrence rate of gestational diabetes was 72.4%. There was a significant difference between the two groups in dead fetus (RR= 8.87), macrosommia (RR= 7.38), respiratory distress (RR= 5.16), hypoglycemia (RR= 13.38), neonatal jaundice (RR= 3.28), need to respiratory rehabilitation (RR= 3.17), anomalies (RR= 7.28) and cesarean delivery (RR= 1.96) (p0.05). Conclusion: T his study showed that dead fetus, macrosomia, respiratory distress, hypoglycemia, and neonatal jaundice are more common in women with gestational diabetes than in other women. There fore, diabetes preventive practices are especially essential in pregnant women because of the unfavorable effects on labor and newborn baby.
Pregnancy in diabetics, Infant, Premature, Diseases, Infant mortality
آبستنی در دیابت، بیماری های نوزادان، مرگ و میر نوزادان
33
38
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-57&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Abolfazl
Mohammad-Beigi
ابوالفضل
محمدبیگی
amohamadbeigi@yahoo.com
003194753284600455
003194753284600455
Yes
Sayed Hamid Reza
Tabatabaee
سید حمید رضا
طباطبایی
003194753284600456
003194753284600456
No
Maryam
Yazdani
مریم
یزدانی
003194753284600457
003194753284600457
No
Narges
Mohammad-salehi
نرگس
محمد صالحی
003194753284600458
003194753284600458
No
fa
بررسی ارتباط میزان حاملگی با Assisted hatching در بیماران IVF شده
Effect of assisted hatching on pregnancy rate in IVF patients
سابقه و هدف: امروزه برای افزایش میزان باروری در آزمایشگاههای IVF از تکنیکهای مختلفی از جمله روش A.H برای کمک به خارج شدن جنین از زونا پلاسیدا استفاده میکنند. با توجه به گزارشات متناقض دربارهی تاثیر روش A.H بر میزان باروری در سالهای اخیر، این مطالعه به منظور تعیین ارتباط A.H مکانیکی روی میزان باروری بر روی بیماران نابارور تحت درمان به روش IVF در مرکز ناباروری اصفهان در سال 1378 انجام شد. مواد و روشها: مطالعه به صورت موردی ـ شاهدی روی 296 زوج نابارور تحت درمان با روش IVF انجام شد. در گروه مورد 131 نفر و در گروه شاهد 165 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. گروه ها از نظر سن مادر، تعداد اووسیت آسپیره شده، تعداد اووسیت بارور شده و تعداد جنین های منتقل شده با هم مطابقت داده شدند و در ضمن در هر دو گروه جنین های با کیفیت مشابه استفاده شدند. میزان پیدایش حاملگی در گروه مورد و شاهد با استفاده از آزمون β -HCG و سونوگرافی تعیین شد . آنالیز دادهها در دو گروه با استفاده از آزمون های آماری t و χ 2 با ضریب اطمینان 95% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: بین سن بیماران، تعداد او و سیت آسپیره شده، تعداد ا ووسیت بارور شده و تعداد و کیفیت جنین های منتقل شده در گروه های شاهد و مورد تفاوت معنی داری دیده نشد. میزان حاملگی در گروه شاهد و مورد به ترتیب 6/20 و 9/22 درصد بود و این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: معنی دار نبودن تفاوت بین گروه مورد و شاهد در مطالعه ی حاضر شاید به دلیل نوع طراحی این تحقیق و مطابقت دادن اکثر متغیرهای موثر در دو گروه باشد. لذا می توان نتیجه گرفت که انجام شیوه AH بر روی جنین های تمام افراد داوطلب IVF ضرورت ندارد و انجام این شیوه برای افراد با پیش آگهی ضعیف در حامله شدن توصیه می گردد.
Background: Assisted hatching techniques are utilized to facilitate the embryo escape out of the zona pellucida and increase the pregnancy rates in IVF centers. The objective of this study was to evaluate if assisted hatching improved the rates of pregnancy for in-vitro fertilization, in Isfahan Infertility Center. Materials and methods: This case-control study was carried out on 296 infertile patients. Patients with assisted hatching were 131 (case group) and non-treated patients were 165 (control group). Patients’ age, number of oocytes aspirated, number of oocytes fertilized, and numbers of embryos transferred were matched. The pregnancy was determined by positive β -HCG, 14 days after transfer and implantation was defined as presence of gestational sac in uterus on sonography. Statistical analysis was done with the student t-test and χ 2 test. A P-value of less than 0.05 was considered statistically significant. Results: No significant difference was noted in the mean age of patients, the number of oocytes aspirated, the number of oocytes fertilized, and the number of embryos transferred between the case and control groups. In addition, no significant difference was observed in the rates of pregnancy between the hatched and control groups (22.9% versus 20.6%, respectively). Conclusion: Assisted hatching has no significant impact on pregnancy rates in the patients population studied. Further data are needed to determine if assisted hatching has beneficial effect on pregnancy rate.
Assisted Hatching, Fertilization in vitro, Pregnancy
بارورسازی آزمایشگاهی، Assisted hatching کمک شده، آبستنی
39
44
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-58&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Hossein
Nikzad
حسین
نیکزاد
nikzad_H@kaums.ac.ir
003194753284600459
003194753284600459
Yes
Akbar
Asgharzadeh
اکبر
علی اصغرزاده
003194753284600460
003194753284600460
No
Mohammad Hossein
Nasr Esfehani
محمدحسین
نصر اصفهانی
003194753284600461
003194753284600461
No
Mehrnoush
Shafyei
مهرنوش
شفیعی
003194753284600462
003194753284600462
No
Elahe
Mianesaz
الهه
میانه ساز
003194753284600463
003194753284600463
No
fa
فراوانی عفونت فعال با ویروس هپاتیت G در مبتلایان به ویروس نقص ایمنی انسان در تهران (1384)
Frequency rate of active hepatitis G virus infection among human immunodeficiency virus infected patients in Tehran
سابقه و هدف: عفونت با ویروسهای عامل هپاتیت در بیماران مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان ( HIV ) به واسطهی راههای انتقال مشابه به وفور وجود دارد. عفونت با این ویروسها منجر به کاهش بقای بیماران مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان میگردد. اما برخلاف انتظار برخی مطالعات حکایت از این دارند که عفونت همزمان با HGV سبب کاهش پیشرفت عفونت HIV به طرف ایدز و در پایان مرگ میشود. هدف از این تحقیق بررسی میزان فراوانی عفونت فعال HGV در مبتلایان به HIV در تهران بود. مواد و روشها: این مطالعه به شکل توصیفی بر روی نمونهی خون 103 بیمار مبتلا به HIV که به آزمایشگاه مرکزی سازمان انتقال خون تهران مراجعه کردند، صورت پذیرفت. آنالیز زیردستههای لنفوسیت به روش فلوسایتومتری انجام گرفت و سپس به روش RT-PCR نمونهی پلاسمای بیماران از نظر وجود HGV RNA بررسی شد و موارد HGV مثبت به روش PCR-ELISA تایید گردید. نتایج: از 103 بیمار تحت بررسی ، تعداد 16 نفر (5/15%) دارای HGV RNA بودند و مشاهده شد که فراوانی HGV در مبتلایان به HIV با تعداد لنفوسیت CD4+ بالای 500 سلول در میکرولیتر ، بیشتر است. نتیجهگیری: در مقایسه با مطالعات مشابه این فراوانی بالا نیست و فراوانی بیشتر HGV در مرحلهی نهفتگی بالینی احتمالا به دلیل فقدان HGV RNA در مرحلههای پیشرفتهی عفونت HIV می باشد.
Background : Hepatitis virus infections are common in patients suffering from human immunodeficiency virus (HIV) infection due to similar transmission routes of these viruses. Hepatitis virus infections lead to impaired survival in HIV positive patients. In contrast to the expectations, some studies indicate that HGV infection slows down the progression and eventually death of AIDS patients. The aim of this study was to estimate the frequency of active HGV infection among HIV infected patients in Tehran.Material and Methods: Flow cytometric analysis of lymphocyte subpopulations was performed on blood samples of 103 patients with HIV infection referring to the central laboratory of Iranian blood transfusion organization. Their plasma samples were analyzed for the presence of HGV RNA by RT-PCR. HGV Positive cases were confirmed by PCR-ELISA. Results: Of 103 HIV-positive patients, 16 (15.5%) were HGV RNA-positive. It was apparent that the frequency of HGV in patients with CD4 count above 500 cell/μl is higher. Conclusion: Sucha frequency is not high compared with those found in other studies. The high frequency of active HGV infection in patients with asymptomatic HIV infection may be due to the loss of active HGV infection in patients with advanced HIV infection.
HGV, HIV and coinfection
هپاتیت G، ویروس نقص دستگاه ایمنی انسان و عفونت هم زمان
45
50
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-59&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Ali Akbar
Pourfathollah
علی اکبر
پور فتح ا...
Pourfa@modares.ac.i
003194753284600464
003194753284600464
Yes
Mostafa
Haji-Molla-Hoseini
مصطفی
حاجی ملاحسینی
003194753284600465
003194753284600465
No
Soheila
Soheili
سهیلا
سهیلی
003194753284600466
003194753284600466
No
Minoo
Mohraz
مینو
محرز
003194753284600467
003194753284600467
No
Sadighe
Amini
صدیقه
امینی
003194753284600468
003194753284600468
No
Mahnaz
Aghaiepour
مهناز
آقایی پور
003194753284600469
003194753284600469
No
Shahram
Samiee
شهرام
سمیعی
003194753284600470
003194753284600470
No
fa
بررسی وضعیت شاخصهای لیبر در زنان بستری شده با تشخیص حاملگی طول کشیده در زایشگاه شبیهخوانی کاشان طی سال 1383-1382
Evaluation of labor indices in prolonged pregnancy in Shabihkhani Hospital, Kashan 2003
سابقه و هدف: طولانی شدن بارداری از جنبههای مختلف، سلامت مادر و نوزاد را تحت تاثیر قرار میدهد. اگرچه بسیاری از محققین پذیرفتهاند که انجام مداخلات درمانی قبل از شروع زایمان ضروری است ولی در مورد نحوهی به کارگیری و زمان آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. با توجه به فراوانی حاملگی طول کشیده و به منظور تعیین و مقایسهی شاخصهای لیبر، این مطالعه در مورد زنان بستری شده با تشخیص حاملگی طول کشیده طی سالهای 83-82 در زایشگاه دکتر شبیهخوانی کاشان صورت گرفت. مواد و روشها: این پژوهش به روش توصیفی روی کلیهی 450 زن باردار که هیچ مشکل طبی و یا مامایی نداشته و حداقل سن حاملگی آنها (بر اساس LMP و یا سونوگرافی زیر 30 هفته) 40 هفته بوده و جهت ختم حاملگی بستری شده بودند، انجام شد و شاخصهای لیبر (دیلاتاسیون و افاسمان موقع پذیرش، دفعات القا، طول مدت بستری تا زایمان، نوع زایمان و دیستوشی) و اطلاعات مربوط به سابقهی حاملگی طول کشیده، سن مادر و تعداد پاریتی تعیین و سپس بر حسب سن حاملگی در 4 گروه (40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 40 هفته و چهار روز تا 41 هفته، 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و سه روز و 41 هفته و 4 روز و بالاتر) با هم مقایسه شدند. نتایج با استفاده از آمارهای توصیفی، کای دو، تی زوجی، کروسکال والیس و من ـ ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که 131 نفر (1/29%) از زنان در سن حاملگی بین 40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 130 نفر (9/28%) در سن حاملگی بین 40 هفته و 4 روز تا 41 هفته، 150 نفر (3/33%) در سن حاملگی بین 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و 3 روز و تنها 39 نفر (7/8%) در سن حاملگی بالای 5/41 هفته ختم حاملگی شده بودند که از آنان فقط 12 نفر (7/2%) سن حاملگی بیشتر از 42 هفته داشتند. دیلاتاسیون و افاسمان موقع پذیرش، نوع زایمان و دیستوشی در زنان مورد مطالعه بر حسب سنین مختلف حاملگی اختلاف معنیدار آماری نشان نداد. اما زنان از نظر طول مدت بستری، دفعات القا و علت سزارین بر حسب سن حاملگی با یکدیگر اختلاف داشتند (05/0 p< ) به طوری که با اقدام به ختم حاملگی در سنین کمتر طول مدت بستری و میانگین دفعات القا بیشتر شده و علت سزارین، اغلب عدم پاسخ به القا و مداخلات درمانی بود. نتیجهگیری: ختم حاملگی در سن کمتر از 5/41 هفته به خاطر ترس از ناخوشیهای مادر ضرورت نداشته و توصیه میشود با سیاست انتظار ختم حاملگی در زنان با حاملگی طولانی را حداقل تا 5/41 هفته به تعویق انداخت
Background: Prolonged pregnancy influences different aspects of maternal and neonatal health. Although it is accepted that drug intervention is necessary before labor in prolonged pregnancy but there is debate about the termination time of the pregnancy. Considering the importance and prevalence of this entity we studied the labor indices in the hospitalized women with prolonged pregnancy in Kashan, in 1382-1383.Material and Methods: This descriptive study carried out on 450 women with gestational age of more than 40 weeks (based on their LMP or sonography before 30 weeks) admitted for termination of pregnancy by induction. They had no medical or obstetrical problem. Labor indices including dilatation and effacement at the time of admission, number of inductions, duration of hospitalization, dystocia and type of delivery, as well as mother’s age, history of prolonged pregnancy, and number of parturitions were recorded and then on the base of gestational age categorized in 4 following groups: 40w to 41w and 3days, 40w and 4days to 41w, 41w and 1days to 41w and 3days and 41w, 4days or more.Results: Data showed that 131 women (%29.1) have terminated in 40 to 40w and 3days of gestation and 130 women (%28.9) in 40w and 4days to 41w, 150 women (%33.3) in 41w and 1days to 41w and 3days and only 39 women (%8.7) after 41w and 3 day 12 (2.7%) of which were more than 42 weeks. There wasn’t significant difference between women in dilatation and effacement on admission, dystocia and type of delivery but there was significant difference in the number of induction and duration of hospitalization. Termination of pregnancy in lower gestational age causes increased number of inductions and duration of hospitalization. The most frequent reason for cesarean section was lack of response to drug interventions and induction in lower gestational age. Conclusion: We recommend no intervention for termination of delayed pregnancy up to 41.5 weeks in women without problem.
Pregnancy prolanged, Morbidity, Cesarean, Seaction
آبستنی طولانی مدت، زایمان، نسبت بیماری به سلامت، سزارین
51
55
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-60&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Azam
Bagheri
اعظم
باقری
asambagheri@yahoo.com
003194753284600471
003194753284600471
Yes
Nahid
Sarafraz
ناهید
سرافراز
003194753284600472
003194753284600472
No
Mahboube
Kafaee
محبوبه
کفایی
003194753284600473
003194753284600473
No
fa
بررسی آلودگی باکتریایی دریچه های قلبی مورد استفاده در مرکز تحقیقات و بانک فرآورده های پیوندی ایران طی سال های 1384-1380
A survey on bacterial contamination of the used cardiac valves in the Iranian Tissue Bank Research and Preparation Center during 2001 to 2006
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت سترون بودن دریچه های قلبی و آماده سازی آن ها به روش آسپتیک و به منظور تعیین میزان تاثیر کمپلکس آنتی بیوتیکی مورد استفاده بر استریل سازی دریچه های قل ب ی این تحقیق طی سالهای 1380 تا 1384 در مرکز تحقیقات و بانک فرآورده های پیوندی ایران انجام گرفت. مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی بر روی دادههای موجود ( Existing data ) بر روی 848 نمونه قلبی که جهت عمل پیوند به مرکز تحقیقات و بانک فرآوردههای پیوندی ایران ارسال شده بود، انجام پذیرفت. قطعاتی از دریچههای قلبی را در دو لولهی آزمایش، یکی شامل کمپلکس آنتیبیوتیک و دیگری فاقد آن قرار داده و سپس به محیط آ گار خون دار و آگار ائوزین متیلن بلو تلقیح و به مدت 24 ساعت در انکوباتور 37 درجه سانتی گراد انکوبه گردید. عوامل آلود ه کننده باکتریایی جدا شده و با استفاده از آزمون های بیوشیمیایی استاندارد تعیین هویت گردید ند. میزان آلودگی قبل و بعد از مصرف کمپلکس آنتیبیوتیکی با استفاده از آزمون کای دو آنالیز گردید. نتایج: آلودگی اولیهی نمونههای تهیه شده از دریچههای قلبی 7/37% بوده که بعد از استفاده از آنتیبیوتیک میزان آلودگی به 4/5% کاهش پیدا کرده است (001/0 p< ). شایعترین باکتری جدا شده از نمونههای قلبی قبل از استفاده از آنتیبیوتیک، انتروباکتر با 62 مورد (4/19%)، استرپتوکوک 55 مورد (2/17%) و کلبسیلا با 45 مورد (1/14%) بود. 46 مورد از نمونههای قلبی بعد از استفاده از آنتیبیوتیک آلوده بودند و شایعترین باکتری جدا شده از نمونههای قلبی بعد از استفاده از آنتیبیوتیک کلبسیلا با 37 مورد (4/80%) بود. نتیجهگیری: با توجه به میزان آلودگی بالا با کلبسیلا بعد از استفاده از آنتیبیوتیک پیشنهاد میگردد الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سوش های جدا شده از نمونه ها به ویژه باسیل های گرم منفی تعیین و آنتی بیوتیک مناسب انتخاب گردد
Sterilization, Heart valves, Antibiotic
سترون سازی، دریچه های قلب، آنتی بیوتیک ها
56
60
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-61&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Elham
Ravan Asa
الهام
روان آسا
003194753284600474
003194753284600474
Yes
مجتمع بیمارستانی امام خمینی، مرکز تحقیقات و بانک فرآورده های پیوندی ایران
Rezvan
Moniri
رضوان
منیری
moniri@kaums.ac.ir
003194753284600475
003194753284600475
No
Hasan
Emami Razavi
حسن
سیدامامی رضوی
003194753284600476
003194753284600476
No
Sayed Hamid Reza
Aghayan
سید حمید رضا
آقایان
003194753284600477
003194753284600477
No
Ali
Rasuli
علی
رسولی
003194753284600478
003194753284600478
No
Babak
Arjomand
بابک
ارجمند
003194753284600479
003194753284600479
No
fa
برآورد هزینه ی انسانی ناشی از حوادث شغلی منجر به فوت در استان تهران
Assessment of the costs of fatal occupational accidents in Tehran
سابقه و هدف: حوادث شغلی یکی از مهمترین مشکلات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه محسوب میشود. مهمترین بخش هزینههای این حوادث، هزینههای انسانی آنها میباشد. مرگهای ناشی از حوادث شغلی باعث اتلاف عمر، سالهای کاری و هزینههای مرتبط میگردد. مواد و روشها: دادههای مورد نیاز پژوهش از طریق چک ل یست اختصاصی و با مراجعه به واحدهای مختلف سازمان تامین اجتماعی جمعآوری گردید. محاسبهی هزینههای انسانی حوادث بر اساس تعیین سالهای از دست رفتهی زندگی، سالهای از دست رفتهی مشارکت اقتصادی و درآمد سالیانهی افراد فوت شده صورت گرفت. هدف کلی این پژوهش محاسبهی هزینهی انسانی حوادث شغلی منجر به فوت بیمهشدگان استان تهران با استفاده از روش سرمایهی انسانی بود. نتایج: در سه سال مورد بررسی، حوادث شغلی منجر به فوت در استان تهران بیش از 7552 سال زندگی و 3656 سال مشارکت اقتصادی را از بین برده و هزینهی انسانی آن بیش از 777 میلیارد ریال بوده است. سرانهی هزینهی انسانی برای هر فوت 36 /3 میلیارد ریال و مجموع هزینهی انسانی حوادث شغلی منجر به فوت سالانه معادل 03/0% کل تولید ناخالص داخلی بوده است. نتیجهگیری: قابل توجه بودن هزینههای انسانی حوادث شغلی منجر به فوت، توجه بیشتر به ارایهی خدمات ایمنی و بهداشت کار را طلب میکند.
Background: Occupational accidents are major health problems in both developed and developing countries. The most important aspect is death leading to loss of years of life and work. The objective of this study is evaluation of human costs of fatal occupational accidents in the insured employees by Human Capital method in Tehran. Materials and Methods: Data for this study were collected through specific checklists filled in by referring to the branches of the Social Security Organization. Human costs were calculated by determination of the lost years of life, years of active economic function as well as annual income of the deceased people. Results: In the three years of the study 7552 years of life and 3656 years of work have been lost because of the occupational accidents. Findings also showed that human cost for each occupational accident was 3.36 billion Rials. Human costs of fatal occupational accidents for each year of study was found to be equal to 0.03 percent of Iran’s GDP. Conclusion: Very high expenses of occupational accidents mandates more attention to the occupational health and safety services.
Accident, Occupational, Tehran, Insurance, Insurance, Deuth, Casts and Cast Analysis
حوادث ناشی از کار، هزینه ی انسانی، بیمه، تهران، مرگ، هزینه و هزینه سنجی
61
66
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-62&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Iraj
Mohammadfam
ایرج
محمد فام
003194753284600480
003194753284600480
Yes
Hamid Reza
Zokaei
حمید رضا
ذکایی
003194753284600481
003194753284600481
No
Nava
Simaei
نوا
سیمایی
003194753284600482
003194753284600482
No
fa
بررسی تظاهرات بالینی بروسلوز در بیماران بستری در بیمارستان بهشتی کاشان طی سال های 1382–1375
Clinical manifestations of brucellosis in hospitalized patients in Beheshti Hospital of Kashan 1996-2003
سابقه و هدف: با توجه به شیوع بالای بروسلوز و عدم آگاهی از وضعیت بیماری در منطقه و به منظور به روز کردن اطلاعات و تعیین فراوانی نشانههای بالینی و یافتههای سرولوژی مربوط به این بیماری، مطالعه ی اخیر روی بیماران بستری در بیمارستان بهشتی کاشان در سال های 82-1375 صورت گرفته است. مواد و روش ها: این تحقیق به روش توصیفی و از نوع Existing data روی 590 بیماری که با تشخیص اولیه ی بروسلوز بستری شده بودند صورت گرفت. نمونه ها را بیمارانی تشکیل دادند که با شکایات بالینی منطبق با بروسلوز مراجعه و آزمایش رایت یا کومبس رایت آنها بیش از 160/1 بود. اطلاعات دموگرافیک و یافت ه های بالینی و آزمایشگاهی بیماران از پرونده ها استخراج و در فرمهای جمعآوری اطلاعات ثبت و نتایج ب ه صورت آمار توصیفی ارا ی ه گردید. نتایج : از تعداد 380 بیمار 224 (59%) مذکر و 156 نفر (41%) م و نث بودند. . بیشتر بیماران در گروه سنی 3 9- 20 سال 137 نفر ( 1/36 %) قرار داشتند. فراوان ترین علت اصلی مراجعه ی بیماران تب با 2/19% و کمردرد با 5/14% بود. شایع ترین شکایت عمومی تب 75% و آرترالژی 70% بود. شایع ترین مفصل مبتلا به آرتریت ساکروایلیاک 7/29% و زانو 3/23% بود. 8/94% آزمون های رایت، 100% آزمون های کومبس رایت و 2/92% آزمون های 2 ME مثبت بودند. نتیجهگیری: تب و کمردرد شایع ترین علت اصلی مراجعه در بیماران بود . از این رو بروسلوز را باید در تشخیص افتراقی کلیه بیماران با تب طول کشیده و افرادی که از کمردرد و آرترالژی شاکی هستند قرار داد. با توجه به مثبت شدن آزمون رایت در اکثریت بیماران میتوان از این آزمون به عنوان یک آزمون حساس و مطمئن به عنوان قدم اول تشخیص بهره جست.
Background: Considering the high prevalance of brucellosis and lack of definite data about its situation in our district this study was conducted to update our in knowledse and determine the frequency of clinical manifestations of hospitalized brucellosis patients in Beheshti Hospital of Kashan University of Medical Sciences during 1996-2003 Materials and Methods: This descriptive study was carried on the existing data in medical records of 380 hospitalized patients with brucelosis in Beheshti Hospital of Kashan University of Medical Sciences (KAUMS). The subjects were the patients with symptoms compatible with brucellosis and wright titer≥1.160. Demographic, clinical and laboratory findings were extracted and the collected data analyzed. Results: 59% of the patients were male and 41% female. Most of the patients (80=21%) were in the age range of 10-19. The most common chief complaint of the patients was fever (19 . 2 % ) followed by low back pain (14 . 6 % ). The most common general complaints were fever (75 % ), arthralgia ) 70 (% , sweating (59.7 % ), anorexia (33.6 % ), and weight loss (14.7 % ). The wright, coombs wright, and 2 ME were positive in 94.8 % , 100 % , 92.2% of cases, respectively. Conclusion: Because of the high frequency of fever, low back pain and arthralgia in our patients, brucellosis must be considered in differential diagnosis of any prolonged febrile disease with low back pain and arthralgia. Wright test was positive in most of the patients (94.8%), so it can be used as a reliable and sensititve test for the diagnosis of brucellosis.
Brucellosis, Clinical manifestation, Disease outbreaks
بروسلوز، نشانه های بالینی، سرولوژی، فراوانی
67
72
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-63&slc_lang=fa&sid=1
2008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/272008/10/27
1387/8/6
Masoure
Momen Heravi
منصوره
مومن هروی
momenheravi_m@kaums.ac.ir
003194753284600483
003194753284600483
Yes
Hasan
Afzali
حسن
افضلی
003194753284600484
003194753284600484
No