سابقه و هدف: سندرم تحریک بیش از حد تخمدان، یک عارضه پاتروژنیک تهدیدکننده حیات در سیکلهای تحریک تخمک گذ اری می باشد. با توجه به عوارض تزریق HCG ، وجود گزارشهایی مبنی بر موفقیت و بی خطر بودن آگونیست GnRH در کشورهای دیگر و عدم وجود گزارشی از تجربه آن در ایران، به منظور تعیین تأثیر آن در سیکلهای تحریک تخمک گذ اری در معرض خطر OHSS ، این تحقیقی در مراجعین به بیمارستان میرزا کوچک خا ن در سال 83 انجام شد. از آنجایی که تزریق HCG نقش اصلی را در ایجاد سندرم مزبور دارد، در آن دسته از سیکلهای تحریک تخمک گذ اری که تعداد فولیکولها و سطح استرادیول افزایش یافته است از تزریق HCG خودداری می شود. در این مطالعه از تزریق آگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین جهت بلوغ نهایی اووسیت و تحریک اوولاسیون استفاده شده است تا به این وسیله هم از بروز OHSS جلوگیری شود و هم مانع از کنسل شدن سیکل گردد.
مواد و رو ش ها: تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی روی خانمهای با سیکل تحریک تخمک گذ اری به همراه IUI و واجد شرایط انجام گرفت. بیماران به طور تصادفی به دو گروه مورد (دریافت کننده آگونیست GnRH ) و گروه شاهد (عدم دریافت آن) تقسیم شدند. سطح پلاسمایی پروژسترون در روز 21 یا 23 سیکل قاعدگی در دو گروه انداز ه گیری شد و پیگیری بیماران از نظر بروز تخمک گذ اری، حاملگی و یا سندرم تحریک بیش از حد تخمدان انجام و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
یافته ها : از 70 بیمار واجد شرایط، 34 بیمار بررسی شدند. بیماران به لحاظ سن و سطح استرادیول مشابه بودند. میزان بروز تخمک گذ اری در گروه مورد 50 و در گروه شاهد 1/47 درصد بود که از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ موردی از سندرم تحریک بیش از حد تخمدان در دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه گیر ی: به نظر می رسد تزریق آگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین در سیکل دچار تحریک بیش از حد موجب موفقیت درمانی و جلوگیری از بروز OHSS خواهد شد لذا استفاده از آن توصیه می گردد.
Foroozanfard F, Akbari F, Heidar Z. GnRH agonist effect on ovulation induction cycles in ovarian hyper stimulation syndrome risk. Feyz 2005; 9 (3) :20-22 URL: http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-125-fa.html
فروزانفرد فاطمه، اکبری اسبق فیروزه، حیدر زهرا. اثر آگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH agonist) بر سیکلهای تحریک تخمک گذاری و در معرض خطر سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (OHSS). مجله علوم پزشکی فيض. 1384; 9 (3) :20-22