[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۹ نتیجه برای قادری

- یاسمن علیان، دکتر رحیم احمدی، - طاهره قادری برمی، - ساجده اسرار، دکتر نوشین امینی،
دوره ۰، شماره ۵ - ( ۷-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پانکراس، به ویژه آدنوکارسینوم مجرای لوزالمعده، یکی از کشنده­ترین بدخیمی­های دستگاه گوارش با پیش­آگهی نامناسب است. هدف این مطالعه بررسی اثرات سیتوتوکسیک دیکلوفناک بر سلول­های سرطانی پانکراس (PANC-۱) و ارزیابی پتانسیل آن به عنوان داروی کمکی در درمان این سرطان می­باشد.
روش بررسی: مطالعه به صورت آزمایشگاهی (in vitro) روی رده سلولی PANC-۱ و HEK۲۹۳ انجام شد. سلول­ها در محیط کشت استاندارد DMEM تیمار شده و اثر دوز-وابسته دیکلوفناک بر زنده­مانی سلولی با استفاده از آزمون MTT پس از ۴۸ ساعت تعیین گردید. مقدار IC₅₀ با استفاده از تحلیل منحنی دوز-پاسخ و نرم­افزار GraphPad Prism محاسبه شد. تحلیل داده­ها با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی انجام شد.
نتایج: دیکلوفناک در غلظت­های ۲۵/۳۱ تا ۵۰۰ میکروگرم بر میلی­لیتر در هر دو رده سلولی PANC-۱ و HEK۲۹۳ کاهش معنی­دار زنده­مانی سلولی را موجب شد (۰۰۱/۰P<). مقدار IC₅₀ دارو در رده سلولی PANC-۱ برابر با ۹۶ میکروگرم بر میلی­لیتر و در رده سلولی HEK۲۹۳ برابر با ۱۰۷ میکروگرم بر میلی­لیتر به دست آمد که نشان دهنده اثر سیتوتوکسیک قابل توجه دارو بر سلول­های PANC-۱ است.
نتیجه‌گیری: دیکلوفناک دارای اثرات سیتوتوکسیک و ضدسرطانی بالقوه بر سلول­های پانکراس است و می­تواند به عنوان گزینه­ای مکمل در توسعه استراتژی­های درمانی نوین این سرطان مورد توجه قرار گیرد. با این حال، نیاز به مطالعات بیشتر پیش بالینی و بالینی برای ارزیابی کامل اثربخشی و ایمنی آن احساس می­شود.
زمینه و هدف: سرطان پانکراس، به ویژه آدنوکارسینوم مجرای لوزالمعده، یکی از کشنده­ترین بدخیمی­های دستگاه گوارش با پیش­آگهی نامناسب است. هدف این مطالعه بررسی اثرات سیتوتوکسیک دیکلوفناک بر سلول­های سرطانی پانکراس (PANC-۱) و ارزیابی پتانسیل آن به عنوان داروی کمکی در درمان این سرطان می­باشد.
روش بررسی: مطالعه به صورت آزمایشگاهی (in vitro) روی رده سلولی PANC-۱ و HEK۲۹۳ انجام شد. سلول­ها در محیط کشت استاندارد DMEM تیمار شده و اثر دوز-وابسته دیکلوفناک بر زنده­مانی سلولی با استفاده از آزمون MTT پس از ۴۸ ساعت تعیین گردید. مقدار IC₅₀ با استفاده از تحلیل منحنی دوز-پاسخ و نرم­افزار GraphPad Prism محاسبه شد. تحلیل داده­ها با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی انجام شد.
نتایج: دیکلوفناک در غلظت­های ۲۵/۳۱ تا ۵۰۰ میکروگرم بر میلی­لیتر در هر دو رده سلولی PANC-۱ و HEK۲۹۳ کاهش معنی­دار زنده­مانی سلولی را موجب شد (۰۰۱/۰P<). مقدار IC₅₀ دارو در رده سلولی PANC-۱ برابر با ۹۶ میکروگرم بر میلی­لیتر و در رده سلولی HEK۲۹۳ برابر با ۱۰۷ میکروگرم بر میلی­لیتر به دست آمد که نشان دهنده اثر سیتوتوکسیک قابل توجه دارو بر سلول­های PANC-۱ است.
نتیجه‌گیری: دیکلوفناک دارای اثرات سیتوتوکسیک و ضدسرطانی بالقوه بر سلول­های پانکراس است و می­تواند به عنوان گزینه­ای مکمل در توسعه استراتژی­های درمانی نوین این سرطان مورد توجه قرار گیرد. با این حال، نیاز به مطالعات بیشتر پیش بالینی و بالینی برای ارزیابی کامل اثربخشی و ایمنی آن احساس می­شود.
 
فخرالدین نقیب الحسینی، زهرا خوشدل، مصطفی مرادی سرابی، شهلا شجاعی، عباس قادری،
دوره ۱۶، شماره ۷ - ( ضميمه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: در سال‌های اخیر از اندازه‌گیری عناصر کمیاب در سرم انسان برای تشخیص سرطان استفاده شده است. هدف از این مطالعه مقایسه میزان مس و روی و نسبت آن دو در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه بر روی ۱۳۰ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال (۵۷ زن و ۷۳ مرد) و ۱۲۸ فرد سالم (۶۵ زن و ۶۳ مرد) انجام شد. برای تعیین غلظت این عناصر کمیاب در سرم از روش جذب اتمی استفاده شد.

نتایج: غلظت مس به‌طور معناداری در بیماران نسبت به افراد سالم کمتر بود (۰۱/۰>P)، اما هیچ تفاوت معنی‌داری بین غلظت روی موجود در سرم افراد بیمار و سالم مشاهده نشد. میزان غلظت روی در سرم بیماران و افراد سالم عبارت بود از؛ زنان:ug/ml ۷۶/۴۴±۳۸/۶۸ در مقابل۶۱/۳۷±۱۴۲ و مردان: ug/ml ۵۱/۵۳± ۸۴ در مقابل۴۳/۶۳±۳۷/۱۴۰ و هم‌چنین میزان مس در سرم بیماران و افراد سالم عبارت بود از؛ زنان: ug/ml ۹۲/۱۳۹±۱۳۹ در مقابل ۳۸/۴۶±۴۴/۱۶۰ و مردان: ug/ml ۷۶/۷۷±۵۰/۱۲۳ در مقابل ۱۵/۴۴±۹۳/۱۶۰، هرچند که نسبت مس به روی به‌طور معنی‌داری در هر دو جنس به‌ترتیب در مردان و زنان افزایش یافت: ۹۶/۲±۶۴/۲ در مقابل ۸۸/۰±۴۲/۱ و ۹۰/۳±۰۲/۳ در مقابل ۰۶/۰±۲۲/۱.

نتیجه‌گیری: تغییر میزان مس و نسبت مس به روی ممکن است در پیشرفت سرطان کولورکتال نقش داشته باشد و یا بتوان از آن به‌عنوان یک مارکر استفاده نمود.


مسلم طاهری سودجانی، حسین فلاح زاده، محمدحسن لطفی، علی دهقانی، عظیمه قادری،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مادرزادی هیپوتیروئیدی تنها در صورت تشخیص و درمان به­ موقع قابل پیشگیری است. مطالعه حاضر جهت بررسی نتایج غربالگری این بیماری از شروع برنامه (۱۳۸۵) تا سال ۱۳۹۳ انجام شده است.

مواد و روش ­ها: این مطالعه به ­صورت مقطعی انجام شد. تعداد ۵۴۴۶۸ نوزاد طی سال ­های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳ تحت آزمون غربالگری قرار گرفتند و از این تعداد ۱۱۱ نوزاد به ­عنوان بیمار شناسایی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص­ های مرکزی و پراکندگی و آزمون­ دقیق فیشر انجام شد.

نتایج: بیشترین علت تکرار نمونه­ گیری مربوط به نامناسب بودن نمونه (۵۹/۲ درصد) بود. به­ طور کلی شیوع برابر ۲ مورد در هزار مورد تولد بود و در دختر و پسر به­ ترتیب ۱/۹ و ۲/۲ مورد در هزار مورد تولد بود که این اختلاف از لحاظ آماری معنی­ دار نبود (۰/۳۴۶=P). میزان فراخوان به­ طور کلی ۴۶/۶۵ در هزار تولد بود. ۲۷ درصد از بیماران سابقه ابتلا به بیماری کم­کاری تیروئید در فامیل داشتند. هم­ چنین، ۲۷/۹ درصد والدین بیماران ازدواج فامیلی داشتند. بیشترین سهم در بروز بیماری (۳۳/۴ درصد) در تابستان اتفاق افتاده بود.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کیفیت نمونه ­گیری­ های اولیه از پاشنه پا چندان مناسب نبوده و لازم است با آموزش افرادی که مسئولیت نمونه­ گیری­ های اولیه را بر عهده دارند باعث کاهش نمونه­ گیری­ های مجدد و در نهایت مانع از دست دادن زمان درمان شد. شیوع کلی این بیماری طی این سال ­ها مشابه شیوع کلی در کشور و بالاتر از استاندارد جهانی می ­باشد.


آزاده اسکندری، احمد علی معاضدی، حسین نجف زاده ورزی، فیروز قادری پاکدل، محمدرضا آخوند،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: استاتین­ ها، مهارکننده ­های ۳-هیدروکسی-۳ متیل گلوتاریل کوآنزیم A ردوکتاز، به ­عنوان داروهای پائین­آورنده کلسترول مصرف می­ شوند. شواهد زیادی نشان می­ دهد که استاتین­ ها دارای اثرات حفاظت کننده نورونی می­ باشند. این تحقیق با هدف ارزیابی اثر لوواستاتین بر تخریب دوطرفه هسته قاعده­ای مگنوسلولاریس (Nucleus basalis magnocellularis; NBM) موش­ های صحرایی مدل بیماری آلزایمر انجام شد.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه تجربی ۵۶ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به ۸ گروه ۷ تایی تقسیم شدند. گروه شاهد (دست نخورده)، گروه تخریب NBM (تخریب دوطرفه هسته NBM با القای جریان الکتریکی نیم میلی ­آمپر به­ مدت ۳ ثانیه)، گروه شاهد تخریب (ورود الکترود به هسته NBM بدون القای جریان الکتریکی)، گروه­ های تخریب تحت تیمار با لوواستاتین (۱، ۵، ۱۰ و ۲۰ میلی ­گرم بر کیلو­گرم)، گروه ۵ درصدDMSO  (تخریب NBM + DMSO ۵%). در آزمون­ های اکتساب و یادآوری دستگاه ماز شعاعی هشت بازویی، الگوهای ورود به بازوها برای محاسبه خطاهای حافظه کارکردی، خطاهای حافظه مرجع و مدت زمان سپری شده بررسی شد.
نتایج: تخریب دوطرفه هسته NBM منجر به کاهش معنی­ دار حافظه فضایی در آزمون ­های اکتساب و یادآوری در پارامترهای خطای حافظه­ کارکردی و مرجع (۰/۰۵<P) نسبت به گروه کنترل شد. تزریق لوواستاتین بعد از تخریب NBM پارامترهای خطاهای حافظه فضایی را در دو آزمون اکتساب و یادآوری نسبت به گروه تخریب بهبود بخشید.
نتیجه­ گیری: تخریب الکتریکی NBM منجر به کاهش حافظه فضایی شده و تیمار موش­ های صحرایی با لوواستاتین بعد از وارد شدن آسیب مغزی اختلال شناختی را بهبود می ­دهد. به ­نظر می ­رسد که لوواستاتین از طریق کاهش فعالیت کولین استیل استراز و افزایش فعالیت استیل کولین ترانسفراز باعث بهبود حافظه فضایی می­ گردد.

حمیدرضا بنفشه، اعظم مصداقی نیا، فاطمه سادات قریشی، حمیدرضا گیلاسی، زهره کاشانی، مصطفی غلامی، امیر قادری،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: نرخ شیوع کنونی، نشان­ دهنده شیوع فزاینده سوء مصرف مواد در بین زنان است. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف و علل گرایش به مصرف مواد مخدر در زنان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد می ­باشد.
مواد و روش­ ها: مطالعه توصیفی مقطعی حاضر روی کلیه زنان مراجعه ­کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کاشان طی سال ۱۳۹۶ انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، علل گرایش به مصرف مواد مخدر و مصاحبه بالینی ساختاریافته راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (SCID) جهت ارزیابی اختلالات مصرف مواد بود.
نتایج: میانگین سنی و سن شروع مصرف مواد مخدر به ­ترتیب برابر با ۳/۱۰±۴۰ و ۴/۶±۲۵ سال بود. شایع­ ترین ماده مصرفی تریاک (۸۱ درصد) و اصلی ­ترین راه مصرف، روش تدخینی بود. ده درصد افراد سابقه تزریق داشتند. علل اصلی گرایش به مواد مخدر از دیدگاه بیماران، خانواده معتاد (۷۷ درصد)، دسترسی آسان به مواد (۶۴ درصد) و افسردگی و ناامیدی (۵۶ درصد) بود.
نتیجه ­گیری: الگوی مصرف مواد مخدر در زنان تحت درمان نگهدارنده با متادون شهرستان کاشان سنتی و بر پایه مشتقات تریاک بوده و خانواده معتاد، علل اصلی گرایش به مواد مخدر بود. لذا، به ­منظور پیشگیری بایستی در برنامه­ ریزی­ ها به خانواده بیماران به ­عنوان گروه آسیب ­پذیر توجه بیشتری شود و آموزش­ های لازم درخصوص علل گرایش و راه ­های جلوگیری ارائه شود.

زینب رضایی، ندا واحد، مراد رسولی آزاد، غلامعباس موسوی، امیر قادری،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: درمان نگهدارنده با متادون( Methadone maintenance treatment; MMT( ، یک درمان دارویی رایج در اختلال وابستگی به مواد افیونی می­ باشد. این درمان، باوجود نتایج مثبت، مشکلات روان­شناختی متعددی مانند مشکل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دارد. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر استراتژی­های تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان با متادون است.
مواد و روش ­ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با گروه مداخله و گروه کنترل می­باشد. تعداد ۵۰ مرد مراجعه­کننده به کلینیک درمان با متادون به‌طور تصادفی در دو گروه گماشته شدند. در این مطالعه از پرسشنامه  تنطیم هیجانی، پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه اعتباردرمانی و پرسشنامه اتحاد درمانی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. .
نتایج: نمرات گروه مداخله در تحمل پریشانی بعد از ۴ ماه مداخله (۰/۰۱< P) و ۲ ماه دوره پیگیری (۰/۰۱< P) نسبت به گروه کنترل به ­طور معناداری کاهش پیدا کرد. همچنین، نمرات گروه مداخله در تنظیم هیجان بعد از ۴ ماه مداخله  (۰/۰۱<P) و ۲ ماه دوره پیگیری (۰/۰۱ <P) نسبت به گروه کنترل به ­طور معناداری افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: ترکیب هم­زمان متادون درمانی با رفتاردرمانی دیالکتیکی می­تواند در کاهش مشکلات روان­شناختی بیماران وابسته به مواد افیونی مفید باشد.

حامد میرزایی، صادق جعفرنژاد، پردیس شادکام، محمدجواد آزادچهر، نرجس صیادی رهقی، علیرضا شاه فضل، حمیدرضا بنفشه، امیر قادری،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ضمیمه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و اهداف: با توجه به این‌که جوانان به‌عنوان آینده‌سازان جامعه اسلامی به شمار می‌روند، نیاز به شناخت مسائل مهمّی از قبیل چگونگی برپاداشتن نماز و شرکت در نماز جماعت از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف تعیین عوامل تسهیل‌کننده و ممانعت‌کننده از شرکت دانشجویان در نماز در دانشجویان دانشگاه‌های سطح شهر کاشان انجام شد.
مواد و روش‌ها: در مطالعه توصیفی مقطعی حاضر با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد ۴۵۱ نفر از دانشجویان دانشگاه‌های سطح شهر کاشان (آزاد،‌ وزارت علوم و علوم پزشکی) طی سال ۱۳۹۷ شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، عوامل تسهیل‌کننده و ممانعت‌کننده از شرکت دانشجویان در نماز جماعت بود. داده‌ها از طریق نرم‌افزار SPSS ویرایش ۱۶ و با استفاده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون‌های کای اسکوئر و تی تک‌نمونه‌ای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که دانشجویان علوم پزشکی (۴۸/۶ درصد) و آزاد (۴۵/۱ درصد) به نسبت بیشتر از دانشجویان وزارت علوم (۳۳/۳ درصد) در نماز جماعت شرکت می‌کنند. همچنین شرکت در نماز جماعت در بین دانشجویان بومی (۷۳/۸ درصد) به‌طور معناداری بیشتر از دانشجویان غیربومی (۳۴ درصد) بود (۰/۰۰۱< P). از بین عوامل مؤثر در ترغیب به شرکت در نماز جماعت، عامل «اعتقاد به ثواب حضور در نماز جماعت» بیشترین میانگین (۲/۷۶) را به خود اختصاص داد. همچنین، از بین عوامل ممانعت‌کننده شرکت در نماز جماعت، بیشترین میانگین (۲/۴۱) مربوط به عامل «طولانی بودن نماز جماعت» بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به این‌که دانشجویان، مدیران و اداره‌کنندگان آینده کشور هستند، اقدامات مداخله‌ای در راستای تفهیم مبانی دینی و فواید نماز جماعت در حوزه جوانان و دانشجویان به شکل برنامه‌های آگاهی‌سازی ضروری است.

پیمان اسماعیلی شاهزاده علی اکبری، مصطفی بخشی کاشی، علیرضا شاه فضل، حمیدرضا بنفشه، فاطمه بارفروش، امیر قادری،
دوره ۲۶، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: اعتیاد یک مشکل فردی و اجتماعی می‌باشد که می‌تواند علاوه‌بر جسم، سلامت روان افراد را هم به‌خطر بیندازد. ازآن‌جایی که این افراد دارای شخصیت آسیب‌پذیرتر هستند، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سلامت معنوی با سلامت روان در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون (MMT) در شهر کاشان انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع مقطعی - تحلیلی می‌باشد. ۲۸۲ نفر شرکت‌کننده تحت درمان نگهدارنده متادون انتخاب شدند. پس از دریافت اطلاعات دموگرافیک، سلامت روان (SCL۹۰) و سلامت معنوی شرکت‌کنندگان سنجیده شد. سپس داده‌ها با روش‌های آماری (تحلیل واریانس و آزمون ضریب همبستگی پیرسون) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
نتایج: میانگین سنی شرکت‌کنندگان (۹/۰۰‌‌‌) ۴۴/۹۲ محاسبه شد. میانگین سنّ شروع به مصرف مواد مخدر (۴/۰۴) ۲۱/۷۲ به‌دست آمد. شایع‌ترین ماده مخدر مصرفی تریاک و مشتقات آن بود (۵/۶۴ درصد). میانگین نمرات سلامت معنوی و سلامت روان به‌ترتیب (۳۷/۲۰) ۱۹۱/۵۲ و (۱۴/۷۰) ۱۳۹/۳۸ محاسبه شد. سلامت روان و سلامت معنوی با هیچ‌کدام از متغیرهای جمعیت‌شناختی و مصرف مواد ارتباط معنی‌دار نشان ندادند (۰/۰۵<P). همچنین بین سلامت روان و سلامت معنوی ارتباط معناداری وجود نداشت (۰/۵۲۷=P).
نتیجه‌گیری: میان سلامت روان و سلامت معنوی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون ارتباط معنی‌دار وجود نداشت؛ اما اکثریت آن‌ها سلامت معنوی پایین داشتند و دارای اختلالات روانی خفیف بودند. از این‌رو با توجه به اهمیت سلامت معنوی لازم است تا مطالعات بیشتری در این‌زمینه انجام گردد.

هانیه سادات میرلوحی، - محمد جواد آزادچهر، - عبدالله امیدی، - حمیدرضا بنفشه، - امیر قادری،
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( دوماه نامه ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع اختلالات روانی و گرایش به رفتارهای پرخطر در میان جوانان، به‌ویژه در دانشجویان، روندی افزایشی داشته و این گروه را در معرض تهدید جدی برای سلامت فردی و اجتماعی قرار داده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت روان و گرایش به رفتارهای پرخطر در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام گرفت.
روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از دریافت اطلاعات دموگرافیک، داده‌های مربوط به سلامت روان با استفاده از پرسش‌نامه SCL-۹۰ و داده‌های مرتبط با رفتارهای پرخطر از طریق ابزارهای مربوط جمع‌آوری گردید.
یافته‌ها: میانگین سنی دانشجویان ۲,۴±۲۲,۹۸ سال بود و ۲۴۳ نفر (۶۳/۸ %) از آن‌ها زن بودند. ۵۵/۶٪ از دانشجویان بر اساس نمره کل پرسش‌نامه سلامت روان، دارای نشانه‌هایی از اختلالات روان‌پزشکی بودند. همچنین میانگین گرایش به رفتارهای پرخطر در بین شرکت‌کنندگان کمتر از ۵۰ درصد و در سطح پایین ارزیابی شد. بین تمام مؤلفه‌های سلامت روان با گرایش به رفتارهای پرخطر، رابطه معناداری مشاهده شد (P< ۰/۰۰۱،۰/۳۷۶r)؛ به‌استثنای مؤلفه‌های «حساسیت در روابط متقابل» با مصرف الکل و سیگار و «هراس» با گرایش به رابطه با جنس مخالف که رابطه معناداری نشان ندادند.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان‌دهنده آن است که سلامت روان نقشی تعیین‌کننده در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان دارد. از این‌رو، طراحی و اجرای برنامه‌های جامع جهت ارتقای سلامت روان، آموزش مهارت‌های زندگی، مدیریت هیجانات و بهداشت روانی می‌تواند به‌طور مؤثری در کاهش رفتارهای پرخطر در میان دانشجویان مؤثر باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، انجام مطالعات بیشتر و مداخلات هدفمند توصیه می‌شود.



صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.4 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4725