[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۴ نتیجه برای قریشی

زهرا سپهرمنش، افشین احمدوند، فاطمه سادات قریشی، سیدغلامعباس موسوی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فصلنامه ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: سوء مصرف مواد، با فراوانی بالای اختلالات روان­پزشکی همراه است، در نتیجه کنترل و درمان پدیده­ی سوء مصرف مواد نیاز به مداخلات درمانی چندجانبه دارد. گروه هدف این مطالعه معتادان تزریقی می­باشند که در حال حاضر این گروه نقش عمده­ای در گسترش بیماری­های گوناگون از جمله ایدز و هپاتیت دارند، بنابراین شناسایی مشکلات این گروه و درمان آنها از اولویت­های بهداشتی می­باشد. تاکنون درمان این گروه با مشکلات و موانع متعددی روبرو بوده است و درمان­های دارویی به تنهایی پاسخ­گو نبوده است که یکی از دلایل شکست درمان، ویژگی­های شخصیتی و روانی این گروه می­باشد که مطالعه­ی حاضر به بررسی این ویژگی­ها می­پردازد تا با شناخت آنها بتوان به طور صحیحی درمان این بیماران را پایه­ریزی نمود و اهمیت مداخلات غیردارویی را در این گروه روشن ساخت.

مواد و روش­ها: این مطالعه از نوع مقطعی است که بر روی۷۳ مرد هروئینی تزریقی (کلیه معتادان تزریقی زندان کاشان) در سال ۱۳۸۵ انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه­ای بود شامل دو بخش، مشخصات بیمار و آزمون شخصیتی MMPI که توسط روان­شناس بالینی زندان در اختیار آن دسته از معتادان تزریقی که دارای تحصیلاتی در سطح راهنمایی و بالاتر بودند، قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، تفسیر آزمون توسط روان­شناس انجام شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون Fisher Exact Test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

نتایج: از کل ۷۳ نفر مرد معتاد تزریقی زندان، ۶ نفر از آنها آزمون­شان فاقد اعتبار و روایی ارزیابی شد و در مجموع ۶۷ نفر با آزمون MMPI مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که ۱۷ نفر (۳۸/۲۵ درصد) فاقد اختلال و ۵۰ نفر (۶۲/۷۴ درصد) دارای ویژگی­های شخصیتی نابهنجار بر اساس مقیاس­های بالینی MMPI شناخته شدند. میانگین گروه سنی مورد مطالعه ۴۱/۶ ± ۸۶/۲۹ سال بود. ۴۳ نفر (۱۸/۶۴ درصد) از نمونه­های مورد مطالعه زیر ۳۰ سال و ۲۴ نفر (۸۲/۳۵ درصد) بالای ۳۰ سال سن داشتند. ۳۵ نفر (۲۳/۵۲ درصد) مجرد و ۳۲ نفر (۷۷/۴۷ درصد) متاهل بودند. ۵۳ نفر (۱۱/۷۹) زیر دیپلم و ۱۴ نفر (۸۹/۲۰) دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر بودند. همچنین در این مطالعه رابطه­ی بین ویژگی­های شخصیتی نابهنجار و سطح تحصیلات معنادار به دست آمد. با ۰۰۱/۰ p . ۱/۱۰ OR= از بین این ۵۰ نفر که دارای ویژگی­های شخصیتی نابهنجار بودند، بیشترین فراوانی را به ترتیب ویژگی شخصیت ضداجتماعی در ۱۲ نفر (۲۴درصد)، افسردگی در ۱۰ نفر (۲۰ درصد)، ویژگی هیپومانیک در ۷ نفر (۱۴ درصد)، ویژگی خودبیمارانگاری در ۵ نفر (۱۰ درصد) و نمایشی در ۵ نفر (۱۰درصد) پارانوئید در ۴ نفر (۸ درصد) و اضطراب در ۴ نفر (۸ درصد)، شخصیت اسکیزوئید در ۳ نفر (۶ درصد) داشتند. ویژگی شخصیتی افسردگی در افرد بالای دیپلم و متاهلین به طور شاخصی بیشتر بود به طوری که تمامی افراد با تحصیلات بالای دیپلم در بعد افسردگی نمرات بالایی داشتند (۵ نفر، ۱۰۰درصد) و افراد مجرد (۹/۲۵ درصد) و زیر ۳۰ سال (۲/۳۱ درصد) در مقیاس بالینی شخصیت ضداجتماعی نسبت به سایر مقیاس­ها نمرات بالایی به دست آورده بودند.

نتیجه­گیری: این مطالعه نشان داد که مقیاس بالینی شخصیت ضداجتماعی و افسردگی در میان معتادان تزریقی از فراوانی بیشتری نسبت به سایر مقیاس­ها برخوردار می­باشد. با توجه به این که تعداد بیشتری از افراد گروه مورد مطالعه، مجرد و زیر ۳۰ سال سن داشتند. در نتیجه این گروه آسیب­پذیرتر می­باشند همچنین تحصیلات پایین در این گروه می­تواند به عنوان یک عامل پیشگویی­کننده جهت ویژگی­های شخصیتی نابهنجار محسوب گردد.


حمید رضا صابری، سید علیرضا مروجی، فاطمه قریشی، زهرا حیدری،
دوره ۱۲، شماره ۵ - ( ضميمه (ويژه نامه ۲ تروما) ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه ­ و هدف: کارکنان بخش اورژانس مخصوصاً پرسنل فوریت­های پزشکی، در معرض انواع استرس­های شغلی از جمله ترومای روحی هستند. اطلاعات کمی درباره امکان و میزان PTSD در پرسنل فوریت­های پزشکی در ایران و جهان وجود دارد. این مطالعه به بررسی شیوع PTSD پرسنل فوریت­های پزشکی شهرستان­های کاشان و اراک و عوامل اثرگذار بر آن می پردازد .

مواد و ­روش­ها: در یک مطالعه مقطعی برای برآورد میزان PTSD و شدت ترومای روحی، ۱۵۰ نفر از پرسنل فوریت­های پزشکی شهر کاشان و اراک وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه­های استاندارد IES-I۵ و PTSS-۱۰ و معیارهای DSM -IV برای این منظور استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش­های آماری مجذور کای، آزمون دقیق فیشر، t دانشجویی، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت .

نتایج : از ۱۵۰ نفر، ۱۲۱ نفر به پرسشنامه­ها پاسخ دادند. از نظر معیارهای DSM- IV ، ۴۴ نفر (۴/۳۶ درصد) دارای معیارهای تشخیصی PTSD بودند. از نظر شاخص IES ، یک سوم کارکنان اورژانس در گروه تأثیر شدید از حادثه قرار گرفتند. نمره PTSS ۱۱ نفر(۹ درصد) ۵ و بالاتر بود که نشان دهنده واکنش نسبتاً شدید در آنها می باشد. وضعیت تأهل رابطه معناداری بر وضعیت PTSD داشت به گونه‌ای که بیشتر مجردها دارای معیارهای PTSD بودند. جنسیت، تحصیلات و نوع شغل ارتباطی با دارا بودن معیارهای PTSD نداشتند.
نتیجه­گیری: براساس این مطالعه میزان PTSD و شدت ترومای حادث شده در بین پرسنل فوریت­های پزشکی بسیار بالا بود. به نظر می‌رسد این افراد شدیدا در معرض استرس شغلی و عوارض مربوط به آن قرار دارند و باید هر چه سریع­تر نسبت به وضعیت روحی روانی این افراد به عنوان یکی از مهمترین کارکنان درمانی رسیدگی گردد.


افشین احمدوند، زهرا سپهرمنش، فاطمه سادات قریشی، سید غلامعباس موسوی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: بیخوابی موقعیتی ناتوان کننده و پریشان کننده می باشد که نه تنها می تواند بر کیفیت زندگی، کار و فعالیت روزانه اثر گذار باشد، بلکه مشکلات روانی-اجتماعی بسیار زیادی را ایجاد می کند. این پژوهش به منظور بررسی شیوع بیخوابی در میان افراد ۱۸ ساله و بالاتر شهر کاشان در سال ۱۳۸۷ انجام گرفته است.

مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با حجم نمونه ۱۱۵۵ نفر انجام گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه علائم بیخوابی بر اساس ملاک های DSM-IV بود که اعتبار آن توسط ۵ روانپزشک تایید و پایایی آن به روش باز آزمایی، ۹۹ درصد به دست آمد. اطلاعات با آزمون های مجذور کای، دقیق فیشر، CI و OR مورد تحلیل قرار گرفتند.

نتایج: از میان ۱۱۵۵ نفری که مورد مطالعه قرار گرفتند، ۶۸۴ نفر (۵۹ درصد) بیخوابی داشتند. از نظر سنی کسانی که بین ۴۱ تا ۶۵ سال سن داشتند (۲۶۶ نفر، ۹/۶۷) و زنان (۵۰۵ نفر، ۴/۷۴ درصد) بیشترین فراوانی بیخوابی را داشتند. بین سابقه اختلال روانی [۲۴/۲OR=، ۰۰۱/۰P<]، اختلال خواب در خانواده [۶۷/۴OR=، ۰۰۱/۰P<]، مصرف نوشیدنی ها کافئین دار قبل از خواب [۶۴/۱OR=، ۰۰۱/۰P<] با مشکل بیخوابی تفاوت آماری معناداری مشاهده شد.

نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر اکثریت افراد، به خصوص زنان و افراد میان سال از مشکل بیخوابی رنج می برند. از آنجائی که بیخوابی می تواند عامل خطرسازی برای شروع افسردگی و اضطراب و افزایش مستقیم و غیر مستقیم هزینه های پزشکی و تبعات دیگر باشد، لازم است برنامه ریزی دقیقی در جهت رفع این مشکل و بهبود کیفیت خواب افراد صورت گیرد.


فاطمه سادات قریشی، فاطمه عصاریان، زهرا سپهرمنش، افشین احمدوند، فرناز اعتصام،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( دو ماه نامه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: لکنت زبان اختلالی است که از نظر عاطفی بر فرد اثر گذاشته و می تواند باعث اختلال در عملکرد فرد، عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اشکال در برقراری ارتباط و سرانجام انزوا و دوری از موقعیت های اجتماعی گردد. این مطالعه به منظور ارزیابی همبودی اختلالات روانی کودکان ۳ تا ۱۲ساله مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به کلینیک گفتاردرمانی بیمارستان اخوان طی سال های ۸۷-۱۳۸۶ انجام گرفت.

مواد و روش ها: برای انجام این مطالعه مقطعی، تعداد ۵۰ نفر با استفاده از روش سرشماری انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه ی بالینی بر اساس چک لیست DSM-IV-TR توسط روانپزشک و آزمون هوش وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. از آزمون آماری مجذور کای برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

نتایـج: اختلال روانی همبود در ۷۰ درصد کودکان مبتلا به لکنت زبان وجود داشت. شایع ترین آنها اختلال بیش فعالی کمبود توجه در ۱۸ نفر (۴/۵۱ درصد) و اختلال اضطرابی در ۶ نفر (۷/۲۵ درصد) بود. در این مطالعه بین اختلال روانی همبود با سن (۰۰۵/۰=P) و تحصیلات کودک (۰۰۳/۰=P) تفاوت معناداری مشاهده شد.

نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان دادند که اکثر کودکان دارای اختلالات روانی همبود بوده و باتوجه به پیامدهای این اختلالات، پیشنهاد می‌گردد متخصصین توجه بیشتری به اختلالات همبود در این بیماران داشته باشند تا برنامه های درمانی کامل تر و موثرتری را ارائه دهند.


زهرا چیت سازیان، فاطمه سادات قریشی، سید غلامعباس موسوی، عصمت شعبانی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: افسردگی از شایع­ترین بیماری­های روانپزشکی و یک اختلال خلقی شایع است. در ایجاد آن علاوه بر نقش پیام­رسان­های عصبی و رویدادهای زندگی، محرک­های درونی مانند سطح سرمی کلسترول، آلبومین، فریتین، قند و فاکتورهای انعقادی نیز دخیل­اند. هدف از این مطالعه تعیین سطح سرمی کلسترول، آلبومین، فریتین در بیماران همودیالیزی با و بدون افسردگی اساسی است.

مواد و روش­ها: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۱۰۰ بیمار همودیالیزی مراجعه­کننده به بخش دیالیز بیمارستان اخوان کاشان انجام شد. بیماران از نظر ابتلا به افسردگی توسط پرسشنامه افسردگی Beck و مصاحبه بالینی ارزیابی شده و سپس داده­ها تحلیل شدند.

نتایج: از میان ۱۰۰ بیمار همودیالیزی مورد بررسی۵۰ نفر (۳۹ درصد مردان و ۹/۵۶ درصد زنان) مبتلا به افسردگی بودند. میانگین سطح سرمی آلبومین، فریتین و کلسترول در بیماران همودیالیزی مبتلا به افسردگی به­ترتیب ۸۸/۳ میلی ­ گرم در لیتر، ۷۴/۶۰۱ میکرو مول در لیتر، و ۵۶/۱۶۱ میلی­گرم در دسی لیتر بود و در بیماران بدون افسردگی به­ترتیب ۹۹/۳ میلی ­ گرم در لیتر، ۶۸/۵۷۹ میکرو مول در لیتر، ۱۴/۱۵۲ میلی­گرم در دسی لیتر بود . اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی­دار نبود . بین وجود بیماری­های همراه و محل زندگی با اختلال افسردگی رابطه معنی­داری دیده شد (به­ترتیب: ۰۰۳/۰= P و ۰۳۲/۰=P).

نتیجه­گیری: بین سطح آلبومین، فریتین و کلسترول با افسردگی ارتباطی دیده نشد. عواملی مانند جنسیت، بیماری­های همراه به­ویژه فشار خون، و محل سکونت ممکن است در ابتلا به افسردگی در بیماران همودیالیزی موثر باشند.


زهرا سپهرمنش، افشین احمدوند، سید علیرضا مروجی، فاطمه سادات قریشی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( دو ماه نامه ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: افسردگی در کودکان و نوجوانان یک اختلال جدی است که تاثیر قابل ملاحظه­ای بر عملکرد روانی­اجتماعی آنان می­گذارد . باتوجه به محدودیت­های جاری در درمان این اختلال مطالعه حاضر به­منظور مقایسه اثر دو داروی فلوکستین و فلووکسامین بر افسردگی کودکان و نوجوانان انجام شد.

مواد و روش­ها: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور تعداد ۴۰ کودک و نوجوان ۸ تا ۱۸ سال مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه­کننده به درمانگاه روانپزشکی اطفال دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال ۱۳۹۲ به­طور تصادفی در دو گروه دارویی فلوکستین و فلووکسامین تحت درمان قرار گرفتند. ابزار ارزیابی پاسخ به درمان مقیاس‌های افسردگی کودکان، عملکرد کلی کودکان و پرسشنامه عوارض دارویی بود. نمونه­ها در زمان­های صفر، دو، چهار و هشت هفته مورد ارزیابی قرار گرفتند.

نتایج: سن متوسط کودکان و نوجوانان ۶۳/۲±۴۰/۱۲ بود. میانگین نمره افسردگی در گروه فلوکستین از ۴۹/۱۰±۶۵/۲۵ به ۲۳/۳±۵۵/۱۱ و در گروه فلوکسامین از ۶۱/۷±۴۵/۲۸ به ۸۷/۴±۰۵/۸ کاهش یافت. به­علاوه، میانگین نمره افسردگی در گروه فلووکسامین در هفته ۴ و ۸ نسبت به فلوکستین کاهش معنی­داری داشت (به­ترتیب ۰۰۵/۰=P و ۰۳/۰= P). میزان پاسخ به درمان در هفته هشتم در گروه فلوکستین ۵۵ درصد و در گروه فلووکسامین ۸۵ درصد بود. عوارض جانبی شدید در بیماران مورد مطالعه مشاهده نشد. و هیچ­کدام از بیماران اقدام به خودکشی نداشتند.

نتیجه­گیری: باتوجه به اینکه کاهش نمره افسردگی در گروه فلووکسامین نسبت به فلوکستین شاخص بود، لذا فلووکسامین می­تواند به­عنوان دارویی موثر و ایمن در درمان افسردگی کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.


فاطمه سادات قریشی، مرضیه حیدرزاده آرانی، سید علیرضا مروجی، ریحانه السادات شریف،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: آسم از شایع ­ترین بیماری مزمن کودکی می­ باشد. مطالعات اخیر مطرح می­ کنند که مشکلات رفتاری و تحصیلی یا علایم بیش­ فعالی به ­دلیل بیماری آسم و درمان آن ایجاد می­ شوند، درحالی ­که مطالعات دیگر رابطه­ ای بین این عوامل نشان نمی­ دهند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان همبودی اختلال بیش­ فعالی همراه با کم ­توجهی در کودکان مبتلا به آسم شهرستان کاشان در سال ۱۳۹۲ صورت گرفت.

موارد و روش ها: در این مطالعه ­ی مورد- شاهدی ۸۹ کودک آسماتیک مراجعه ­کننده به کلینیک آسم و آلرژی کاشان به ­روش مبتنی بر هدف در گروه مورد و ۱۱۷ کودک سالم که از نظر سن و جنس با گروه مورد تطابق بودند، به ­طور تصادفی در گروه شاهد قرار گرفتند. از اسپیرومتری و پیک ­فلومتری جهت تشخیص آسم استفاده شد. معیارهای DSM-IV جهت تشخیص اختلال بیش ­فعالی همراه با کم ­توجهی به­ کار گرفته شدند.

نتایج: همبودی اختلال بیش­ فعالی همراه با کم­ توجهی در کودکان مبتلا به آسم ۵ برابر بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۰۱ P=) و (۵/۶۷ OR: و ۱۲/۰۸-۲/۶۶ CI:). ابتلا به اختلال بیش ­فعالی همراه با کمبود توجه با شدت آسم ارتباط معنی­ داری نشان نداد (۰/۶۲۴ P=). بین جنس و ابتلا به اختلال بیش­ فعالی همراه با کمبود توجه رابطه معنی ­داری وجود نداشت (۰/۹۸-۰/۲۴ CI:، ۴۹/۰ OR:) (۰/۰۶ P=).

نتیجه­ گیری: بیماری آسم احتمال خطر ابتلا به اختلال کم ­توجهی- بیش­ فعالی را افزایش می ­دهد. بنابراین، تشخیص و درمان اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به آسم دارای اهمیت می­ باشد.


فاطمه سادات قریشی، فاطمه عصاریان،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: پدوفیلیا زیرشاخه پارافیلیا می­ باشد و به ­عنوان تظاهر هیپرسکسوالیتی در بیماران دوقطبی به ­ندرت گزارش شده است. مطالعات مختلفی در زمینه هم­بودی اختلالات پارافیلیا با اختلالات دوقطبی انجام شده است. باتوجه به اینکه درمان و پیش ­آگهی این دو مورد (پدوفیلیا به ­عنوای یک اختلال/ پدوفیلیا به ­عنوان صرفا یک علامت) با یکدیگر کاملا متفاوت است، گزارش حاضر از اهمیت ویژه­ای برخوردار می ­باشد.
گزارش مورد: مورد گزارش شده مردی ۴۵ ساله بود که با شکایت از پدوفیلیا توسط خانواده به مرکز روانپزشکی ارجاع شد. در بررسی و ارزیابی ­های انجام شده مشخص شد مشکل بیمار اختلال دوقطبی است. نام­برده در فازهای مانیا رفتارهای پدوفیلیا را بروز می­ داد که با کنترل بیماری دوقطبی توسط دارودرمانی رفتارهای پدوفیلیک او نیز کاملا برطرف می­ شد.
نتیجه ­گیری: پدوفیلیا می­ تواند به ­عنوان یک علامت در کنار اختلالات خلقی بروز کرده و توجه به این مساله در درمان و پیش ­آگهی این شکل از پدوفیلیا بسیار قابل توجه می­ باشد.

حمیدرضا بنفشه، اعظم مصداقی نیا، فاطمه سادات قریشی، حمیدرضا گیلاسی، زهره کاشانی، مصطفی غلامی، امیر قادری،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: نرخ شیوع کنونی، نشان­ دهنده شیوع فزاینده سوء مصرف مواد در بین زنان است. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف و علل گرایش به مصرف مواد مخدر در زنان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد می ­باشد.
مواد و روش­ ها: مطالعه توصیفی مقطعی حاضر روی کلیه زنان مراجعه ­کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کاشان طی سال ۱۳۹۶ انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، علل گرایش به مصرف مواد مخدر و مصاحبه بالینی ساختاریافته راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (SCID) جهت ارزیابی اختلالات مصرف مواد بود.
نتایج: میانگین سنی و سن شروع مصرف مواد مخدر به ­ترتیب برابر با ۳/۱۰±۴۰ و ۴/۶±۲۵ سال بود. شایع­ ترین ماده مصرفی تریاک (۸۱ درصد) و اصلی ­ترین راه مصرف، روش تدخینی بود. ده درصد افراد سابقه تزریق داشتند. علل اصلی گرایش به مواد مخدر از دیدگاه بیماران، خانواده معتاد (۷۷ درصد)، دسترسی آسان به مواد (۶۴ درصد) و افسردگی و ناامیدی (۵۶ درصد) بود.
نتیجه ­گیری: الگوی مصرف مواد مخدر در زنان تحت درمان نگهدارنده با متادون شهرستان کاشان سنتی و بر پایه مشتقات تریاک بوده و خانواده معتاد، علل اصلی گرایش به مواد مخدر بود. لذا، به ­منظور پیشگیری بایستی در برنامه­ ریزی­ ها به خانواده بیماران به ­عنوان گروه آسیب ­پذیر توجه بیشتری شود و آموزش­ های لازم درخصوص علل گرایش و راه ­های جلوگیری ارائه شود.

بهروز افشاری، فاطمه سادات قریشی، شفیقه یوسفی، وجیهه قربانی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: مطالعه شخصیت می­تواند به توضیح آسیب­شناسی در اختلالات روانی کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی اختلال افسردگی اساسی ((MDD Major Depressive Disorder براساس تئوری تجدیدنظرشده‌ی حساسیت به تقویت (r-RST) revised-Reinforcement Sensitivity Theory می ­باشد.
مواد و روش­ها: چهل ­وپنج بیمار MDD به ­همراه ۴۵ فرد سالم به­ عنوان گروه کنترل در مطالعه حاضر شرکت کردند. به دنبال فرم رضایت آگاهانه، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-I)، آزمون هوش عمومی (SGIT)، پرسشنامه ۵ عاملی جکسون برای سنجش شخصیت، و سیاهه افسردگی بک (BDI-II) برای دو گروه اجرا شدند. داده­ها با استفاده از خی دو، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس (ANOVA) و تحلیل واریانس چندراهه (MANOVA) تحلیل شدند.
نتایج: نتایج MANOVA تفاوت معناداری بین گروه­های MDD و گروه کنترل در آیتم ­های پرسشنامه ۵ عاملی جکسون نشان دادند. نمره گروه MDD در r-BAS)) Behavioral Activation System (۰/۲۴۲h۲=، ۰/۰۰۱>P) کمتر از نمره گروه کنترل؛ اما در r-BIS (۰/۳۶۷h۲=، ۰/۰۰۱>PFight (۰/۲۴۵h۲=، ۰/۰۰۱>P  Flight(۰/۰۶۸h۲=، ۰/۰۰۳=PFreeze (۰/۰۸۱h۲=، ۰/۰۰۱>P) بیشتر بود.
نتیجه­گیری: افسردگی به­طور قابل‌ملاحظه­ای مرتبط با BIS)) Behavioral Inhibition System است، اما با BAS))Behavior Activation System در ارتباط نیست. دانش بیشتری از  r-RSTمی ­تواند به تشخیص، سبب­ شناسی و تداوم اختلالات روانی رایج کمک­ کننده باشد. نتایج این پژوهش می­ تواند به فهم آسیب­ شناسی مرتبط با شخصیت بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی کمک کند.

فاطمه عصاریان، فاطمه سادات قریشی، سمیرا احمدیان، افشین احمدوند، رضوان ساعی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۴۰۰ )
چکیده

سابقه و هدف: بیش‌فعالی همراه با کمبود توجه، شایع ­ترین اختلال روان‌پزشکی در کودکان می­ باشد. با توجه به شیوع بالای این اختلال و پیامدهای روان‌شناختی آن و عدم پاسخ به درمان با ریتالین در ۳۰-۲۰ درصد کودکان، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر ریسپریدون همراه با ریتالین در درمان کودکان مبتلا به بیش‌فعالی انجام گرفت.
مواد و روش­ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۶۰ نفر از کودکان ۶ تا ۱۲ سال مبتلا به بیش ­فعالی به روش تصادفی در دو گروه ریتالین+پلاسبو و ریتالین+ریسپریدون تقسیم شدند. دوز ریتالین با mg/kg ۰/۵ روزانه شروع شد و تا حداکثر  mg/kg۱ افزایش یافت. دوز ریسپریدون با ۲۵/۰ میلی­ گرم روزانه شروع شد و تا حداکثر ۱ میلی­ گرم روزانه افزایش یافت. شدت بیش‌فعالی همراه با کمبود توجه با استفاده از پرسشنامه ADHD rating scale در خطّ پایه و هفته­های ۲، ۳، ۴ و ۶ بعد از تجویز دارو ارزیابی شد. داده­ ها از طریق نرم­افزار SPSS ویرایش ۲۶ و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته (بین­ گروهی - درون­ گروهی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: علیرغم این‌که دو گروه در طول ۶ هفته درمان، بهبود قابل‌توجهی از لحاظ نمره مقیاس رتبه­ بندی ADHD داشتند (۰/۰۰۱ <P)، اما بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (۰/۰۵>P).
نتیجه­ گیری: ریسپریدون و ریتالین می­توانند در درمان کودکان مبتلا به بیش‌فعالی همراه با کمبود توجه مؤثر باشند و به‌خوبی تحمل شوند. همچنین ریسپریدون می­تواند از بروز عوارض جانبی ریتالین، مانند بی‌خوابی و بی‌اشتهایی جلوگیری نماید و باعث شود تا دوز پایین‌تری از ریتالین در کنترل علائم نیاز باشد.

سیده فاطمه علوی، زهرا سادات قریشی، نسیبه زنجری، منیژه زارعی محمود آبادی،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: مشکلات تغذیه‌ای از شایع‌ترین مشکلات دوران نوزادی و کودکی محسوب می‌شود. بررسی و شناسایی این مشکلات در اوایل دوران کودکی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا شناسایی سریع این مشکلات، می‌تواند به درمان زودهنگام این مشکلات منجر شود. مطالعه حاضر قصد دارد مرور جامعی بر ابزارهای غربالگری و ارزیابی مشکلات تغذیه‌ای نوزدان و کودکان داشته باشد.
مواد و روش‌ها: اطلاعات، از طریق پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Scopus، Medline، Web of Science،Google scholar و بانک‌های اطلاعاتی ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۰ تهیه شد. بر‌اساس کلیدواژه‌های پژوهش، ۵۰ مقاله مرتبط به‌دست آمد که درنهایت، ۱۸ مقاله بر‌اساس هدف پژوهش انتخاب شد.
نتایج: درمجموع، ۱۸ ابزار به‌دست آمد که ۳ ابزار مربوط به غربالگری و بقیه ابزارها مربوط به ارزیابی مشکلات تغذیه‌ای نوزادان و کودکان بود. ۵ ابزار از بدو تولد و بقیه ابزارها از سنین بالاتر، حدود شش‌ماهگی به بعد قابل‌استفاده بودند. ۳ ابزار، توسط ارزیاب یا درمانگر و بقیه توسط والدین یا مراقبین کودک، تکمیل شد. ۵ ابزار در کنار بررسی مسائل تغذیه‌ای، احساسات و واکنش‌های والدین نسبت به مشکلات غذایی کودکانشان را نیز، ارزیابی می‌کنند. همچنین، روایی و پایایی ۱۸ ابزار، مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: طیف متنوعی از ابزارهای استاندارد، جهت غربالگری و ارزیابی مشکلات تغذیه‌ای نوزادان و کودکان، در زبان انگلیسی وجود دارد. نتایج حاصل از این مطالعه مروری، می‌تواند ضمن معرفی این ابزارها به درمانگران، به دسترسی سریع آن‌ها به این ابزارها منجر گردد.

فاطمه عصاریان، فاطمه قریشی، حمیده صالحی نجف آبادی، حبیب اله رحیمی،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال بیش فعالی- کم توجهی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلالات عصبی رشدی در بین کودکان است که تأثیر منفی بر طیف وسیعی از جنبه ها از جمله توانایی یادگیری، روابط بین فردی، عزت نفس و احساسات دارد. با توجه به تاثیر منفی پاندمی کووید-۱۹ بر سلامت روان کودکان و نوجوانان، این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی کودکان ۸ تا ۱۲ سال مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی در طول پاندمی کووید-۱۹ انجام شد.
روش‌ها: در مطالعه‌ مقطعی حاضر، تعداد ۵۴ کودک مبتلا به ADHD مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کارگرنژاد کاشان در سال ۱۴۰۰ وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده‌ها، از پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی pedsQL استفاده گردید. کودکان در ۴ زیرمقیاس عملکردی کیفیت زندگی شامل؛ جسمانی، عاطفی، اجتماعی و تحصیلی و نمره کل مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: میانگین سنی کودکان ۱/۴۳±۹/۱۵ سال بود. بالاترین نمره مربوط به عملکرد جسمانی کودکان با میانگین ۱۵/۰۸±۷۴/۴۸ و پایین­ترین نمره مربوط به عملکرد تحصیلی با میانگین ۱۵/۱۷±۵۳/۳۳ بود. از بین متغیرهای مختلف مورد بررسی، میان عملکرد تحصیلی و جنسیت رابطه معنادار دیده شد (۰/۰۴=P).
نتیجه‌گیری: بیماری ADHD و کووید-۱۹ هر دو باعث افت کیفیت زندگی کودکان خصوصاً در حوزه عملکرد تحصیلی می شوند که می­تواند پیامدهای ناسازگار روانشناختی در سال­ های بعدی زندگی آنها را پیش بینی نماید. پیشنهاد می­شود در زمینه درمان این اختلال و کنترل عوامل محیطی و خانوادگی موثر بر آن تحقیقات بیشتری انجام شود.

فاطمه عصاریان، رضا صفایی، فاطمه سادات قریشی، حبیب الله رحیمی،
دوره ۲۸، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال وسواس-اجبار یک اختلال نوروسایکیتریک مزمن است که ۲ تا ۴ درصد از نوجوانان را درگیر می‌کند. با توجه به شیوع بالای این اختلال و وجود مطالعات محدود و بعضاً متناقض در زمینه درمان آن، به‌ویژه در موارد مقاوم، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آریپیپرازول همراه با سرترالین و مقایسه آن با تأثیر سرترالین به‌تنهایی انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور با روش نمونه‌گیری در دسترس بر روی نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس-اجبار که به کلینیک‌های روان‌پزشکی شهر کاشان مراجعه کرده بودند، انجام شد. تشخیص بیماری بر اساس نظر روان‌پزشک و معیارهایDSM  صورت گرفت. پژوهش به مدت ۱۲ هفته ادامه یافت و بیماران به روش تخصیص بلوکی در یکی از گروه‌های مورد مطالعه قرار گرفتند. نمره مقیاس  Y-BOCS  نسخه کودک و نوجوان برای تمامی بیماران در هفته‌های ۰، ۴، ۸ و ۱۲ اندازه‌گیری شد. پاسخ به درمان بر اساس تغییر نمره Y-BOCS  از سطح پایه تا پایان مطالعه و مقایسه میان دو گروه درمانی ارزیابی گردید.
یافته‌ها: این مطالعه بر روی ۴۰ بیمار (۲۰ نفر در هر گروه) انجام شد. میانگین سنی در گروه سرترالین + آریپیپرازول برابر ۷۵/۱۴ ± ۲۹/۱ سال و در گروه سرترالین برابر ۱۰/۱۵ ± ۵۹/۱ سال بود. دو گروه از نظر سن و جنسیت همگن بودند. نتایج آزمون آنووا با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که نمره کل Y-BOCS در هر دو گروه به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (P<۰/۰۰۱، F=۱۹۳,۵۳). همچنین، میزان کاهش نمره در طول زمان در گروه مداخله (سرترالین + آریپیپرازول) بیشتر بود (P<۰/۰۰۱، F=۳۷,۹۲)، اما تفاوت معناداری بین دو گروه در نمره نهایی مشاهده نشد (P=۰/۱۷ ،F=۱,۹۴)، که نشان‌دهنده تأثیر مشابه مداخله در دو گروه بود. نتایج در مورد وسواس فکری نیز الگوی مشابهی داشت، اما در وسواس عملی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: افزودن آریپیپرازول به سرترالین در درمان اختلال وسواس-اجبار نوجوانان، تأثیر قابل‌توجهی بر کاهش وسواس عملی داشت، اما در کاهش وسواس فکری تفاوت معنی‌داری نسبت به سرترالین به‌تنهایی مشاهده نشد.

 


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.47 seconds with 47 queries by YEKTAWEB 4725