[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای صدقی

فاطمه پورتیمور فرد تبریزی، مهزاد مهرزاد صدقیانی، بیت اله علیپور، علیرضا استاد رحیمی،
دوره ۱۶، شماره ۷ - ( ضميمه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: شاخص آتروژنی سرم(AIS) ، که به‌صورت لگاریتم نسبت غلظت سرمی تری گلیسرید به لیپوپروتئین پرچگال (HDL) تعریف می شود، اخیرا به عنوان یک مارکر پیش گو از آتروژنیسیته ی سرمی پیشنهاد شده است. این شاخص با خطر بیماری های قلبی عروقی همبستگی مثبتی دارد. به علاوه، روی منجر به کاهش مقاومت انسولینی و هیپرگلیسمی موجود در بیماری های متابولیکی مثل دیابت نوع ۲ می شود.

مواد و روش ها: در این مطالعه ۶۰ زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده روزانه ۵۰ میلی گرم روی به صورت سولفات روی و دارونما به مدت ۸ هفته، تقسیم بندی شدند. مداخله تجویزی در این مطالعه در کنار رژیم دارویی آنها یعنی ترکیبات خوراکی استروژنی پروژسترونی بود. سطح سرمی روی، لیپوپروتئین ها (از جمله نسبت تری گلیسرید به HDL)، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ارزیابی های تن سنجی و دریافت رژیمی در شروع و پایان مطالعه تعیین گردید.

نتایج: در پایان مطالعه، در گروه مکمل شاخص آتروژنی سرم در مقایسه با گروه دارونما به طور معنی داری کاهش یافته بود (۰۵/۰>P) و اختلاف معنی داری در بین دو گروه از نظر سطح تری گلیسرید (۰۲/۰>P) و نسبت LDL به HDL کلسترول (۰۵/۰>P) مشاهده شد. در گروه مکمل، رابطه معنی دار معکوسی بین تغییرات سطح سرمی روی و تغییرات میزانAIS وجود داشت (۰۵/۰>P). هم چنین، در گروه دریافت کننده روی، نسبت های کلسترول تام به HDL کلسترول، LDL به HDL کلسترول و non-HDL به HDL کلسترول به طور معنی داری کاهش یافتند.

نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این هستند که مکمل یاری با روی در زنان مبتلا به PCOS، می تواند یک درمان تغذیه ای کمکی با ارزش در جهت کاهش شاخص آتروژنی سرم باشد.


فاطمه پورتیمور فرد تبریزی، مهزاد مهرزاد صدقیانی، بیت اله علیپور، علیرضا استاد رحیمی،
دوره ۱۶، شماره ۷ - ( ضميمه ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، به عنوان شایعترین اختلال آندوکرینی در زنان سنین باروری، با اختلالات متابولیکی و تولید مثلی همراه است. علی رغم تحقیقات فراوان در زمینه نقش ساختار و ترکیب رژیم غذایی بر کنترل بیماری های متابولیک، مطالعات اندکی در زمینه وضیعت تغذیه ای عناصرمعدنی در زنان مبتلا به PCOS انجام شده است. این مطالعه با هدف تعیین غلظت سرمی کروم، روی و منیزیم در این زنان و مقایسه آن با زنان سالم انجام گرفته است.

مواد و روش ها: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۵۰ زن مبتلا به PCOS و ۵۰ زن سالم کنترل در محدوده سنی ۲۰-۴۵ ساله مورد مطالعه قرار گرفتند. سطح سرمی روی، کروم ، منیزیم با استفاده از اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد.

نتایج: درافراد مبتلا به PCOS سطح سرمی عناصر روی، کروم و منیزیم در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری پائین تر بود (۰۵/۰>P). در زنان مبتلا به PCOS سطح سرمی گلوکز به طور معنی داری با سطح سرمی روی (۰۱/۰>P)، کروم (۰۰۱/۰>P) و منیزیم (۰۲/۰>P) رابطه معکوس داشت.

نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این است که سطح سرمی روی، کروم و منیزیم در زنان مبتلا به PCOS به طور معنی داری پائین تر از گروه کنترل بوده و تغییرات سطح سرمی روی، کروم و منیزیم با وضعیت گلیسمی بدن نیز مرتبط می باشد.


اکبر حیدری، محمد نوری، مهزاد صدقیانی، عصمت آقاداود جلفائی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: سندروم تخمدان پلی­کیستیک (Polycystic ovary syndrome; PCOS) اغلب باعث کاهش اوولاسیون، ناباروری و مقاوت به انسولین می­ گردد. یکی از عوامل موثر در بروز این بیماری گیرنده ­های  Proxsisome proliferative–activated receptor gamma ((PPARγ می­ باشند که جزو گروهی از گیرنده­ های هست ه­ای هستند. آگونیست­ های PPARγ برای درمان مقاومت به انسولین، هیپرآندروژنیسم و اختلال عملکرد تخمدان در بیماران PCOS به­ کار می­ روند. اسیدهای چرب مثل EPA (Eicosa­penta­enoic acid) و متابولیت­ های آن ها، لیگاندهای طبیعی برای PPARγ بوده و گزینه مناسبی برای تنظیم بیان این ژن محسوب می­ شوند.

مواد و روش ­ها: این مطالعه مورد- شاهدی روی ۳۰ نفر از زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی ­کیستیک مراجعه­ کننده به مرکز باروری الزهرا تبریز جهت درمان IVF (in vitrofertilization) مراجعه کرده بودند، انجام شد. ابتدا سلول­ های گرانولوزا از مایع فولیکولی این افراد جمع­ آوری گردید و سپس در محیط آزمایشگاهی کشت داده شد. میزان بیان ژن های PPARγ و (Insulin-like growth factor ۱)IGF-۱ در سلول­ های گرانولوزا در محیط کشت و در محیط کشت به­ همراه EPA بررسی گردید.

نتایج: بیان ژن PPARγ در سلول­ های گرانولوزای کشت شده در محیط تیمار شده با EPA در مقایسه با محیط کشت کنترل افزایش یافت و این افزایش در غلظت ۱۰۰ میکرومول و زمان ۴۸ ساعت بیشترین مقدار بود. هم­ چنین، افزایش بیان PPARγ منجر به افزایش ژن ­های درگیر در استروئیدوژنز یعنی IGF-۱ شد، درحالی­ که بیان هر دو ژن در بیمارانPCOS  و در محیط کشت کنترل کاهش یافت.

نتیجه­ گیری: در مجموع می ­توان گفت کهEPA  باعث افزایش بیان ژن PPARγ و به­ دنبال آن IGF-۱ در سلول ­های گرانولوزای بیماران مبتلا به PCOS می­ شود.


احسان صدقی، الهام مقتدایی، مصطفی نوربخش،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف: درمان زخم‌ها یکی از مسائلی است که بشر سال‌ها با آن روبه‌رو بوده است و تلاش‌ها برای یافتن ترکیباتی که ضمن بهبود زخم‌ها، دارای عوارض جانبی نباشند، اهمیت دارد. از آن‌جا که عصاره گل بنفشه دارای اثرات ضدالتهابی و ضدعفونی‌کنندگی است، در مطالعه حاضر، اثر این گیاه بر ترمیم زخم پوستی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
مواد و روش‌ها: بدین منظور تعداد ۳۲ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، بعد از ایجاد زخم پوستی تمام ضخامت به‌وسیله‏ شابلون ۲ در ۲ سانتی‌متر در ناحیه خلفی گردن در ۴ گروه برابر، شامل: گروه کنترل (بدون انجام درمان)، گروه دریافت‌کننده اوسرین، گروه دریافت‌کننده سولفادیازین نقره ۱ درصد و گروه تجربی (درمان زخم توسط پماد عصاره گل بنفشه ۲۰ درصد، دوبار در روز) قرار گرفتند. در طی مطالعه، هر ۳ روز یک‏بار، طول و عرض زخم ‏ها اندازه‏ گیری شد. همچنین در روزهای ۳، ۷، ۱۴ و ۲۱ پس از ایجاد زخم، موش‌ها آسان‌کشی شدند و بافت‌های ترمیم‌یافته، جهت مطالعات هیستوپاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان‌دهنده کاهش معنی‌دار مساحت زخم در حیوانات تحت درمان به‌خصوص گل بنفشه در مقایسه با گروه کنترل بود (۰/۰۵ <P). همچنین از نظر هیستوپاتولوژیک، ضخامت بافت پوششی و میزان کلاژن افزایش چشمگیری در گروه تجربی گل بنفشه نشان داد.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که احتمالاً اجزای مؤثر عصاره گل بنفشه دارای خواص ضدالتهابی هستند و باعث تحریک ساخت کلاژن و انقباض سریع‌تر زخم می‌شوند، بنابراین ترکیبات گیاه مذکور می‌توانند برای درمان زخم‌ها مورد استفاده قرار گیرند.


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4710