fa
jalali
1381
10
1
gregorian
2003
1
1
6
4
online
1
fulltext
fa
بررسی کمیت و کیفیت و تاثیر انواع مواد منعقد کننده بر روی فاضلاب کارخانه کبریت سازی تبریز در سال 1378
Surveying the impact of quality and quantity of different coagulants on wastewater in a Match factory
سابقه و هدف: با توجه به نگرانی های موجود در مورد کمیت و کیفیت فاضلاب های صنعتی و عوارض شناخته شده آن بر روی انسان و محیط زیست و نیز وجود مواد آلاینده متفاوت در این فاضلاب و عدم اطلاع از وضعیت پارامترهای آن و نیز تاثیر انواع مواد منعقد کننده، این تحقیق بر روی فاضلاب کارخانه کبریت سازی تبریز در سال 1378 انجام گرفت.مواد و روش ها: تحقیق در دو مرحله انجام گرفت که مرحله اول آن به روش توصیفی برای تعیین کمیت و کیفیت فاضلاب و مرحله دوم به روش تجربی برای تعیین تاثیر مداخله مواد منعقد کننده بود. نمونه برداری فاضلاب به منظور سنجش پارامترها در سه نوبت به فواصل هفتگی و در هر نوبت به صورت روزانه از ساعت 8 صبح امروز تا 8 صبح روز بعد در فواصل زمانی یک ساعته انجام شد. بر روی فاضلاب پارامترهای pH، مقدار اکسیژن مورد نیاز واکنش های شیمیایی (COD)، مقدار اکسیژن مورد نیاز واکنش های بیولوژیکی (BOD)، فسفر، ازت، کل جامدات و جامدات معلق مورد سنجش قرار گرفت. در مرحله دوم تاثیر کلرور فریک، سولفات آهن، سولفات آلومینیوم و آهک بر زدایش COD تعیین گردید.یافته ها: این تحقیق بر روی 12 نمونه مرکب انجام گرفت و مشخص گردید که در فاضلاب این کارخانه حداکثر غلظت پارامترهای COD، BOD و کل جامدات به ترتیب 10906، 120 و 69562 میلی گرم در لیتر است. بهترین نوع ماده منعقد کننده برای تصفیه این فاضلاب کلرور فریک در غلظت 100 میلی گرم در لیتر بود که COD را از غلظت 117±7560 به 95±646 میلی گرم در لیتر کاهش داد.نتیجه گیری و توصیه ها: فاضلاب این کارخانه بسیار آلوده بوده و بخش عمده آلودگی های آن را مواد آلی غیرقابل تجزیه بیولوژیکی تشکیل می دهد که این نوع آلودگی ها با شاخص COD بیان می شود با توجه به بالا بودن غلظت COD استفاده از روش بیولوژیکی برای تصفیه آن استفاده نمی شود و روش پیشنهادی برای تصفیه آن استفاده از فرآیند انعقاد شیمیایی از طریق کاربرد کلرور فریک است.
Background: Industrial wastewater has brought a major anxiety for human beings. The present study was conducted to determine the industrial wastewater of a match factory in Tabriz and to survey the impact of quality and quantity of different coagulants on wastewater in this factory.Materials and Methods: It was a two-phase study. First, we have determined the quality and quantity of the wastewater, then, the impact of different coagulants was surveyed. Sampling was achieved on 3 weeks, each time for a total 24-hour period. The following parameters were measured: PH, COD, BOD, Phosphorous, Nitrogen and total solids. For the second phase we have determined the role of ferric sulfate, chlorour ferric, aluminum sulfate and lime on COD removal.Results: Study was carried out on 12 samples. Maximum concentration of COD, BOD and total solids were 10906, 120 and 69562 mg/l, respectively. Chlorour ferric at the concentration of 100 mg/l was revealed to be the most effective coagulants. It has reduced the COD concentration from 7560±117 to 646±95 mg/l.Conclusion: This match factory has a very polluted wastewater. It mainly consists of biologic materials. Chlorour ferric was the most effective coagulant. With respect to the high value of COD, biologic method is not recommended for sewerage. Chemical coagulation is the method of choice.
Coagulant, Wastewater, Chlorour ferric
محیط زیست، ماده منعقد کننده، کلرور فریک، فرآیند انعقاد
1
5
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-292&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/8
1387/8/18
Mohamamd Bagher
Miranzade
محمد باقر
میران زاده
miranzadeh_mb@kaums.ac.ir
0031947532846001419
0031947532846001419
Yes
Amir Hossein
Mahvi
امیر حسین
محوی
0031947532846001420
0031947532846001420
No
fa
مقایسه تاثیر بالینی استرپتوکیناز در بیماران انفارکتوس حاد قلبی با سطح آنتی بادی مختلف ضد استرپتوکیناز
Clinical effects of Streptokinase in acute myocardial infarction
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت داروهای ترومبولیتیک در درمان انفارکتوس حاد قلبی، این مطالعه در بیماران بستری در بخش CCU بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال های 79-1378 انجام و هدف آن تعیین میزان اثر بخشی تزریق استرپتوکیناز (SK) در بیماران انفارکتوس حاد قلبی در مقایسه با سطح آنتی بادی ضد SK، قبل و بعد از تزریق بود.مواد و روش ها: تحقیق به روش کارآزمایی بالینی بر روی 45 بیمار مبتلا به تشخیص انفارکتوس حاد قلبی انجام شد. علایم کلینیکی، تغییرات الکتروکاردیوگرام و آزمایشات پاراکلینیکی بود. کیت الیزا جهت بررسی سطح آنتی بادی ضد SK در این مطالعه به روش علمی تهیه شد. با اندازه گیری موج Q در الکتروکاردیوگرام تاثیر استرپتوکیناز تعیین شد و مورد قضاوت آماری قرار گرفت. یافته ها: از بین 45 بیمار مورد مطالعه 35 نفر (77.7%) سطح آنتی بادی ضد SK پایین و 10 نفر (22.3%) سطح آنتی بادی بالا داشتند. در 8 نفر (22.9%) بدنبال تزریق SK موج Q تا سه روز بعد از تزریق ظاهر نشد اما در 27 بیمار باقیمانده هیچ تاثیر بالینی نداشت. در 27 بیمار (60%) با سطح آنتی بادی ضد SK پایین و 10 بیمار (22.2%) با سطح آنتی بادی ضد SK بالا تجویز استرپتوکیناز تاثیری بر موج Q نداشت. هیچگونه مرگ و میری در طول مشاهده نشد. عوارض دارو شامل هیپوتانسیون (15.5%)، خونریزی (9%) و واکنش های آلرژیک (4.5%) بود. نتیجه گیری و توصیه ها: سطح بالای آنتی بادی ضد SK در میزان پاسخ به SK تزریقی موثر است. چنانچه سطح آنتی بادی بالا باشد پاسخی در بیمار قلبی مشاهده نمی شود. با توجه به شیوع بالای عفونت های استرپتوکوکی در جامعه باید سطح آنتی بادی ضد SK قبل از تزریق SK اندازه گیری شود. در صورتی که پایین تر از میزان استاندارد باشد داروی ترومبولیتیک مصرف شود در غیر این صورت توصیه می شود از سایر ترومبولیتیک ها جهت برقراری جریان خون در عروق کرونر استفاده شود.
Background: With respect to the efficacy of thrombolytic agents in the treatment of acute myocardial infarction, the present study was conducted on CCU patients in Shaheed Beheshti hospital in Kashan in 1999-2000. We have determined the efficacy of streptokinase (Sk) based on anti-streptokinase before and after the treatment. Materials and Methods: For this clinical trial 45 patients with acute myocardial infarction were selected. Their diagnosis was made according to their clinical manifestations as well as EKG and paraclinical studies. Anti-streptokinase was measured by ELISA method. The efficacy of streptokinase was determined by Q wave in EKG.Results: Of 45 patients, 35 had low and 10 had high level of anti-streptokinase. In 35 patients (28 with low and 10 with high anti-streptokinase) the Q wave remained unchanged following the drug administration. Drug side effects were hypotension (15.5%), bleeding (9%) and allergic reactions (4.5%). No mortality was reported. Conclusion: With respect to the high prevalence of streptococcal infections in our society, determining the anti-streptokinase level prior to the therapy is recommended. In case of low titer, we suggest streptokinase otherwise other thrombolytic agents should be administered.
Streptokinase, Myocardial infarction
استرپتوکیناز، آنتی بادی ضد استرپتوکیناز، انفارکتوس حاد قلبی، استرپتوکوک
6
10
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-293&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/8
1387/8/18
Mahmoud
Saffari
محمود
صفاری
saffari_m@kaums.ac.ir
0031947532846001421
0031947532846001421
Yes
Azam
Samei
اعظم
صامعی
0031947532846001422
0031947532846001422
No
Hossein
Abdoli
حسین
عبدلی
0031947532846001423
0031947532846001423
No
Morteza
Abdar Isfahani
مرتضی
آبدار اصفهانی
0031947532846001424
0031947532846001424
No
fa
بررسی اثرات فیزیولوژیک عصاره پپتید ناتریورتیک دهلیزی (ANP) بر روی موش هایی که کتوکونازول دریافت کرده اند
Physiologic effects of atrial natriuretic peptide on rats receiving Ketokonazol
سابقه و هدف: پپتید ناتریورتیک دهلیزی (ANP) نوعی هورمون پپتیدی با 28 اسید آمینه می باشد که در زمان کشش دهلیزها به داخل خون آزاد می شود. تحقیقات گذشته نشان می دهد که گلوکوکورتیکوئیدها باعث بیان ژن ANP می شوند و سطح آن را افزایش می دهند. کتوکونازول نوعی داروی آنتی آدرنال است که میزان گلوکوکورتیکوئیدها را کاهش داده و در نتیجه میزان ANP سرم کم می شود. لذا به منظور تعیین اثرات فیزیولوژیک عصاره ANP، این تحقیق روی موش هایی که کتوکونازول دریافت نموده اند، انجام گرفت.مواد و روش ها: در تحقیق حاضر از دهلیز قلب انسان برای تهیه عصاره ANP استفاده شد. برای تهیه عصاره بافت، آن را در حلال خاصی جوشانیده تا پروتئازهای آن غیرفعال شود و بعد بافت مورد نظر در 4 درجه سانتی گراد هموژنه و سانتریفوژ شد. جهت تنظیم pH عصاره، عمل دیالیز بر روی آن انجام گرفت.یافته ها: فشار نبض و فشار سیستولی و دیاستولی در موش هایی که کتوکونازول دریافت نموده بودند بالاتر از گروه های کنترل بود. به نظر می رسد که این پدیده به دلیل کاهش کامپلیانس عروق رخ می دهد. تزریق عصاره دهلیز قلب انسان به موش باعث کاهش فشار خون شریانی می شود و این کاهش با شیب ملایمی انجام می شود.نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد که از ANP بتوان در بهبود بیماران مبتلا به آرتریواسکلروز استفاده کرد.
Background: Atrial natriuretic peptide (ANP) is a 28 amino acid hormone secreted by atrial monocytes in response to local wall stretch. Recent studies have shown that glucocorticoids can express ANP genes and elevate its level. Ketokonazol is an anti-adrenal drug used to reduced glucocorticoids level, thus may result in reduction in ANP level. Thus, the present study was conducted to determine the physiologic effects of ANP on rats receiving Ketokonazol.Materials and Methods: Human atria were used for ANP. For ANP extraction preparation, tissue was boiled in specific solutions to inactivate intrinsic protease. Then cooling was carried out at 4 degrees centigrade and homogenization and centrifugation were occurred. PH was regulated using dialysis procedure.Results: Pulse, systolic and diastolic pressures were revealed to be higher in Ketokonazol group. This may be due to reduction in vascular compliance. Injecting human atrial extract may decrease blood pressure by a slow slope.Conclusion: ANP may be safely used in atherosclerotic patients. Further clinical trials are suggested.
ANP, Glucocorticoides, Ketokenazol
ANP، عصاره دهلیز قلب انسان، گلوکوکورتیکوئید، کتوکونازول
11
15
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-294&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Afsane
Ranjbar
افسانه
رنجبر
0031947532846001425
0031947532846001425
Yes
Mahdi
Nemat Bakhsh
مهدی
نعمت بخش
0031947532846001426
0031947532846001426
No
fa
بررسی میزان همبستگی قند خون و قند بزاق
Correlation between blood and saliva Glucose level
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت تعیین مقدار قند خون افراد دیابتی برای تشخیص و درمان و امکان بروز عوارض در خون گیری های مکرر و به منظور یافتن روش غیرتهاجمی برای اندازه گیری قند خون و به منظور تعیین میزان همبستگی بین قند بزاق با قند خون، این تحقیق روی افراد سالم مراجعه کننده به بیمارستان الزهرا اصفهان در سال 1379 انجام گرفت.مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی و نمونه گیری به صورت Convenience بود. تعداد افراد شرکت کننده در مطالعه 10 نفر بودند که از هر نفر 13 آزمایش همزمان قند خون و قند بزاق در 5 روز و در هر روز یک قند خون و بزاق ناشتا، یک قند خون و بزاق Postprandial و یک قند خون و بزاق ساعت 5 بعدازظهر گرفته شد. آزمایش ها با روش گلوکز اکسیداز و به روش end point انجام گرفت و میزان همبستگی قند خون و بزاق با ضریب همبستگی اسپرمن تعیین و تعمیم پذیری آن مشخص گردید.یافته ها: میانگین (±انحراف معیار) قند خون ناشتا mg/dl 3.43±84.9 بود حداقل سطح خونی گلوکز 58mg/dl و حداکثر آن 118mg/dl بود. میانگین (±انحراف معیار) بزاق آن ها mg/dl 0.81±1.22 بود. حداقل سطح گلوکز بزاق 0.323mg/dl و حداکثر آن 4.947mg/dl اندازه گیری شد. میزان همبستگی غلظت خون و قند بزاق 0.23 و ضریب همبستگی بین تمام افراد در روز اول 0.38، در روز دوم 0.29، روز سوم 0.01 و روز چهارم 0.37 بود.نتیجه گیری و توصیه ها: ارتباط بین غلظت قند خون و قند بزاق ضعیف است. علاوه بر این چون دامنه تغییر غلظت قند خون کم است نمی توان از قند بزاق به عنوان اندکسی برای نمونه گیری و ارزیابی قند خون استفاده نمود.
Background: Diabetic patients need to detect blood glucose level (BGL) foe diagnosis, treatment and flow up. Typically a blood sample for analysis is obtained via intravenous or a finger stick or other such invasive procedures. Often, this procedure cause physical and mental stress to the patient. Thus, it is desirable to use other biologic liquid such as saliva to detect the blood glucose level. The present study attempts to determine the correlation coefficient between blood glucose level and saliva glucose level (SGL) in healthy men.Materials and Methods: It was a cross sectional study. 130 blood and 130 saliva samples were gathered from 10 healthy men in 13 times during a five-day period. Each day samples were taken 3 times, fasting, post parricidal and evening. Samples were analyzed with glucose oxidase method.Results: Mean of fasting blood glucose level was 84.9±3.43 mg/dl (58-118 mg/dl). Mean of saliva glucose level was 1.22±0.81 mg/dl (0.32-4.94 mg/dl). Correlation coefficient between BGC and SGL from the 5 days of measurement was 0.23. Correlation coefficient for each day was 0.38 (First day), 0.29 (Second day), 0.01 (Third day) and 0.37 (Fourth day).Conclusion: Unfortunately with this correlation coefficient and limited range of SGL we can not use saliva to detect BGL.
Blood glucose level, Saliva glucose level
غلظت گلوکز خون، غلظت گلوکز بزاق
16
21
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-295&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Mahin
Hashemipour
مهین
هاشمی پور
0031947532846001427
0031947532846001427
Yes
Farshad
Nikouie
فرشاد
نیکوئی
0031947532846001428
0031947532846001428
No
Masoud
Amini
مسعود
امینی
0031947532846001429
0031947532846001429
No
Ashraf
Amin Alraaya
اشرف
امین الرعایا
0031947532846001430
0031947532846001430
No
Hasan
Rezvanian
حسن
رضوانیان
0031947532846001431
0031947532846001431
No
Ahmad Reza
Abdoli
احمد رضا
عبدلی
0031947532846001432
0031947532846001432
No
fa
مقایسه اثر مصرف متناوب دیازپام با مصرف مداوم فنوباربیتال در پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب
Comparing the intermittent administration of Diazepam with continuous usage of Phenobarbital in preventing recurrence of febrile convulsion
سابقه و هدف: با توجه به شیوع نسبتا بالای تشنج ناشی از تب و به لحاظ این که در صورت عدم پیشگیری تشنج ممکن است حالت عودکننده داشته باشد و از طرف دیگر با در نظر گرفتن مشکلات و عوارض ناشی از پیشگیری با فنوباربیتال در این بیماران، جهت ارائه روشی کم هزینه تر، مناسب تر و با عوارض جانبی کمتر برای پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب، این تحقیق در بخش اطفال بیمارستان شهید بهشتی کاشان انجام شد. مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه تجربی و از نوع کارآزمایی بالینی می باشد که بر روی 100 کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب صورت گرفت. بیماران بعد از همانندسازی به دو گروه 50 نفری تقسیم شدند. به یک گروه در موقع تب دیازپام خوراکی به میزان 0.8 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه در سه دوز منقسم تجویز شد (گروه مورد) و در گروه دیگر فنوباربیتال خوراکی به میزان 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه به طور مداوم تجویز شد (گروه شاهد). بیماران 2 ماه یک بار به مدت 6 ماه از نظر عود تب و تشنج پیگیری شدند. یافته ها: از 100 بیمار مورد مطالعه 39% مونث و 61% مذکر بودند. میزان عود در گروه تحت درمان با دیازپام 6% و در گروه تحت درمان با فنوباربیتال 14% بود که طبق آزمون های آماری انجام شده اختلاف معنی داری در میزان اثر دو دارو وجود نداشت ( N.S ). نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به این که اثر دیازپام در جلوگیری از عود تشنج ناشی از تب بیشتر از فنوباربیتال و عوارض جانبی آن کمتر است به نظر می رسد استفاده از این دارو جهت پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب مناسب تر باشد.
Background: Due to the relatively high prevalence of febrile convulsion and considering the possibility or recurrence in case of not preventing and also with respect to the problems occurred during the treatment with Phenobarbital, the present study was conducted on children referring to Shaheed Beheshti hospital in Kashan to draw a more appropriate approach to the treatment of febrile convulsion with better outcomes and less side effects.Materials and Methods: 100 children with febrile convulsion were enrolled for this clinical trial. Children were assigned in two groups. In the case group diazepam was administered at a dosage of 0.8 mg/kg/d in three divided doses at the time of fever. The control group was received oral Phenobarbital at the dosage of 5 mg/kg/d. children were followed for recurrence of febrile convulsion at two months interval for 6 months.Results: The study population included 61 boys and 31 girls. The recurrence rate was 6% and 14% in the case and control group, respectively (NS).Conclusion: Since diazepam offers a more effective prevention of recurrence of febrile convulsion while posing less side effects, it seems to be more appropriate for prevention of febrile convulsion.
Febrile convulsion, Diazepam, Phenobarbital
تشنج ناشی از تب، دیازپام، فنوباربیتال
22
25
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-296&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Ahmad
Talebian
احمد
طالبیان
talebian_a@kaums.ac.ir
0031947532846001433
0031947532846001433
Yes
Mah Afarin
Salehian
ماه آفرین
صالحیان
0031947532846001434
0031947532846001434
No
Zohre
Sadat
زهره
سادات
0031947532846001435
0031947532846001435
No
fa
بررسی فراکسیون های زهر کژدم Mesobuthus eupeus بومی کاشان
Surveying the fractions of Mesobuthus Eupeus in Kashan
سابقه و هدف: کژدم Mesobuthus eupeus یکی از فراوانترین گونه های جنس Mesobuthus و متعلق به خانواده Buthidae می باشد. این کژدم از بیشتر نقاط ایران گزارش شده است و یکی از عوامل اصلی گزیدگی در کشور محسوب می شود. با توجه به این که شناخت فراکسیون های زهر کژدم ها می تواند فاکتور مهمی در درمان اثرات پاتوفیزیولوژیک و شناخت داخل گونه ای آنان باشد، این مطالعه به منظور تعیین فراکسیون های زهر کژدم M.eupeus در سال 1380 انجام گردید.مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه بنیادی به روش توصیفی می باشد. پس از تهیه ژل بزرگ Tricine-SDS-PAGE و حرارت دادن نمونه زهر با بافر حاوی مرکاپتواتانول و تزریق حدود 25 میلی گرم پروتئین از زهر به هر چاهک، ولتاژ الکتروفورز روی 80 ولت تنظیم و ثابت گردید. پس از اتمام الکتروفورز بعد از 15 ساعت، ژل چندین بار شستشو و با متانول فیکس و با کوماسی بلو رنگ آمیزی و جهت مقایسه وزن مولکولی پروتئین های زهر از مارکر پروتئینی Sigma ultra low MW استفاده شد.یافته ها: زهر کژدم Mesobuthus eupeus دارای 6 باند پروتئینی بود. بالاترین باند پروتئینی با وزن مولکولی 26.6 کیلودالتون و پایین ترین باند با وزن مولکولی 1 کیلودالتون بود. زهر کژدم Mesobuthus eupeus پروتئین های بیشتری با وزن مولکولی کمتر از مارکر Sigma ultra low MW دارد.نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به این کژدم در بیشتر نقاط ایران و در اقلیم های آب و هوایی گوناگون زندگی می کند، مطالعه زهر کژدم در هر منطقه، علاوه بر کمک به درمان اثرات پاتوفیزیولوژیک آن و تهیه دقیق تر آنتی ونوم بر ضد فراکسیون زهری، می تواند تفاوت های داخل گونه ای را، با توجه به نوع رژیم آب و هوایی مشخص نماید که انجام این مطالعه را توصیه می کند.
Background: Mesobuthus eupeus is the most common type of mesobuthus belongs to the buthidae family. It is reported all over Iran and is a common cause of biting. Identifying its fractions could be helpful to draw better therapeutic approach, thus the present study was conducted in Kashan to determine different fractions of mesobuthus eupeus.Materials and Methods: It was a descriptive study. Having prepared Tricine SDS-PAGE and heated the toyin with a buffer containing mercaptoethanol, 25 microgram, of toxin protein was injected to each plate adjusting the electrophoresis on 80V. Following the electrophoresis, 15 hours later, the produced gel was washed and fixed by methanol. Sigma ultra low MW was used to compare molecular weight of toxin protein.Results: Mesobuthus eupeus’ toxin contains 6 protein bands. The highest one had the molecular weight of 26.96 KD whereas the lowest band had the molecular weight of 1KD. It has further proteins with lower molecular weight as compared to sigma ultra low MW.Conclusion: Since mesobuthus eupeus could be found all over Iran, further studies are strongly recommended to determine better antivenom.
Mesobuthus eupeus, Toxin fraction
فراکسیون های زهر کژدم، Mesobuthus eupeus
26
31
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-297&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Rouhallah
Dehghani
روح اله
دهقانی
dehghani_r@kaums.ac.ir
0031947532846001436
0031947532846001436
Yes
Siavash
Tirgari
سیاوش
تیرگری
0031947532846001437
0031947532846001437
No
Hasa
Vatandoost
حسن
وطن دوست
0031947532846001438
0031947532846001438
No
Mir Latif
Mousavi
میرلطیف
موسوی
0031947532846001439
0031947532846001439
No
Jamil
Zargan
جمیل
زرگان
0031947532846001440
0031947532846001440
No
Firouz
Ebrahimi
فیروز
ابراهیمی
0031947532846001441
0031947532846001441
No
fa
سرواپیدمیولوژی توکسوپلاسما گوندی در خانم های باردار مراجعه کننده به بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر طی سال های 79-1377
Seroepidemiology of Toxoplasma Gondii in pregnant females referring to Ashrafi Isfahani Hospital in Khomeinishahr, 1998-2000
سابقه و هدف: عفونت اولیه توکسوپلاسموز در دوران بارداری می تواند با ابتلای جنین به اشکال مختلفی بروز کند. که از سقط جنین و مرگ با عفونت شدید دوران نوزادی تا عفونت بدون علایم بالینی متغیر است. با توجه به شیوع متفاوت آن در کشور و عوارض ناشی از این بیماری و به منظور تعیین شیوع تیتر آنتی بادی بر علیه توکسوپلاسما گوندی در خانم های باردار، این مطالعه در بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در سال 79-1377 انجام پذیرفت.مواد و روش ها: این تحقیق به روش توصیفی بر روی 270 نفر در گروه های سنی 45-15 سال که به طور سرشماری انتخاب شده بودند، صورت پذیرفت. از هر نفر پنج سی سی خون وریدی گرفته شد و با روش رقت های 1/200 و 1/100 آنتی بادی های سرم بررسی شد. سرم هایی که در رقت 1/100 مثبت بود، برای رقت های بالاتر تعیین تیتر شد. ملاک تعیین آلودگی 1/20 بود و تیتر 1/400 و بیشتر با ارزش محسوب می گردید.یافته ها: شیوع توکسوپلاسما در جامعه مورد مطالعه 32.2% بود. از این تعداد 17.4% آنتی بادی IgM و 82.6% آنتی بادی IgG داشتند. بیشترین موارد مثبت IgM و IgG 36.7% و در گروه سنی 25-20 سال بود. نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج نشان می دهد که شیوع توکسوپلاسما گوندی در خمینی شهر بالا است و با توجه به مستعد بودن خانم ها در سنین باروری و گرانی روش های غربالگری سرولوژیک، برای پیشگیری از عفونت در دوران بارداری، آموزش بهداشت و روش های پیشگیری از آلودگی توصیه می شود.
Background: Primary infection of toxoplasma gondii in pregnancy may lead to death, abortion, severe infection of neonates and asymptomatic but progressive infections. With respect to the known complications of toxoplasma gondii, the present study was conducted in Ashrafi Isfahani hospital in Khomeinishahr, 1998-2000, to determine the seroepidemiology of toxoplasma gondii in parturients.Materials and Methods: 270 parturients aged 15-45 years were included. Having received 5ml peripheral blood sample, the presence of antibody was determined in dilutions of 1/20 and 1/100. In case of positive results in dilution of 1/100, tests were carried out for higher titers. Titer of 1/20 was considered as the criteria for diagnosis, however titer of 1/400 was considered significant.Results: Toxoplasma gondii was revealed in 32.2% of the subjects, of which, 17.6% had IgM antibody and 82.6% had IgG. Most of the affected individuals aged 20-25 years (36.7%).Conclusion: Results have revealed that toxoplasma gondii is relatively prevalent in Khomeinishahr. Bear in mind the susceptibility of pregnant women as well as high expenses of serologic screening tests, the necessity of educational programs in felt further.
Toxoplasma gondii, Pregnancy, Seroepidemiology
توکسوپلاسموز، IgG ،IgM، بارداری
32
37
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-298&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Safar Ali
Talari
صفرعلی
طالاری
0031947532846001442
0031947532846001442
Yes
Sayed Hossein
Hejazi
سید حسین
حجازی
0031947532846001443
0031947532846001443
No
Sima
Rasti
سیما
راستی
0031947532846001444
0031947532846001444
No
Shahla
Shadzi
شهلا
شادزی
0031947532846001445
0031947532846001445
No
fa
بررسی نتایج مصرف استرپتوکیناز، سولفات منیزیوم و مصرف توام آنها در مبتلایان به انفارکتوس حاد قدامی میوکارد
Efficacy of Streptokinase, Magnesium sulfate and their combination in acute anterior myocardial infarction
سابقه و هدف: با توجه به شایع بودن انفارکتوس حاد قدامی و روند رو به افزایش بیماری و عوارض شناخته شده آن و گزارشات متناقض از تاثیر استرپتوکیناز و سولفات منیزیوم در این بیماران و به منظور تعیین نتایج درمانی و عوارض مصرف به تنهایی و توام آن ها، این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان شهید بهشتی زنجان انجام گرفت.مواد و روش ها: تحقیق به روش مطالعه داده های موجود روی کلیه بیماران انجام گرفت. تشخیص بیماری با شرح حال، یافته های الکتروکاردیوگرافیک و افزایش آنزیم های قلبی بود. بیماران در چهار گروه مصرف کننده داروهای رایج (شاهد)، داروهای رایج و سولفات منیزیوم، داروهای رایج و استرپتوکیناز و داروهای رایج به علاوه مصرف توام استرپتوکیناز و سولفات منیزیوم تقسیم شدند. بیماران دارای سابقه قبلی انفارکتوس میوکارد و ابتلا به بیماری های ناتوان کننده، از مطالعه حذف شدند. نتایج درمان و بروز عوارض در چهار گروه بیماران با آنالیز واریانس و در صورت لزوم با سایر آماره های مناسب مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته ها: تحقیق روی 196 بیمار با میانگین سنی (±انحراف معیار) 10.4±61.7 سال (78.1% مرد و 21.9% زن) در چهار گروه شاهد (50 نفر)، استرپتوکیناز (51 نفر)، سولفات منیزیوم (47 نفر) و توام آن ها (48 نفر) انجام گرفت. بیماران گروه ها به لحاظ سن، جنس و فشار خون مشابه بودند. مدت بستری در دو گروه شاهد مصرف کنندگان توام به ترتیب 2.8±12.4 و 1.7±8 روز و بروز افت فشار خون 52% و 20.8% بود (P<0.05). از نظر بروز عوارض همودینامیک، مکانیکال، پریکاردیت، وجود لخته و وجود آنوریسم مصرف کنندگان دو دارو نتایج بهتری داشته اند. در 12.2% بیماران فوت وجود داشته که به ترتیب در گروه های چهار گانه به میزان 14، 11.8 و 17 و 6.2 درصد بود، درصد کسر جهشی بیشتر از 55 به ترتیب 14، 15.6 و 35.6% بود (P<0.05). نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد مصرف توام استرپتوکیناز و سولفات منیزیوم موجب نتایج درمانی بهتر و عوارض کمتری در مبتلایان به انفارکتوس حاد قدامی میوکارد می گردد. انجام یک تحقیق تجربی در این زمینه توصیه می شود.
Background: Anterior myocardial infarction is relatively a common problem with increasing prevalence. Controversies have arisen regarding the efficacy of streptokinase or magnesium sulfate therapy. The present study was conducted to determine the efficacy of streptokinase, magnesium sulfate and their combination as well as their side effects in patients with anterior acute myocardial infarction, referring to Shaheed Beheshti hospital in Kashan between 1995-97.Materials and Methods: It was an existing data type study. Diagnosis was made according to the physical exam, history, EKG findings and elevated enzyme level. Patients were assigned in any of the four groups: Routine drug users (Control n=50), routine drug+streptokinase (n=51), routine drug+magnesium sulfate (n=47), routine drug+magnesium sulfate+streptokinase (Group IV n=48). History of previous MI or disabling disease was our exclusion criteria.Results: The study population included 153 males and 43 females with the mean age of 61.7±10.54 years. Patients were matched according to the age, sex and blood pressure. The mean days of hospitalization were 12.4±2.8 and 8±1.7 in-group IV and control subjects, respectively. For these groups the mean reduction in blood pressure was 52% and 20.8%, respectively (P<0.05). Patients who received streptokinase as well as magnesium have shown lesser side effects (Hemodynamic, mechanical, pericarditis and aneurysm). Death was reported in 12.2% of patients.Conclusion: It seems as if combination therapy with magnesium sulfate and streptokinase is associated with better outcomes and less side effects.
Acute anterior myocardial infarction, Streptokinase, Sulfate magnesium
انفارکتوس حاد قدامی میوکارد، استرپتوکیناز، سولفات منیزیوم
38
44
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-299&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Mohamamd
Khani
محمد
خانی
0031947532846001446
0031947532846001446
Yes
Habib Allah
Nourizade
حبیب الله
نوری زاده
0031947532846001447
0031947532846001447
No
fa
بررسی سطح خونی Anti HBs در کودکان واکسینه شده بر علیه هپاتیت B مراجعه کننده به بیمارستان کودکان میرکلا شهرستان بابل
Evaluation of anti HBS levels in vaccinated children against Hepatitis B, Amirkola Hospital, Babol
سابقه و هدف: واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت B، وسیله ای مناسب در پیشگیری از ابتلا به این بیماری است. از آنجایی که تولید HBs متعاقب تزریق این واکسن تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار می گیرد، درصدد برآمدیم سطح Ab را در تعدادی از کودکان مراجعه کننده به بیمارستان کودکان میرکلا بابل در چهار ماه اول 1378، که براساس برنامه واکسیناسیون رایج در مراکز مختلف واکسینه شده بودند، مشخص نماییم.مواد و روش ها: این تحقیق به صورت یک مطالعه توصیفی-مقطعی در 100 کودک زیر 7 سال که حداقل سه ماه از آخرین دوز واکسن هپاتیت B آن ها براساس کارت واکسیناسیون گذشته بود، انجام شد. برای تیتراژ HBs Ab و تعیین HBc Ab پنج سی سی از خون آن ها به آزمایشگاه ارسال شد. یافته ها: از تعداد 100 کودک، 97 مورد در مطالعه قرار گرفتند که 84.54% واکسیناسیون کامل و منظم و 15.46% آن ها واکسیناسیون نامنظم داشتند. 87.7 درصد کودکان با واکسیناسیون منظم و 86.7% کودکان با واکسیناسیون نامنظم و به طور کلی 87.6% با واکسیناسیون کامل (منظم و نامنظم) تیتر HBs Ab مساوی یا بیشتر از 10IU/Lit (تیتر محافظت کننده) داشتند که از این تعداد 28.8% تیتر 10IU/Lit الی 100IU/Lit و 58.8% تیتر مساوی یا بیشتر از 100IU/Lit بودند. 12.4 درصد کودکان نیز تیتر HBs Ab کمتر از 10IU/Lit داشتند. متوسط تیتر HBs Ab در گروه سنی 2-1 سال 379.6IU/Lit و در گروه سنی 6-5 سال 340IU/Lit بود.نتیجه گیری و توصیه ها: سطح HBs Ab محافظت کننده متعاقب واکسیناسیون کامل و منظم در کودکان مورد مطالعه از روند نسبتا مناسبی (ولی نه کاملا مطلوب) برخوردار بوده است. برای تعیین عوامل موثر بر تفاوت نتیجه حاصل از این مطالعه با نتیجه مطلوب که در 95% موارد تیتر محافظت کننده ایجاد می شود به مطالعات آینده نگری با موارد بیشتر و در مناطق مختلف کشورمان نیازمندیم.
Background: Vaccination against hepatitis B virus is an effective tool for prevention, however, the level of anti-HBS is influenced by various factors. Thus, in the present study we have evaluated the anti-HBS levels in vaccination children against hepatitis B referring to Amirkola hospital in Babol in 1999.Materials and Methods: 100 children had enrolled for this cross sectional study, all of whom were under 7 years old and had received the last dose at least 3 months ago. 5ml of peripheral blood samples were obtained and checked for anti HBS and anti HBC.Results: 84.5% had complete and regular vaccination program whereas 15.5% had complete but irregular vaccination. 87.6% of children with complete vaccination (Either regular or irregular) had anti-HBS titer of ?10 IU/lit (Protective level), among which, 28.8% had titer of 10-100 IU/lit and 58.8% had titer of ?100 IU/lit. The mean titer of anti HBS was 379.6 and 340 IU/lit in children aged 1-2 and 5-6 years, respectively.Conclusion: Results have revealed that anti HBS protective level following the routine immunization program is relatively satisfactory. Needless to say, further prospective studies could determine the influential factors.
Children, Vaccination, Hepatitis B, Anti HBS
کودکان، هپاتیت B، واکسیناسیون، HBs Ab
45
49
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-300&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Mohamamd Rzea
Esmaili
محمد رضا
اسماعیلی دوکی
0031947532846001448
0031947532846001448
Yes
Fereshte
Seyedkolal
فرشته
سید کلال
0031947532846001449
0031947532846001449
No
fa
بررسی امکان ایجاد شرایط بهینه رشد لاکتوباسیل پلانتاروم برای تولید بیشتر باکتریوسین آن
Providing optimal environment for Lactobacillus Plantarum to produce further Bacteriocin
سابقه و هدف: باکتری های لاکتیک آغازگر تولید تعداد زیادی از غذاهای تخمیری انسان و حیوان هستند. این باکتری ها در بهبود بافت طعم فرآورده های غذایی دخالت کرده و نقش عمده ای را نیز در جلوگیری از رشد ارگانیزم های فاسد کننده غذا به عهده دارند. باکتریوسین، یکی از مهمترین مواد بازدارنده طبیعی است که توسط لاکتوباسیل پلانتاروم تولید می شود. هدف از این بررسی، تعیین بهترین شرایط رشد لاکتوباسیل پلانتاروم برای تولید بیشتر باکتریوسین آن بوده است.مواد و روش ها: تحقیق به روش Exploratory انجام شد. مقداری سوسیس و کالباس به طور تصادفی از کارخانه های مختلف خریداری شد. یک گرم از آن در سرم فیزیولوژی سائیده و پس از رقت در محیط MRS کشت داده شد. باکتری ها با تست های کاتالاز، اکسیداز و تست تخمیر قندها شناسایی شدند. رشد این باکتری ها در حرارت ها، pHها و محیط کشت های مختلف بررسی شد. بیشترین اثر بازدارندگی مایع سطحی کشت این باکتری ها بر روی تعدادی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی در حرارت ها، pHها و محیط های مختلف به روش بلانک دیسک و نقطه گذاری نیز تعیین گردید.یافته ها: از 15 نمونه سوسیس و کالباس، در 4 مورد لاکتوباسیل پلانتاروم جدا شد. حرارت مناسب رشد آن ها 25 درجه سانتی گراد در pHها حدود 4.8 تا 6.4 در محیط کشت پایه (MRS) همراه با گلوکز 2% بود. خاصیت ضدمیکروبی آن ها در حرارت 100 درجه سانتی گراد به مدت 10 دقیقه پایدار بود و به وسیله آلفا آمیلاز و لیزوزیم تغییر نکرد. این باکتری ها در حرارت 25 درجه سانتی گراد، بیشترین اثر بازدارندگی را در برابر استافیلوکوک (20 میلی متر) و لیستریا (14 میلی متر) داشتند. بهترین شرایط برای تولید هاله عدم رشد، محیط کشت پایه (MRS) همراه با گلوکز 2% در حرارت 25 درجه سانتی گراد و pH حدود 4.8 تا 6.4 بود. اثر بازدارندگی باکتریوسین (پلانتاریسین) این باکتری ها، پس از حرارت دادن مایع سطحی به مدت 10 دقیقه پایدار بود و حتی اثر آن کمی بیش از حالت قبل از حرارت بود.نتیجه گیری توصیه ها: پایداری خاصیت ضدمیکروبی آن ها در برابر حرارت بسیار سودمند است. زیرا در بسیاری از مراحل تهیه غذا به حرارت نیاز می باشد. از کشت های آغازگر مناسب برای تولید مواد ضدمیکروبی قوی در غذاهای تخمیری توصیه می شود. با ایجاد تغییرات ژنتیکی می توان لاکتوباسیل هایی به دست آورد که باکتریوسین بیشتری تولید کنند.
Background: Lactic acid bacteria serve as the starter of food fermentation. They improve food taste and inhibit the growth of organisms. Bacteriocin is a major natural inhibitor produced by Lactobacillus plantarum.Materials and Methods: For this exploratory study, we have purchased some hotdog and sausage made by different factories. Having one gram of sausage or hotdog in physiologic serum, it was diluted and cultured in MRS media. Bacteria growth was surveyed in different PH, temperature and media.Results: Of 15 samples, Lactobacillus plantarum was isolated in 4. Its optimal condition was as below: Temperature 25 degrees centigrade, pH=4.8-6.4 and basic MRS media with glucose 2%. Its antimicrobial activity was reserved in 100 degrees centigrade for 10 minutes and has not modified by alpha amylase or lysosomes. At 25 degrees centigrade, they had maximum inhibitory effect on staphylococcus (20ml) and listeria (14ml).Conclusion: The stability of Lactobacillus plantarum’s antimicrobial activity against high temperature is of utmost importance since during food processing we require high temperature. We suggest the usage of suitable starter media to produce strong antimicrobial agents in fermentative foods. Employing genetic changes may be helpful to produce Lactobacilli with potentially greater bacteriocin production
Lactobacillus plantarum, Bacteriocin, Lactic acid bacteria
لاکتوباسیل پلانتاروم، باکتریوسین، باکتری های لاکتیک
50
57
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-301&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Jamile
Norouzi
جمیله
نوروزی
0031947532846001450
0031947532846001450
Yes
fa
بررسی نگرش معلمین شاغل در دبستان های شهر کاشان در مورد چگونگی رفع نیازهای جسمی کودکان دوره ابتدایی در سال 1379
Teachers’ attitude towards primary school students’ physical needs
سابقه و هدف: یکی از نگرانی های جامعه نیازهای جسمی افراد بویژه در سنین رشد است و با توجه به اهمیت نقش معلم و تامین نیازهای جسمی کودکان و عدم اطلاع از وضعیت آن در این منطقه و به منظور تعیین نگرش معلمین نسبت به رفع نیازهای جسمی کودکان و عوامل مرتبط با آن این تحقیق در مورد معلمین دوره ابتدایی در سال 1379 انجام گرفت.مواد و روش ها: تحقیق به روش مقطعی روی کلیه معلمین ابتدایی مدارس کاشان در سال 1379 انجام شد و نگرش با طیف لیکرت با 22 گویه در زمینه نیازهای جسمی و 12 گویه در مورد اطلاعات دموگرافیک مورد بررسی قرار گرفت و از آنان درخواست شد تا یکی از گزینه های کاملا موافق، موافق، مخالف و کاملا مخالف را انتخاب نمایند. عوامل مرتبط شامل سن، جنس، تجربه، تاهل، تعداد فرزندان، وجود مربی بهداشت، وجود فرزند در دوره ابتدایی و ارجاع کودک بود. کسب امتیاز در زیر معدل به عنوان نگرش منفی و بالای آن نگرش مثبت تلقی گردید.یافته ها: از 507 مدرسه ای که مورد بررسی قرار گرفتند نگرش در مورد رفع نیازهای جسمی در 42% موارد منفی بود و عواملی چون سن، تجربه، تاهل و تعداد فرزندان، وجود مربی بهداشت و فرزند دوره ابتدایی در خانواده بر نگرش موثر نبود و فقط با جنس و ارجاع کودک ارتباط معنی دار داشت.نتیجه گیری و توصیه ها: نگرش مثبت معلمین در مورد رفع نیازهای جسمی دانش آموزان دوره ابتدایی تقریبا کمی از نصف بیشتر بود و تحقیقات دیگر در زمینه بهینه سازی نگرش از طریق آموزش و افزایش آگاهی معلمین در مورد رفع نیازهای جسمی کودکان دوره ابتدایی پیشنهاد می گردد.
Background: Individuals’ needs especially during the growth period is a matter of worry, for which, teachers are considered to be an inseparable part. The present study was conducted to draw teachers’ attitude towards primary school students’ physical needs in Kashan in 2000.Materials and Methods: For this cross sectional study, teachers’ of primary schools in Kashan were selected. Their attitude as well as demographic characteristics was surveyed. Associated factors were considered as below: Age, sex, experience, marital status, number of children, having a primary school-aged child and child referral. Scores that were below the mean were considered as negative attitude whereas those above the mean value were positive attitude.Results: Of 507 schools, 42% have shown negative attitude towards physical needs. Age, experience, marital status and number of children have not shown any association with teachers’ attitude, however, there was a significant correlation between sex and child referral with their attitude.Conclusion: Positive attitude towards the students’ physical needs was relatively low. Further studies with special emphasis on improvement of attitude through educational programs are strongly recommended.
Attitude, Teacher, Physical need, Primary school
نگرش، معلم، نیاز جسمی، دوره ابتدایی
58
63
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-302&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Masoume
Hoseinian
معصومه
حسینیان
hosseinian_m@kaums.ac.ir
0031947532846001451
0031947532846001451
Yes
Sayed Gholam Abbas
Mousavi
سید غلامعباس
موسوی
0031947532846001452
0031947532846001452
No
Mohamamd Reza
Sharif
محمد رضا
شریف
0031947532846001453
0031947532846001453
No
Zahra
Khademi
زهرا
خادمی
0031947532846001454
0031947532846001454
No
fa
فراوانی مول هیداتیفرم در نمونه های ارسالی به آزمایشگاه های پاتولوژی کاشان در سال 78-1371
Determining the frequency of Hydatidiform Mole referred to the pathology laboratories in Kashan
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت مول هیداتیفرم و شیوع بیشتر آن در کشورهای آسیایی در مقایسه با اروپا و آمریکا و نیز عدم اطلاع از شیوع بیماری در منطقه، این مطالعه به منظور تعیین فراوانی مول هیداتیفرم در نمونه های ارسالی به آزمایشگاه های پاتولوژی کاشان از 1371/7/1 لغایت 1378/6/31 انجام گرفت.مواد و روش ها: این تحقیق به روش توصیفی و نمونه گیری از اطلاعات موجود (Existing data) انجام گرفت. به این ترتیب که تمام بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی و زایشگاه دکتر شبیه خوانی که تشخیص مول هیداتیفرم برای آن ها در یکی از آزمایشگاه های پاتولوژی کاشان طی مدت مذکور تایید شده بود مشخص شدند و با مراجعه به بایگانی مدارک پزشکی بیمارستان اطلاعات وارد پرسش نامه شد.یافته ها: در طی مدت فوق 85 مورد مول هیداتیفرم شامل 67 مورد مول کامل و 18 مورد مول ناقص دیده شد. بیشترین فراوانی بر حسب سن مربوط به بیماران با سن مساوی یا کمتر از 20 سال (53.3%) بود. مجددا در بالای 45 سال یک افزایش (10.4%) در مورد مول کامل مشاهده شد. 40.7 درصد بیماران ضمن اولین بارداری به مول هیداتیفرم مبتلا شده بودند که با افزایش تعداد دفعات بارداری میزان مول کاهش و مجددا مول کامل در بارداری 6 و 7 افزایش نشان داد. 8.6 درصد بیماران سابقه حداقل یک بار سقط داشتند و در یک مورد (1.2%) سابقه حاملگی مولار وجود داشت. هفتاد و نه درصد بیماران شهرنشین و بقیه روستایی بودند. یازده درصد بیماران متولد افغانستان و بقیه ایرانی بودند. شکایت اولیه در 82.8% بیماران خونریزی واژینال بود. در 9.3% بیماران هنگام مراجعه، میزان هموگلوبین کمتر از 10 گرم در دسی لیتر بود. گروه خون 39.5% بیماران از نوع O بود. سونوگرافی در 78.4% موارد تشخیص حاملگی مولار را مطرح نموده بود. براساس گزارش سونوگرافی در 18% بیماران کیست های تکالوتئینی تخمدان وجود داشت که مربوط به مبتلایان به مول کامل بود.نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به فراوانی بیشتر مول در سنین کمتر از 20 و بیشتر از 45 سال، افراد فوق باید تحت مراقبت بیشتری قرار گیرند و با توجه به این که شایع ترین شکایت بیماران خونریزی واژینال است این علامت بخصوص در افراد پرخطر باید به دقت بررسی و پیگیری شود.
Background: Considering the importance of hydatidiform mole and its higher prevalence in Asian countries including Iran and also with respect to the lack of informative data the present study was conducted to determine the frequency of hydatidiform mole in samples referred to the pathology laboratories in Kashan during a seven-year period, 1992-99.Materials and Methods: It was a descriptive study. For this, all patients hospitalized in Shaheed Beheshti and Shabihkhani hospitals with confirmed diagnosis of hydatidiform mole were identified through the medical records.Results: During the study period, 85 cases of hydatidiform moles including 67 cases of complete and 18 cases of incomplete mole were found. The most commonly affected age group was ?20 years (53.3%). Meanwhile, those greater than 45 years old have shown another increment in prevalence (10.4%). 40.7% of the patients were afflicted during their first pregnancy. There was a decline in the rate of mole associated with repeated pregnancy, however, again another increase was observed in pregnancies 6 and 7. Previous history of at least one abortion was reported in 8.6% of the patients. In one patient previous history of molar pregnancy was noted. 79% of patients reside in rural region and 89% were born in Iran. Vaginal bleeding was reported to be the first presenting sign in 82.8% of the patients. 39.5% had blood type of O. Sonography has detected molar pregnancy in 78.4% of the patients.Conclusion: Considering the higher prevalence in individuals less than 20 or those greater than 45 years old, we suggest further care for these age groups. Meanwhile, patients with vaginal bleeding should follow up thoroughly.
Hydatidiform mole, Incomplete mole, Complete mole
مول هیداتیفرم، مول کامل، مول ناقص، فراوانی
64
69
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-303&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Zarichehr
Vakili
زریچهر
وکیلی
vakili_z@kaums.ac.ir
0031947532846001455
0031947532846001455
Yes
Sayed Gholam Abbas
Mousavi
سید غلامعباس
موسوی
0031947532846001456
0031947532846001456
No
Elahe
Mesdaghinia
الهه
مصداقی نیا
0031947532846001457
0031947532846001457
No
Sima
Rasti
سیما
راستی
0031947532846001458
0031947532846001458
No
Farshid
Achak
فرشید
آچاک
0031947532846001459
0031947532846001459
No
fa
بررسی نتایج جراحی روی 420 بیمار مبتلا به مگاکولون مادرزادی طی سال های 78-1359
Surgical outcome in 420 patients with congenital Megacolon
سابقه و هدف: هنوز بیماری مگاکولون مادرزادی، یکی از مشکلات مهم و بزرگ جراحی کودکان است و درمان جراحی آن با مشکلات و عوارض مختلفی مواجه است و به همین دلیل روش های مختلفی را برای درمان آن بکار می برند، در این مقاله به تعیین نتایج جراحی مگاکولون مادرزادی به روش سوئن سون و در دو مقطع ده ساله، طی سال های 78-1359 بررسی شد. مواد و روش ها: تحقیق در مرحله اول به روش داده های موجود، روی کلیه پرونده بیمارانی که با تایید پاتولوژی مبتلا به مگاکولون بوده و به روش سوئن سون تحت عمل جراحی قرار گرفتند، انجام گرفت. سن، جنس، علایم بالینی، گزارش پاتولوژی، حد بدون عصب روده، بیماری های همراه، عوارض زودرس، عوارض دیررس در مقطع بررسی و تغییرات آن مورد قضاوت آماری قرار گرفت. در مرحله دوم با دعوت از بیماران، نتایج درمان بویژه از نظر کنترل ادرار و مدفوع و میزان رضایت از عمل بررسی و با آمار توصیفی ارائه گردید.یافته ها: در کل 420 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند که در مقطع 10 ساله اول 190 نفر و در مقطع دوم 230 نفر بود. هفتاد و چهار بیماران پسر و 265 دختر بودند و سنین حداقل 3 روز تا حداکثر 13 سال و سه ماه داشتند. بیشترین حد بدون عصب در کولون سیگمویید به میزان 54.5% بود. عوارض زودرس در 102 نفر (24.3%) بروز کرد که در دهه اول 63.3% و در دهه دوم 14.4 درصد (P<0.0001) بود. عوارض دیررس در 104 نفر (24.8%) دیده شد که در مقاطع اول و دوم به ترتیب 33.2 و 17.8 درصد (P<0.001) بود. آنتروکولیت در 12.6% موارد بروز کرد. در 216 نفر (51.4%) پیگیری شدند و 86.6% بیماران و یا والدین آن ها راضی بودند.نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج عمل جراحی به روش سوئن سون در بیماران مگاکولون مادرزادی خوب و قابل قبول بود عوارض عمل در ده سال دوم به مراتب بهتر از ده سال اول بود لذا بکارگیری این روش توصیه می شود.
Background: congenital megacolon is still one of the most important disease occurred in children. Different surgical approaches were developed each with variety of complications. In the present article, we explained our experience with 420 patients with congenital megacolon undertook Swenson operation in a 20-year period, 1979-99.Materials and Methods: All patients who have been pathologically diagnosed as congenital megacolon were entered. Initial data including sex, age, clinical manifestations, pathologic reports, accompanying diseases and early and late complications were analyzed. Then, patients were invited to survey the operation outcome such as bowel and bladder continence.Results: The study population included 310 boys and 110 girls aged 3 days to 14 years. Early and late complications were reported in 24.3% and 24.8%, respectively (P<0.0001, P<0.001 respectively). Enterocolitis was reported in 12.6%.Conclusion: Swenson approach is associated with satisfactory outcomes in patients with congenital megacolon.
Congenital megacolon, Swenson approach, Complication
مگاکولون مادرزادی، جراحی سوئن سون
70
75
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-304&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Jafar
Kooranlou
جعفر
کورانلو
0031947532846001460
0031947532846001460
Yes
Naser
Sadeghian
ناصر
صادقیان
0031947532846001461
0031947532846001461
No
fa
بررسی شکایت های رسیده از رشته زنان و زایمان به سازمان نظام پزشکی استان تهران طی سال های 75-1371
Malpractice claims of Gynecologists received by Medical Council, Tehran, 1992-96
سابقه و هدف: در سال های اخیر همزمان با افزایش کلی شکایت از خطاهای پزشکی، میزان شکایت از متخصصین زنان و زایمان هم افزایش یافته است. گرچه در کشورهای غربی بیشترین شکایت از خطاهای پزشکی مربوط به رشته زنان و زایمان است ولی شکایت از این رشته در کشورمان در رتبه دوم قرار دارد. افزایش تعداد شکایت ها در غرب نه تنها عوارض جانبی را در رشته زنان و زایمان کاهش نداده است و هیچ تغییری در کیفیت ارائه خدمات ایجاد ننموده، بلکه باعث اثرات مضری نظیر کاهش تمایل به این رشته، افزایش میزان سزارین و نپذیرفتن بیماران پرخطر شده است. به این ترتیب طب دفاعی در زنان و زایمان شکل گرفته و ضربه معکوس ناشی از شکایت به صورت افزایش عوارض جانبی در رشته زنان و زایمان پدیدار شده است. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت توصیفی و گذشته نگر بر روی شکایت های مطرح شده در نظام پزشکی استان تهران طی سال های 1371 تا 1375 انجام شده است.یافته ها: در این مدت به طور کلی 1537 شکایت مطرح شده است که 1116 مورد (72.6% کل آن شکایت های) مربوط به رشته های جراحی و 213 مورد (13.8% کل آن شکایت ها) مربوط به زنان و زایمان است. سی و یک درصد شکایت های زنان و زایمان مربوط به بیمارستان های دولتی، 30% مربوط به بیمارستان های خصوصی و 39% مربوط به کلینیک های سرپایی و مطب ها هستند. همچنین در این مدت 207 رای در هیات های انتظامی استان تهران در رشته زنان و زایمان صادر گردیده است که شامل 40% رای برائت، 39% پرونده های مختومه، 17% مجازات انتظامی و 7% ارجاع به دادگستری است. هشتاد و نه درصد شکایت ها به علت عدول از بایدها و نبایدها، 7.5% به علت تخلفات مالی، 3% به علت عدم رعایت حسن اخلاق و 0.5% به علت سو مدیریت بیمارستان ها مطرح شده اند.نتیجه گیری و توصیه ها: برای دور ماندن از شکایت باید هر عملی را بر مبنای صحیح علمی، اخلاقی و قانونی انجام داد و بدون داشتن مهارت کافی به هیچ کاری اقدام ننمود.
Background: During the recent years, claims of gynecologists’ malpractice have increased in our country. In western societies, claims of gynecologists are the most frequent type of medical malpractice claims. This increment in malpractice claims was not only unable to reduce the number of complications in gynecology, but also has decreased physician’s tendency to gynecology, increase cesarean sections and rejecting high risk patients.Materials and Methods: We have reviewed the malpractice claims of gynecologists received by medical council in Tehran between 1992 till 1996.Results: Totally, 1537 claims have been received, of which 1116 (72.6%) were related to surgeons and 213 (13.8%) to gynecologists. Of 213 claims, 31% were related to public hospitals whereas 30% and 39% were related to private hospitals and private clinics, respectively. 89% of claims were developed due to not observing basic scientific rules, 7.5% were due to financial violations, 3% due to ethical problems and the remaining 0.5% were due to hospital mismanagement.Conclusion: Physicians should practice according to the basic scientific, ethical and legal rules in order not to be accused by Medical Council meanwhile, they must not try to practice unless they have been fully experienced.
Malpractice, Gynecology, Medical council
خطای پزشکی، زنان و زایمان، نظام پزشکی، پزشکی قانونی، اپیدمیولوژی، تهران، ایران
76
81
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-305&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Hossein
Badakhsh
حسین
بدخش
0031947532846001462
0031947532846001462
Yes
fa
شیوع حاملگی با فاصله کوتاه و رابطه آن با وزن و قد هنگام تولد
Prevalence of short-interval pregnancy and its association with birth height and weight
سابقه و هدف: با توجه به شیوع متفاوت حاملگی با فاصله کوتاه در کشور و عدم بررسی وضعیت آن در کاشان و با توجه به اهمیت وزن و قد هنگام تولد و نظر به این که تناقض هایی در مورد ارتباط حاملگی با فاصله کوتاه و وزن و قد هنگام تولد وجود دارد و به منظور تعیین شیوع حاملگی با فاصله کوتاه و ارتباط آن با وزن و قد هنگام تولد تحقیقی در زایشگاه دکتر شبیه خوانی کاشان در طی سال های 79-1378 انجام شد. مواد و روش ها: برای تعیین شیوع حاملگی با فاصله کوتاه تحقیق توصیفی و برای تعیین نقش آن در وزن و قد هنگام تولد تحقیق تحلیلی از نوع Historical-Cohort انجام شد. در این مطالعه 150 مادر که دارای حاملگی با فاصله کوتاه بودند (حاملگی با فاصله کمتر از 15 ماه) و 90 مادر که دارای حاملگی با فاصله کمتر از 12 ماه بودند به عنوان گروه مورد و 150 نفر که دارای حاملگی با فاصله مناسب بودند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. در گروه های مورد و شاهد وزن و قد هنگام تولد مورد بررسی قرار گرفت و نتایج آن با استفاده از آزمون آماری t مورد قضاوت قرار گرفت. خطر نسبی و خطر منتسب حاملگی با فاصله کوتاه در بروز وزن کمتر از 3000 گرم و قد کمتر از 49 سانتیمتر تعیین شد. یافته ها: از 2300 نمونه مورد بررسی، 216 نفر (9.4%) دارای حاملگی با فاصله کوتاه بودند. یافته های پژوهشی نشان داد که بین حاملگی با فاصله کمتر از 15 ماه و وزن و قد هنگام تولد رابطه ای وجود ندارد اما بین حاملگی با فاصله کمتر از 12 ماه و وزن و قد هنگام تولد رابطه معنی داری وجود دارد. میانگین (±انحراف معیار) وزن هنگام تولد در گروه شاهد 443±3356 گرم و در گروه با فاصله حاملگی کمتر از 12 ماه 430±3237 گرم بود. قد هنگام تولد در گروه شاهد 2±50.4 سانتیمتر و در گروه حاملگی با فاصله کمتر از 12 ماه 1.8±49.7 سانتیمتر بود. اختلاف وزن در دو گروه معنی دار بود ( P<0.05 ). خطر نسبی برای وزن کمتر از 3000 گرم 1.5 برابر و برای قد کمتر از 49 سانتیمتر 2.1 برابر بود. خطر منتسب برای وزن کمتر از 3000 گرم 0.5% و برای قد کمتر از 49 سانتیمتر 16.5% بود که از نظر آماری معنی دار بود ( P<0.05 ). نتیجه گیری و توصیه ها: حاملگی با فاصله کمتر از 12 ماه با وزن و قد هنگام تولد رابطه دارد و میزان آن را کاهش می دهد. تحقیقات بعدی برای تعیین عوامل موثر بر حاملگی با فاصله کوتاه توصیه می گردد.
Background: With respect to the prevalence of short-interval pregnancy in our country and also lack of information data in Kashan, the present study was conducted in Kashan to determine the prevalence of short-interval pregnancy and also its association with birth height and weight.Materials and Methods: A descriptive study was carried out to determine the prevalence of short-interval pregnancy whereas a historical cohort study was performed of determine its association with birth height and weight. Our case group consisted of two groups: 150 mothers with interval of less than 15 months and 90 mothers with interval of less than 12 months, between their pregnancies. 150 mothers with adequate interval between pregnancies were Surveyed in cone and control groups and analyzed by t-test. Relative and absolute risks of short-interval pregnancies were determined for birth weight of less 3000gr and birth height of less 49cm.Results: Of 2300 mothers, 216 (94%) had short-interval pregnancy. Results have revealed that there is no association between interval of less than 15 mothers and birth height and weight, however of less than 12 months and birth height and weight. The mean (±SD) of birth weight was 3356±443 and 3237±430 gr in the control and case group (Interval <12 months), respectively (P<0.05). Meanwhile, their birth height was 50.4±2 and 49.7±1.8 cm, respectively. The RR of weight <3000gr was 105 and for height <49 was 2.1. The AR for these values were 0.5% and 16.5%, respectively (P<0.05%).Conclusion: Pregnancy with interval of less than 12 months is associated with lower birth and weight. Further studies are highly suggested.
Short-interval pregnancy, Birth height, Birth weight
حاملگی با فاصله کوتاه، وزن هنگام تولد، قد هنگام تولد
82
86
http://feyz.kaums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-306&slc_lang=fa&sid=1
2008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/82008/11/8
1387/8/18
Zohre
Sadat
زهره
سادات
sadat@kaums.ac.ir
0031947532846001463
0031947532846001463
Yes
Farzane
Saberi
فرزانه
صابری
0031947532846001464
0031947532846001464
No
Masoume
Abedzadeh
معصومه
عابدزاده
0031947532846001465
0031947532846001465
No