[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره مجله :: شماره جاری :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌ها::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
اخلاق در پژوهش::
برای داوران::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
هوش مصنوعی::
::
Basic and Clinical Biochemistry and Nutrition
..
DOAJ
..
CINAHL
..
EBSCO
..
IMEMR
..
ISC
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
enamad
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۷ نتیجه برای افشاری

فاطمه رضایی، فاطمه کریمی، افروز افشاری، نسرین حسینی رمقانی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: الکسی­ تایمیا به ­عنوان یک صفت شخصیتی با بروز مشکلاتی در تشخیص و توصیف احساسات مطرح می­ شود. پژوهش ­های اندکی به بررسی ارتباط الکسی­ تایمیا و فاکتورهای سلامتی در بیماری­ های روان­ تنی پرداخته­ اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش­بینی اضطراب و افسردگی از طریق الکسی‌تایمیا در مبتلایان به آسم انجام شد.

مواد و روش­ ها: جامعه آماری مطالعه مقطعی-توصیفی حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به آسم مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر خرم­ آباد بود. از این بین نمونه‌ای ۱۰۰ نفره به روش در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه الکسی­ تیمیا (Toronto Alexithymia Scale – ۲۰; FTAS – ۲۰) و اضطراب و افسردگی بیمارستان (Hospital Anxiety and Depression; HADS) روی بیماران اجرا گردید.

نتایج: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین الکسی‌تایمیا و مولفه ­های آن با اضطراب (۰/۰۱>P،۷۱/۰=r) و افسردگی (۰/۰۱>P، ۰/۸=r) رابطه مثبت معنی ­داری وجود دارد. هم ­چنین، تحلیل رگرسیون چندگانه چندمتغیره نشان داد که دو مولفه دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات توانایی پیش­بینی اضطراب و افسردگی را دارند.

نتیجه ­گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دشواری در شناسایی و توصیف هیجانات به ­عنوان دو مولفه الکسی ­تایمیا در بیماران مبتلا به آسم پیش­بینی کننده افسردگی و اضطراب هستند. لذا، با در نظر گرفتن ابعاد هیجانی بیماران مبتلا به آسم می ­توان گام موثرتری در درمان مشکلات سلامت روان این بیماران برداشت.


بهروز افشاری، عبدالله امیدی، مجتبی صحت،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( دوماه نامه ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلال دوقطبی یک اختلال روانپزشکی ناتوان‌کننده است که با دوره‌های عودکننده افسردگی، مانیا و هیپومانیا مشخص می‌شود. تأثیرات رفتاردرمانی دیالکتیکی بر عملکرد اجرایی هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر عملکرد اجرایی در اختلال دوقطبی است.
مواد و روش‌ها: تعداد ۶۰ بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی به‌طور تصادفی به دو گروه مداخله (رفتاردرمانی دیالکتیکی تلفیق با دارودرمانی) و کنترل (فقط دارودرمانی) اختصاص داده شدند. قبل از درمان، پس از ۱۲ هفته مداخله و ۳ ماه بعد از مداخله، از پرسشنامه‌ها و آزمون‌ها استفاده شد. شرکت‌کنندگان در گروه مداخله، ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای رفتاردرمانی دیالکتیکی استاندارد برای اختلال دوقطبی دریافت کردند. 
نتایج: نتایج نشان داد میزان مانیا و افسردگی در گروه مداخله، بعد از ۳ ماه درمان و ۳ ماه پیگیری کمتر می­ باشد. همچنین، گروه مداخله بعد از ۳ ماه درمان و ۳ ماه پیگیری نمره بالاتری در عملکرد اجرایی داشت.
نتیجه‌گیری: ترکیب رفتاردرمانی دیالکتیکی در تلفیق با دارودرمانی باعث کاهش علائم مانیا و افسردگی، و نیز بهبود عملکرد بیماران دو­قطبی در برنامه‌ریزی و حل مسئله می‌شود.

بهروز افشاری، زهرا زنجانی،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( دوماه نامه ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلال دوقطبی یک اختلال روان­پزشکی ناتوان کننده است که با دوره­ های مکرر افسردگی، مانیا و هیپومانیا مشخص می­ شود. تاکنون در ایران به بررسی و مقایسه عملکردهای اجرایی و شناختی در بیماران دوقطبی و اعضای خانواده آن­ها پرداخته نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عملکردهای اجرایی و شناختی در بیماران دوقطبی و اعضای خانواده آن­ها است.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه مقطعی ۵۰ بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی، ۵۰ نفر از اعضای خانواده آن ­ها، و ۵۰ فرد سالم شرکت کردند. از مقیاس رتبه بندی مانیای یانگ، سیاهه افسردگی بک، آزمون برج لندن، آزمون دسته­ بندی کارت ویسکانسین، آزمون ایفای نقش، روش انداختن خط­ کش، آزمون چهار گزینه­ ای، و آزمون هوش عمومی برای بررسی عملکردهای اجرایی و شناختی شرکت­ کنندگان استفاده شد.
نتایج: عملکرد اجرایی و شناختی در اختلال دوقطبی به­ صورت معنی­ داری پایین­ تر از گروه ­های دیگر بود (۰/۰۱<P)، اما تفاوت معنی­ داری بین گروه اعضای خانواده بیماران و افراد سالم در عملکردهای اجرایی و شناختی وجود نداشت.
نتیجه­گیری: این پژوهش نشان داد که عملکردهای اجرایی و شناختی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی تخریب شده­اند، اما اعضای خانواده آن­ها عملکردهای اجرایی و شناختی بهنجاری دارند. 

بهروز افشاری، فاطمه سادات قریشی، شفیقه یوسفی، وجیهه قربانی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: مطالعه شخصیت می­تواند به توضیح آسیب­شناسی در اختلالات روانی کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی اختلال افسردگی اساسی ((MDD Major Depressive Disorder براساس تئوری تجدیدنظرشده‌ی حساسیت به تقویت (r-RST) revised-Reinforcement Sensitivity Theory می ­باشد.
مواد و روش­ها: چهل ­وپنج بیمار MDD به ­همراه ۴۵ فرد سالم به­ عنوان گروه کنترل در مطالعه حاضر شرکت کردند. به دنبال فرم رضایت آگاهانه، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-I)، آزمون هوش عمومی (SGIT)، پرسشنامه ۵ عاملی جکسون برای سنجش شخصیت، و سیاهه افسردگی بک (BDI-II) برای دو گروه اجرا شدند. داده­ها با استفاده از خی دو، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس (ANOVA) و تحلیل واریانس چندراهه (MANOVA) تحلیل شدند.
نتایج: نتایج MANOVA تفاوت معناداری بین گروه­های MDD و گروه کنترل در آیتم ­های پرسشنامه ۵ عاملی جکسون نشان دادند. نمره گروه MDD در r-BAS)) Behavioral Activation System (۰/۲۴۲h۲=، ۰/۰۰۱>P) کمتر از نمره گروه کنترل؛ اما در r-BIS (۰/۳۶۷h۲=، ۰/۰۰۱>PFight (۰/۲۴۵h۲=، ۰/۰۰۱>P  Flight(۰/۰۶۸h۲=، ۰/۰۰۳=PFreeze (۰/۰۸۱h۲=، ۰/۰۰۱>P) بیشتر بود.
نتیجه­گیری: افسردگی به­طور قابل‌ملاحظه­ای مرتبط با BIS)) Behavioral Inhibition System است، اما با BAS))Behavior Activation System در ارتباط نیست. دانش بیشتری از  r-RSTمی ­تواند به تشخیص، سبب­ شناسی و تداوم اختلالات روانی رایج کمک­ کننده باشد. نتایج این پژوهش می­ تواند به فهم آسیب­ شناسی مرتبط با شخصیت بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی کمک کند.

علی افشاری، مظفر غفاری،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: متغیرهای روانشناختی متفاوتی در تداوم سوء مصرف مواد مؤثر می­ باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ­ی بین فراشناخت و کمال­ گرایی با دوام درمان نگه‌دارنده با متادون در معتادان مراجعه­ کننده به مراکز ترک اعتیاد تبریز انجام شد.
مواد و روش­ ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر روی ۱۹۶ نفر از افراد مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های شمس، صدرا و احیای شهر تبریز طی سال ۱۳۹۶ انجام شد. ابزار پژوهش شامل: پرسشنامه فراشناخت و مقیاس کمال­ گرایی مثبت و منفی بود. تحلیل نتایج با استفاده از نرم­افزارSPSS  ویرایش ۲۵ و با روش آماری رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون انجام شد.
نتایج: یافته­ های به ­دست آمده، نشان داد که بین فراشناخت با مدت درمان، رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۱<P و ۰/۱۸= r). همچنین بین کمال­ گرایی با مدت درمان (۰/۰۱<P و ۰/۲۵= r) رابطه معنی ­داری وجود دارد.
نتیجه­ گیری: نتایج نشان داد بین فراشناخت و کمال­ گرایی با دوام درمان نگه‌دارنده با متادون رابطه­ ی معناداری وجود دارد و فراشناخت بیشترین قدرت پیش­ بینی دوام درمان نگه‌دارنده را دارد.

بهروز افشاری، عبدالله امیدی، مجتبی صحت،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلال دوقطبی، یک اختلال روانی ناتوان‌کننده است که با دوره‌های عودکننده افسردگی، مانیا و هیپومانیا مشخص می‌شود. در پژوهش ­های اخیر، به تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و ذهن­آگاهی در اختلال دوقطبی کمتر پرداخته شده است. هدف این مطالعه، تعیین تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و ذهن­آگاهی در اختلال دوقطبی است.
مواد و روش‌ها: شصت بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی در مطالعه حاضر شرکت کردند. آن‌ها به‌طور تصادفی در دو گروه مداخله (رفتاردرمانی دیالکتیکی تلفیق با دارودرمانی) و کنترل (فقط دارودرمانی) قرار گرفتند. از پرسشنامه‌ها و آزمون‌ها، قبل از درمان، پس از ۱۲ هفته مداخله و ۳ ماه بعد از مداخله استفاده شد. شرکت‌کنندگان در گروه مداخله، دوازده جلسه ۹۰ دقیقه‌ای رفتاردرمانی دیالکتیکی استاندارد برای اختلال دوقطبی دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل اندازه‌گیری مکرر برای مقایسه گروه‌ها در پیش­آزمون، پس­آزمون و دوره پیگیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد میزان مانیا و افسردگی در گروه مداخله، بعد از ۳ ماه درمان و ۳ ماه پیگیری کمتر بود اما این کاهش معنادار نبود. همچنین گروه مداخله، بعد از ۳ ماه درمان و ۳ ماه پیگیری، نمره بالاتری در تنظیم هیجان (۰/۰۰۱<P ,۳/۵۲= F) و ذهن ­آگاهی (۰/۰۰۱<P ,۲/۴۷=F) داشت.
نتیجه‌گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی هم‌زمان با دارودرمانی می‌تواند برای بیماران دوقطبی موثر باشد و عملکرد آنها را در تنظیم هیجان و ذهن ­آگاهی بهبود بخشد.

عزت اله عباسی، احد قضاوی، علیرضا عبدی، سارا افشاری،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( دوماه نامه ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم گیلن‌باره (GBS) یک پلی‌نوروپاتی حاد خودایمنی است که اغلب به دنبال عفونت‌های ویروسی، از جمله SARS-CoV-۲، بروز می‌یابد. با شیوع جهانی پاندمی کووید-۱۹، نگرانی‌هایی درباره تغییرات احتمالی در فراوانی و تظاهرات بالینی GBS در کودکان مطرح شده است. این مطالعه با هدف مقایسه فراوانی، تظاهرات بالینی و یافته‌های پاراکلینیکی GBS در کودکان، قبل و بعد از پاندمی کووید-۱۹، در یک مرکز درمانی مرجع در شمال‌غرب ایران انجام شد.
روش‌ها: این پژوهش مقطعی-تحلیلی و گذشته‌نگر، شامل تمامی کودکان زیر ۱۸ سال مبتلا به GBS بود که بین سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۲ در بیمارستان شهید مطهری ارومیه بستری شدند. بیماران به دو گروه قبل از پاندمی (۱۳۹۶-۱۳۹۹) و بعد از پاندمی (۱۳۹۹-۱۴۰۲) تقسیم شدند. داده‌های دموگرافیک، علائم بالینی و یافته‌های پاراکلینیکی از پرونده‌های پزشکی استخراج شد.
یافته‌ها: از از مجموع ۱۲۰ بیمار مورد بررسی، ۵۵ مورد در دوره قبل از پاندمی و ۶۵ مورد در دوره بعد از پاندمی قرار داشتند. میانگین سنی بیماران ۳/۴ ± ۸/۵ سال بود. بین دو گروه از نظر سن، جنس و محل سکونت تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. تظاهرات بالینی شایع نظیر ضعف اندام تحتانی، درد اندام و درگیری تنفسی در هر دو دوره گزارش شد. در دوره بعد از پاندمی، تنها چهار بیمار سابقه ابتلای قطعی به کووید-۱۹ داشتند. هیچ تفاوت معناداری در یافته‌های الکتروفیزیولوژیک (EMG-NCV)، تصویربرداری MRI یا نشانگرهای التهابی ESR و CRP بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به تعداد محدود بیماران با سابقه کووید-۱۹ در دوره بعد از پاندمی، ارتباط مستقیم بین عفونت SARS-CoV-۲و افزایش فراوانی GBS در کودکان تأیید نشد. نتایج این پژوهش بر ضرورت انجام مطالعات آینده‌نگر چندمرکزی با حجم نمونه بیشتر برای بررسی دقیق‌تر ارتباط احتمالی کووید-۱۹ و GBS در کودکان تأکید دارد.


صفحه 1 از 1     

مجله علوم پزشکی فیض Feyz Medical Sciences Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 40 queries by YEKTAWEB 4725