۱۴ نتیجه برای تقی زاده
حسن افضلی، محسن تقی زاده، سید علی مسعود،
دوره ۲، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۷۷ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت کم خونی و عدم اطلاع از وضعیت آن این تحقیق بر روی دانش آموزان کلاس اول شهر کاشان در سال ۱۳۷۶ انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش توصیفی (Descriptive) بر روی دانش آموزان کلاس اول شهر کاشان با انجام آزمایش خون براساس هموگلوبین کمتر از ۱۱,۵ گرم در دسی لیتر، هماتوکریت کمتر از ۳۴% و متوسط حجم گلبول های قرمز (MCV) کمتر از ۸۰ فمتولیتر صورت پذیرفت.
یافته ها: در این پژوهش از تعداد ۴۵۷۷ دانش آموز کلاس اول ۱۷۳۱ نفر (۳۷,۸%) براساس هموگلوبین، ۱۰۳۱ نفر (۲۲.۷%) براساس هماتوکریت و ۱۶۳۸ نفر (۳۵.۸%) با شاخص MCV دچار کم خونی بودند.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای کم خونی در کودکان کلاس اول براساس نتایج حاصل لزوم بررسی علل و عوامل موثر بر آن و آموزش برنامه های تغذیه ای و بهداشتی توصیه می گردد
محسن تقی زاده، غلامرضا والی، محمد رضا فاضل، غلامعباس موسوی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( فضلنامه ۱۳۷۸ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت کم خونی فقرآهن، عوارض شناخته شده آن و نیز عدم اطلاع از وضعیت آن، این پژوهش بر روی دانش آموزان دختر دبیرستانی سال سوم شهر کاشان طی سال ۱۳۷۶ انجام گرفت.
مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی بود که به منظور انجام آن ۳۵۰ نمونه به طور تصادفی از بین ۱۷۵۰ دانش آموز دختر سال سوم دبیرستان در شهر کاشان انتخاب شدند. خصوصیات جمعیت شناختی، قد و وزن نمونه ها در فرم اطلاعاتی ثبت و پی از جمع آوری نمونه خون براساس هموگلوبین کمتر از ۱۲ گرم در دسی لیتر، هماتوکریت کمتر از سی و شش درصد، MCV کمتر از ۸۰ فمتولیتر، MCH کمتر از ۲۶% و سرم فریتین کمتر از ۱۰ پیکوگرم در لیتر وضعیت کم خونی مورد ارزیابی قرار گرفت. چنانچه داده های حاصل در مورد هر یک از نمونه ها، از معیارهای مذکور کمتر بود به عنوان کم خونی فقرآهن تلقی گردید.
یافته ها: براساس شاخص هموگلوبین، هماتوکریت، MCV و MCH و سرم فریتین به ترتیب ۱۵,۴%، ۱۱.۲%، ۱۰.۳%، ۱۲.۲% و ۱۷.۸% افراد جامعه مورد مطالعه دچار کم خونی فقرآهن بودند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، کم خونی فقرآهن بین دختران دبیرستانی این جامعه نسبتا شایع است و ضرورت دارد. توصیه می شود با انجام تحقیقات تحلیلی علت یا علل بوجود آورنده این امر مشخص گردد.
محسن تقی زاده، ذات ا... عاصمی، ناصر ولائی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( فصلنامه ۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: ارزیابی کیفیت پروتئین مواد غذ ای ی به دلایل بیولوژیک و اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین علت روشهای بیولوژیک، میکروبیولوژیک، شیمیائی و تلفیقی برای تعیین کیفیت پروتئینها معرفی و بکار گرفته شده است. در بین روش های موجود ، نسبت خالص پروتئین ( NPR ) ، نسبت خالص نسبی پروتئین ( RNPR ) و نسبت کارآیی پروتئین ( PER ) بعنوان روشهای مناسب برای تعیین کیفیت پروتئینها پیشنهاد شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت پروتئینی بـا روشهای فوق روی دو نمونه محصول سویا در سال ۱۳۸۲ انجام گرفت.
مواد و روشها: تحقیق با طراحی تجربی روی تعداد ۳۲ موش صحرائی نر در سن ۲۱ روز، از نژاد ویستار ( wistar ) در گروههای هشت پایی تحت چهار رژیم غذایی : مورد (سویا ـ مخلوط آرد گندم و سویا ) ، مبنا (کازئین و متیونین ، هر یک حاوی ۱۰ درصد پروتئین و پایه (بدون پروتئین) انجام شد . طول دوره مطالعه برای NPR ، ۱۴ روز بود. بمنظور محاسبه NPR ، مقدار پروتئین دریافتی و افزایش وزن حیوانات تعیین گردید . طول مدت مطالعه برای تعیین PER ، ۲۸ روز بود و مقدار پروتئین دریافتی و تغییر وزن حیوانات تعیین گردید. میزان NPR ، RNPR و PER گروه "کازئین و متیونین " با " سویا " و " مخلوط آرد گندم و سویا " از طریق آماره t test مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
یافتهها: شـاخص NPR بـرای " پروتئین کـازئین و متیـونین " ۴۸/۰ ± ۳۷/۴، و برای " سویـا " ۳۵/۰ ± ۶۵/۳ (۰۱/۰ P< ) و شـاخص RNPR بـرابـر۸۳ بـود.شاخص NPR برای " مخلوط آرد گندم و سویا " ۳/۰ ± ۷/۲ (۰۰۱/۰ P< ) و شاخص RNPR برابر ۷/۶۲ بود. شـاخص PER بـرای " پروتئیـن کـازئین و متیونین " ۲۴/۰ ± ۰۴/۳، " سویـا " ۳۵/۰ ± ۲۸/۲ (۰۰۱/۰ P < ) و شاخص PER " سویا " نسبت به " کازئین و متیونین " ۷۵ درصد بود.شاخص PER برای " مخلوط آرد گندم و سویا " ۱/۰ ± ۱/۱(۰۰۱/۰ P< ) بود.
نتیجهگیری: کیفیت پروتئین محصول " سویا " در مقایسه با " کازئین و متیونین " پایین است.
ذات ال.. عاصمی، محسن تقی زاده،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( فصلنامه ۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: ارزیابی کیفیت پروتئین مواد غذا یی به دلایل زیستی و اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین علت روش های زیستی ، میکروبیولوژیک، شیمیا یی و تلفیقی برای تعیین کیفیت پروتئینها معرفی و به کار گرفته شده است. در بین روش های موجود، قابلیت حقیقی هضم پروتئین ( TPD ) به عنوان روش مناسب برای تعیین کیفیت پروتئین ها پیشنهاد شده است. میزان قابلیت حقیقی هضم پروتئین در رژیم غذایی هندی ها ۷۵ -۵۴ درصد، گواتمالا ۷۷ درصد و برزیل ۷۸ درصد گزارش شده که به طور قابل ملاحظه ای کمتر از رژیم غذایی گیاه خواران آمریکای شمالی ۹۴ -۸۸ می باشد. حدس زده می شود که قابلیت حقیقی هضم پروتئین در بعضی از کشورهای در حال توسعه نگران کننده تر باشد. با توجه به مصرف بالای فرآورده های غلات از جمله نان و ماکارونی (آرد گندم + سویـا) به ویژه در خانوارهای کم درآمد این مطالعه با هدف ارزیابی قابلیت حقیقی هضم پروتئین ( TPD ) آرد گندم و مخلوط آرد گندم + سویا در مقایسه با پروتئین استاندارد کازئین انجام گرفت.
مواد و روشها: تحقیق با طراحی تجربی روی تعداد ۳۲ موش صحرا یی نر در سن ۲۱ روز، از نژاد Wistar تحت ۴ رژیم غذایی در گروه های ۸ تا یی شامل آرد گندم (مورد ۱) و مخلوط آرد گندم + سویـا (مورد ۲ ) ، کازئین + متیونین ( استاندارد ) و بدون پروتئین (پایه) برای مطالعه TPD قرار داده شدند. طول دوره ی مطالعه برای TPD ، ۹ روز بود. به منظور محاسبه ی TPD ، مقدار ازت دریافتی و ازت دفعی حیوانات تعیین گردید. میزان TPD گروه کازئین + متیونین با آرد گندم و مخلوط آرد گندم + سویـا با آزمون آماری t-test مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
نتایج : ارقام ۳/۲ ± ۴/۹۳، ۶/۳ ± ۹/۹۳ و ۹/۵ ± ۳/۸۰ ب ه عنوان میانگین و انحراف معیار شاخص TPD به ترتیب برای پروتئینهای کازئین + متیونین، آرد گندم و مخلوط آرد گندم + سویـا بود. همچنین نتیجه ی آزمون آماری بین گروه کازئین + متیونین با گروه مخلوط آرد گندم + سویـا معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰ p< ). میانگین غذای دریافتی در گروه های بدون پروتئین، کازئین + متیونین، آرد گندم و آرد گندم + سویا ب ه ترتیب ۱۹، ۷/۴۸، ۳/۲۸ و ۴/۴۵ بوده است.
نتیجهگیری: کیفیت پروتئین آرد گندم برابر کازئین ولی مخلوط آرد گندم + سویـا پایین تر از کازئین می باشد. بنابراین میتوان با افزایش مقدار پروتئین سویا ، ارایه راه کارهای کاربردی در تکنولوژی تولید سویا و استفاده از واریته مناسب تر آرد به ویژه سمولینا قابلیت هضم مخلوط آرد گندم + سویـا را افزایش داد.
محسن تقی زاده، ابوالقاسم جزایری، محمود سلامی، محمد اشراقیان ، سید علیرضا طلائی زواره،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: حضور گیرنده های ویتامین D در نواحی درگیر در یادگیری و حافظه نشان داده شده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر کمبود ویتامین D و نیز افزودن کلسیتریول به رژیم غذائی، بر یادگیری و حافظه فضائی طراحی شده است.
مواد و روش ها: تعداد ۲۷ سر موش صحرائی نر بالغ، در ۳ گروه (هر گروه ۹ سر) کنترل (C، رژیم نرمال)، کمبود ویتامین D (C-D) و دریافت کننده مکمل کلسیتریول (C+D) قرار گرفتند. یادگیری فضائی طی ۵ شب و هر شب ۴ مرحله آزمایش، توسط ماز آبی موریس سنجیده شد. در شب آخر میزان تثبیت حافظه فضائی نیز بررسی شد. مدت زمان سپری شده و مسافت پیموده شده در ربع های مورد نظر ماز تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: حیوانات گروه C-D برای یافتن سکو مدت زمان بیشتری را در ماز سپری کردند و این اختلاف با گروه C و C+D از نظر آماری معنی دار بود. به عبارت دیگر، کمبود ویتامین D باعث کندتر شدن روند یادگیری می شود. از دیگر سو، مکمل کلسیتریول بر روند یادگیری بی تاثیر بود. همچنین، هیچ کدام از رژیم های مذکور بر میزان تثبیت حافظه موثر واقع نشدند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که اگر چه کمبود ویتامین D در روند یادگیری فضایی موش های صحرایی در ماز آبی موریس ایجاد اختلال می کند، اما اثر قابل توجهی در تثبیت حافظه فضایی ندارد. همچنین، افزودن مکمل کلسیتریول به مدت ۴۵ روز بر روند یادگیری و حافظه فضائی موش های صحرائی بی تاثیر است.
فروزان محمدی، حسین نیک زاد، محسن تقی زاده، سید علیرضا مروجی،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( دوماه نامه ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مصرف رژیم غذایی حاوی عصاره ی تخم کدو بر ساختار بیضه و پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون موش های صحرایی بالغ تیمار شده با سیکلوفسفامید اجرا گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش بالغ نژاد ویستار با وزن ۳۰۰-۲۵۰ گرم به ۴ گروه ۱۰ تایی تقسیم شدند. گروه اول (دارونما): موش های سالم دریافت کننده ۱ میلی لیتر نرمالین سالین. گروه دوم: سیکلوفسفامید با یک دوز ۱۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم بر وزن بدن، و گروههای سوم و چهارم: دوزهای ۳۰۰ و ۶۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم در روز، عصاره تخم کدو را به صورت خوراکی و آغشته با غذا به مدت ۶ هفته بعد از تزریق داروی سیکلوفسفامید با همان دوز به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. ساختارهای بافت شناسی و مورفولوژیک بیضه ها و هم چنین فاکتورهایی مانند MDA،ROS ، سطح آنتی اکسیدان و تستوسترون در سرم خون موش ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج: تعداد سلول های جرم و ضخامت اپی تلیوم در لوله های منی ساز در گروه تیمار شده با سیکلوفسفامید در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری (۰۰۱/۰>P) نشان دادند. این متغیرها در گروه دریافت کننده عصاره تخم کدو در مقایسه با گروه تیمار شده با سیکلوفسفامید به طور معنی داری افزایش یافت (۰۰۱/۰>P). تخم کدو با دوزهای ۳۰۰ و ۶۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم سطح آنتی اکسیدان و ROS را در مقایسه با گروه های کنترل و تیمار شده با سیکلوفسفامید به ترتیب افزایش داد (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تخم کدو با دوز ۳۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم در روز دارای خاصیت آنتی اکسیدانی است و عوارض جانبی داروی سیکلوفسفامید بر روی پارامترهای بیضه موشهای صحرایی را کاهش می دهد.
زهره فخریه کاشان، محسن اربابی، مهدی دلاوری، محسن تقی زاده، حسین هوشیار، فاطمه سلیمانی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: تریکومونیازیس شایع ترین بیماری انگلی منتقله ی جنسی در سراسر جهان است. درمان اصلی این بیماری با مترونیداول صورت می گیرد، اما برخی گزارشات مقاومت دارویی به آن را مورد تائید قرار داده است. باتوجه به خواص درمانی گیاه ژرانیوم در طب سنتی، در این تحقیق اثر ضد تریکوموناسی آن در شرایط برونتنی مورد بررسی قرار گرفت.
موارد و روش ها: برای انجام تحقیق تجربی حاضر ۱۲۰۳ فرد مراجعه کننده به مراکز درمانی کاشان به طور تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند و از این تعداد ۲۳ نفر به تریکوموناس واژینالیس آلوده بودند. از این ایزوله ها، ۳ نمونه در محیط TYI-S-۳۳ کشت داده شد و تاثیر غلظتهای ۵/۱۲، ۲۵، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۴۰۰، ۸۰۰، ۱۰۰۰ میکروگرم بر میلی لیتر عصارهی الکلی و آبی ژرانیوم بر رشد تروفوزوئیت های تریکوموناس در ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از کشت سنجیده شد. هم چنین، تاثیر مترونیدازول به عنوان داروی کنترل در غلظتهای ۰۲۵/۰، ۰۵/۰، ۱/۰، ۲/۰، ۴/۰ میکروگرم بر میلی لیتر بر انگل مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت. در همه موارد تعداد انگل زنده و مرده با رنگ آمیزی تریپان بلو شمارش گردید.
نتایج: یافته های این مطالعه نشان داد که عصاره الکلی و آبی ژرانیوم بر رشد تروفوزوئیت های تریکوموناس واژینالیس اثر ممانعت کنندگی دارد. IC۵۰ عصاره الکلی و آبی ژرانیوم و مترونیدازول ۲۴ ساعت پس از کشت بهترتیب، ۶۳/۲۷، ۶۷/۵۴ و ۰۳۲۶/۰ میکروگرم بر میلی لیتر تعیین گردید.
نتیجه گیری: عصاره الکلی و آبی ژرانیوم اثر ضد تریکوموناسی داشته و اثرات ضد تریکوموناسی عصارهی الکلی ژرانیوم بهمراتب بیشتر از عصارهی آبی آن می باشد. از آنجا که ژرانیوم یک داروی گیاهی است می تواند در مطالعات درونتنی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
امید رضا تمتاجی، سید علیرضا طلائی، سید مهدی تخت فیروزه، غلامعلی حمیدی، محسن تقی زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: به دلیل عوارض ناشی از داروهای شیمیایی، مطالعات مختلفی جهت بررسی اثر ضد دردی گیاهان صورت گرفته است. عصاره آبی سنجد دارای مقادیر زیادی از ترکیبات پلی فنولی و فلاونوئیدی می باشد. با توجه به اثر ضد درد و ضد التهابی ترکیبات فلاونوئیدی موجود در گیاهان، این مطالعه بهمنظور بررسی اثر ضد دردی عصاره آبی سنجد در موشهای صحرایی صورت گرفت.
مواد و روش ها: این تحقیق تجربی بر روی ۵۰ سر موش صحرایی نر که به طور تصادفی به پنج گروه ۱۰ تایی شامل ۴ گروه دریافت کننده عصاره آبی سنجد با دوزهای ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی گرم بر وزن بدن و گروه کنترل تقسیم شدند، انجام شد. عصاره آبی سنجد هر روز و به مدت ۴ هفته به صورت گاواژ تجویز شد. در نهایت، اثر ضد دردی این عصاره توسط آزمون های آلودینیای حرارتی، آلودینیای مکانیکی، هایپرآلژزیای حرارتی و آزمون فرمالین ارزیابی شد.
نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عصاره آبی سنجد به طور قابل توجهی نمره درد را در آزمون های آلودینیای حرارتی، آلودینیای مکانیکی، هایپرآلژزیای حرارتی و آزمون فرمالین کاهش می دهد (۰/۰۵>P) .
نتیجه گیری: عصاره آبی سنجد بهصورت وابسته به دوز دارای اثر ضد دردی قابل توجهی در موش های صحرایی می باشد.
محسن اربابی، زهره فخریه کاشان، مهدی دلاوری، محسن تقی زاده، حسین هوشیار،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: عفونت با تریکوموناس واژینالیس یکی از شایع ترین انواع واژینیت در زنان است. باتوجه به بروز مقاومت و عوارض جانبی مترونیدازول به عنوان داروی اصلی و خواص درمانی گیاهان باباآدم (Arctium lappa L.) و مرزه L.) Satureja hortensis)، در این تحقیق اثر ضد تریکومونائی این دو گیاه در شرایط برونتنی روی ایزوله های جداشده از بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
موارد و روش ها: این تحقیق تجربی روی ۱۲۰۳ فرد مراجعه کننده به ۵ مرکز بهداشتی درمانی کاشان صورت گرفت. از ۵ ایزوله کشت داده شده در محیط TYI-S-۳۳، برای مطالعه تاثیر عصاره های الکلی ریشه باباآدم و سرشاخه های هوایی مرزه استفاده شد. تاثیر غلظت های ۵/۱۲، ۲۵، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۴۰۰، ۸۰۰، ۱۰۰۰ میکروگرم بر میلی لیتر عصاره ها بر رشد تروفوزوئیت های انگل در ۱۲، ۲۴ و ۴۸ ساعت پس از کشت سنجیده شد. محیط کشت به عنوان کنترل منفی و مترونیدازول به عنوان کنترل مثبت در غلظت های ۰۲۵/۰، ۰۵/۰، ۱/۰، ۲/۰، ۴ /۰ میکروگرم بر میلی لیتر مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر عصاره ها و دارو با شمارش و مقایسه تعداد انگل زنده و مرده با رنگآمیزی تریپانبلو تعیین گردید.
نتایج: عصاره های الکلی باباآدم و مرزه بر رشد تروفوزوئیت های تریکوموناس واژینالیس اثر ممانعت کنندگی داشت.IC۵۰ عصاره های الکلی سرشاخه های هوایی مرزه، ریشه بابا آدم و مترونیدازول ۲۴ ساعت پس از کشت به ترتیب ۸/۱۹۰، ۷/۹۶۶ و ۰۳۲۶/۰ میکروگرم بر میلی لیتر محاسبه گردید.
نتیجه گیری: عصاره های الکلی سرشاخه های هوایی مرزه و ریشه باباآدم اثر ضد تریکوموناسی دارند. خصوصیات ضد تریکوموناسی عصاره الکلی مرزه به مراتب بیشتر از عصاره الکلی باباآدم می باشد. تحقیقات بیشتر روی اجزای تشکیل دهنده هریک از عصاره ها به ویژه گیاه مرزه توصیه می شود.
محسن تقی زاده، رضا شرافتی چالشتری، حسین دایی زاده، مریم اخوان طاهری،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: پسماندهای کارخانجات عرقیات گیاهی بهعنوان یک منبع ترکیبات آلی میباشند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثرات ضدباکتریایی و آنتیاکسیدانی پسماندهای صنعتی عرقیات بوقناق، بهارنارنج و رازیانه در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پسماندهای عرقیات بوقناق، بهارنارنج و رازیانه از یک کارخانه تولیدی در کاشان جمعآوری شد. پس از فیلترکردن، محلولهای بهدستآمده، خشک و میزان ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی به روش رنگسنجی شناسایی شدند. همچنین خاصیت آنتیاکسیدانی به روش احیای آهن و خاصیت ضدباکتریایی علیه استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی مقاوم به آنتیبیوتیک به روش میکرودایلوشن و دیسک دیفوژن بررسی شدند.
نتایج: نتایج نشان داد بیشترین میزان ترکیبات فنولی (۱۰۹/۴۶ میلیگرم در گرم) و فلاونوئیدی (۱۳/۶ میلیگرم در گرم) در پسماند عرق رازیانه بود. بیشترین میزان خاصیت آنتیاکسیدانی نیز بهترتیب برای رازیانه ۳۰/۴±۱۲۲۹/۹، بهارنارنج ۳/۱±۳۹/۶۷۸ و بوقناق ۳/۱۵±۲۸/۵۴۹ میلیمول Fe+۲ در گرم در بالاترین غلظت آنها بود. هیچکدام از پسماندها بر استافیلوکوکوس اورئوس اثر نداشتند، ولی رازیانه و بوقناق با میزان MIC (۶۶/۱۶۶ میلیگرم در میلیلیتر) و MBC (۳۳۳/۳۳ میلیگرم در میلیلیتر) اثر ضد اشریشیا کلی نشان دادند.
نتیجهگیری: این مطالعه اوّلین بررسی در زمینه فعالیت بیولوژیکی پسماندهای عرقیات گیاهی در ایران بود و نتایج حاکی از وجود ترکیبات فعال و اثرات بیولوژیکی این پسماندها بود. پیشنهاد میشود مطالعات گستردهتری در خصوص ویژگیهای ضدباکتریایی علیه انواع باکتریهای گرم منفی و مثبت، همچنین شناسایی سایر ترکیبات و اثرات بیولوژیکی مانند سمیت سلولی این پسماندها صورت گیرد.
دکتر محسن کچویی، دکتر جعفر حسنی، خانم فاطمه تقی زاده،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( دو ماهنامه ۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخلههای مبتنی بر ارزیابی مجدد شناختی و مبتنی بر ذهنآگاهی در اصطلاح ولع به غذا، پرخوری و کاهش وزن در زنان دارای اضافهوزن بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، شبهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود که در سه گروه اجرا شد (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل). تعداد ۴۵ زن دارای اضافهوزن و چاق به روش دردسترس انتخاب شدند. دو گروه آزمایش با برنامه آموزش آگاهی از خوردن مبتنی بر ذهنآگاهی (MB-EAT) و مداخله ارزیابی مجدد شناختی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنیها قبل از درمان و بعد از اتمام آن، پرسشنامه ولع به غذا - صفت (FCQ-T) و پرسشنامه پرخوری افراطی (BES) را تکمیل کردند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که درمان MB-EAT منجر به کاهش معنادار ولع به غذا و پرخوری افراطی شد (۰۱/۰P<)؛ درحالیکه بین گروه ارزیابی مجدد شناختی و گروه کنترل از لحاظ این متغیرها تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰P>). همچنین درمان مبتنی بر ذهنآگاهی منجر به کاهش معنادار شاخص توده بدنی افراد شد (۰۱/۰P<)؛ درحالیکه بین گروه ارزیابی مجدد شناختی و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهند که درمان مبتنی بر ذهنآگاهی با ارتقای ظرفیت خودتنظیمی افراد، آگاهی از علائم درونی و بیرونی و کاهش رفتارهای خودکار، میتواند درمانی مؤثر و پایداری برای کاهش وزن و اصلاح ولع به غذا و پرخوری باشد.
اسماعیل علی پور نسرانی، محسن غظنفری، معصومه اصلاحی، محمد حاجی جعفری، محسن تقی زاده،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری پارکینسون بهعنوان یک اختلال پیشرونده ناشی از تخریب نورونهای دوپامینرژیک به کندی حرکات، لرزش و اختلال عملکرد شناختی منجر میشود. تجویز عناب در مدلهای حیوانی اختلال سیستم عصبی اثرات مطلوبی بر توانایی حافظه و بیومارکرهای استرس اکسیداتیو داشته است. بر این اساس، تأثیر تجویز عصاره آبی عناب بر یادگیری، حافظه، فعالیت حرکتی و بیومارکر استرس اکسیداتیو در موشهای صحرایی مبتلا به پارکینسون بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه، تعداد ۴۰ سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه پارکینسونی درماننشده و دو گروه تحت تیمار با عصاره آبی عناب در دو غلظت مختلف ۵۰۰ و ۱۰۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم در روز. القای مدل پارکینسون با تزریق ۶-هیدروکسی دوپامین (۶-OHDA) صورت گرفت. فعالیت چرخشی با تزریق آپومورفین ارزیابی شد. از ماز آبی موریس برای ارزیابی یادگیری و حافظه فضایی استفاده گردید. همچنین استرس اکسیداتیو توسط بیومارکر مالون دیآلدئید (MDA) مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: دادههای حاصل نشان داد که پارکینسون القاشده با ۶-هیدروکسی دوپامین به اختلال در یادگیری، حافظه و فعالیت چرخشی منجر میشود. تجویز ۱۰۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم عناب باعث بهبود یادگیری و حافظه شد (۰/۰۰۰۱<P). علاوهبراین، دوزهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم عناب، چرخشهای ناشی از آپومورفین را کاهش داد (۰/۰۰۰۱<P). همچنین، عناب باعث کاهش سطح مالون دیآلدئید (MDA) در مغز میانی و هیپوکمپ شد (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: عصاره آبی عناب تجویزشده در مدل حیوانی پارکینسون میتواند اثر مطلوبی بر حافظه، یادگیری، چرخشهای ناشی از آپومورفین و سطح مالون دیآلدئید (MDA) مغز داشته باشد.
محمد مهدی حقیقت لاری، فاطمه عطوف، سید رضا الوانی، محسن تقی زاده، علیرضا میلاجردی،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه و هدف: تعامل اجتماعی نقش کلیدی در رشد شناختی و هیجانی کودکان دارد. شواهد اخیر حاکی از تأثیر احتمالی الگوهای تغذیهای بر رفتارهای اجتماعی است. این مطالعه با هدف ارزیابی ارتباط بین الگوهای غالب تغذیهای و سطح تعامل اجتماعی در کودکان ۷ تا ۱۳ ساله در ایران انجام شد.
روشها: در این مطالعه مقطعی، ۳۱۳ کودک با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده از مراکز بهداشتی شهر کاشان انتخاب شدند. الگوهای غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراکی (FFQ) شامل ۱۶۸ ماده غذایی ارزیابی و الگوهای غالب تغذیهای با تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) شناسایی شدند. سطح تعامل اجتماعی با پرسشنامه تعامل اجتماعی (SCQ) سنجیده شد، بهگونهای که نمرات بالاتر نشاندهنده ضعف بیشتر در تعامل اجتماعی بود. برای بررسی ارتباط بین الگوهای تغذیهای و نمره تعامل اجتماعی، از مدلهای رگرسیون خطی با تعدیل عوامل مخدوشکننده استفاده شد.
یافتهها: چهار الگوی تغذیهای غالب شناسایی شدند: شبهمدیترانهای، غربی، پرچرب و شیرین، و کمچرب و شیرین. پیروی بیشتر از الگوی تغذیهای شبهمدیترانهای (۰/۰۰۱>P،۳۱/-۰=β) و کمچرب و شیرین (۰/۰۰۱>P، ۰/۳۷=β-) با عملکرد بهتر در تعامل اجتماعی همراه بود. در مقابل، پیروی بیشتر از الگوی غربی (۰/۰۰۹=P، ۰/۱۵=β) و پرچرب و شیرین (۰/۰۰۱>P،۰/۲۲=β) با ضعف در تعامل اجتماعی ارتباط داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بر نقش احتمالی الگوهای تغذیهای در بهبود یا تضعیف تعامل اجتماعی کودکان تأکید دارد. الگوهای تغذیهای سالمتر، مانند شبهمدیترانهای و کمچرب و شیرین، ممکن است به تقویت رشد اجتماعی کودکان کمک کنند. انجام مطالعات طولی برای تأیید این نتایج ضروری است.
پرویز پرزور، سارا تقی زاده هیر،
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی (ADHD) از شایعترین اختلالات عصبی-رشدی دوره کودکی است که نقص در کارکردهای اجرایی مانند بازداری پاسخ و توجه انتخابی از ویژگیهای اصلی آن به شمار میرود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه توانبخشی شناختی طراحیشده برای تقویت کنترل مهاری، بر بهبود بازداری پاسخ و توجه انتخابی کودکان مبتلا به ADHD انجام شد.
روشها: این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. از میان کودکان مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی شهر اردبیل در سال ۱۴۰۲، تعداد ۴۰ کودک مبتلا به ADHD با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰ نفر) جایگزین شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه کانرز (فرم والدین)، آزمون برو/نرو و آزمون استروپ گردآوری شد. گروه آزمایش به مدت ۱۴ جلسه تحت مداخله توانبخشی شناختی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۵ و از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که پس از کنترل اثر پیشآزمون، بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر ترکیب خطی متغیرهای بازداری پاسخ و توجه انتخابی در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). به عبارت دیگر، مداخله توانبخشی شناختی منجر به بهبود معنادار هر دو مؤلفه بازداری پاسخ و توجه انتخابی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، به نظر میرسد توانبخشی شناختی با محوریت کنترل مهاری، مداخلهای اثربخش برای بهبود بازداری پاسخ و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به ADHD است. بنابراین، گنجاندن این گونه برنامههای شناختی در پروتکلهای درمانی جامع این کودکان به متخصصان حوزه کودک توصیه میشود.